تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۲

پویاییِ هر زبانی را با شمار فعل های آن می شناسند، که رابطه ی مستقیمی دارد با گستره ی جمله هایی که می توان با آن ها ساخت. روشن است که هرچه تعداد جمله های یک زبان بیش تر باشد، آن زبان گسترش زبانی، فرهنگی و ادبیِ بیش تری می یابد. زبان فارسی از این نظر زبان قدرتمندی ست؛ زیرا روش های دقیقی برای ساخت فعل و افزایش گستره ی زبانیِ خود دارد. در این درس، ساخت سه گونه فعل: بی قاعده، باقاعده و مرکب و راهکارهای نگارشی، ویرایشی و کاربردیِ هریک بررسی شده است.








                                                                                                                        سیده الهام باقری








فعلهای سادهی بیقاعده


می‌دانیم هرچه تعداد فعل‌های یک زبان بیش‌تر باشد، یعنی گویندگان و نویسندگان آن زبان بیش‌تر می‌توانند جمله بسازند و هرچه تعداد جمله‌های یک زبان بیش‌تر باشد، زبان فعّال‌تر و پویا‌تر است. یکی از راه‌های ساخت فعل در زبان فارسی، فعل ساده‌ی بی‌قاعده ‌است. فعل‌هایی که ماده‌ی ماضی و مضارع آن‌ها با هم فرق دارد و نمی‌شود از روی یکی، آن دیگری را ساخت، فعل‌های بی‌قاعده هستند. مانند: رفت/رو، گفت/گو، شد/شو، شنید/شنو، خواست/خواه، فروخت/فروش، ...




این‌گونه فعل‌ها –مانند هر نوع فعل دیگری- به زمان‌های مختلف می‌رود و صرف می‌شود؛ برای مثال:


ماده‌ی ماضی از مصدر «رفتن»: رفت


رفتم، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند (ماضی ساده)


می‌رفتم، می‌رفتی، می‌رفت، می‌رفتیم، می‌رفتید، می‌رفتند (ماضی استمراری)


رفته‌ام، رفته‌ای، رفته‌است، رفته‌ایم، رفته‌اید، رفته‌اند (ماضی نقلی)


رفته باشم، رفته باشی، رفته باشد، رفته باشیم، رفته باشید، رفته باشند (ماضی التزامی)


رفته بودم، رفته بودی، رفته بود، رفته بودیم، رفته بودید، رفته بودند (ماضی بعید)


و ماده‌ی مضارع مصدر «رفتن»: رو


می‌روم، می‌روی، می‌رود، می‌رویم، می‌روید، می‌روند (مضارع اخباری)


بروم، بروی، برود، برویم، بروید، بروند (مضارع التزامی)


خواهم رفت، خواهی رفت، خواهد رفت، خواهیم رفت، خواهید رفت، خواهند رفت (آینده)


تعداد فعل‌های ساده‌ی بی‌قاعده‌ی زبان فارسی زیر 500 نمونه است. برای همین، درگذر تاریخ، ایرانیانِ فارسی‌زبان تصمیم گرفتند یک راه دیگرِ فعل‌سازی را به‌کار ببرند، که تعداد فعل‌ها را نامحدود کند:


فعلهای سادهی باقاعده


راه دیگری که می‌شود فعل ساخت، کاربرد فعل باقاعده است. روش ساخت آن بسیار آسان و شبیه ساخت فعل باقاعده در زبان انگلیسی‌ست؛ یعنی از این فرمول استفاده می‌شود:


اسم یا صفت یا صوت [در جای ماده‌ی مضارع] + - ید (گذشته‌ساز) = ماده‌ی ماضی


ببینید چه‌قدر شبیه شیوه‌ی ساخت فعل باقاعده‌ی انگلیسی‌ست:


Work + ed = worked


مثال:


1-  اسم: جنگ (اسم در جایگاه ماده‌ی مضارع) + - ید = جنگید (ماده‌ی ماضی)


صرف فعل مضارع و ماضی از جنگیدن:


نمونه‌ی مضارع: می‌جنگم، می‌جنگی، می‌جنگد، ...


نمونه‌ی ماضی: جنگیدم، جنگیدی، جنگید، ...


2- صفت: ترش (صفت در جایگاه ماده‌ی مضارع) + - ید = ترشید (ماده‌ی ماضی)


صرف فعل مضارع و ماضی از ترشیدن:


نمونه‌ی مضارع: می‌ترشم، می‌ترشی، می‌ترشد،...


نمونه‌ی ماضی: ترشیدم، ترشیدی، ترشید، ...


3- صوت:  تپ (صدای قلب در جایگاه ماده‌ی مضارع) + - ید = تپید (ماده‌ی ماضی)


صرف فعل مضارع و ماضی از تپیدن:


نمونه‌ی مضارع: می‌تپم، می‌تپی، می‌تپد، ...


نمونه‌ی ماضی: تپیدم، تپیدی، تپید


جالب آن‌که فعل‌های باقاعده را فقط از روی واژگان فارسی نمی‌سازیم؛ بلکه کلمه مالِ (متعلق به) هر سرزمینی که باشد، می‌توانیم با آن فعل باقاعده بسازیم؛ مانند: طلب (عربی): طلبید؛ گُرخ (ترکی): گُرخید؛ شوت (انگلیسی): شوتید!!


ساخت فعل‌های باقاعده، هم در زبان معیار رواج دارد؛ هم زبان مردم، هم زبان ادبی؛ برای نمونه:


زبان معیار: انجام داد انجامید


زبان مردم: شوت زد شوتید


زبان ادیبان: مزه کرد مزید (در متن شاهنامه)


با ساخت فعل باقاعده، دیگر شمار فعل‌های فارسی ته ندارد! یعنی با هر واژه‌ای، می‌خواهد صفت باشد، یا اسم، یا حتی صوت، و متعلق به هر سرزمینی – فقط کافی‌ست در زبان فارسی رایج باشد- می‌توان فعل ساخت.


نکته:


ساخت فعل باقاعده، به دیروز و صد سال پیش برنمی‌گردد؛ بلکه این شیوه‌ی ساخت فعل، در متون پهلوی ساسانی (حدود 1700 سال پیش) نیز رواج داشته‌است و بزرگان ادب فارسی، مانند: فردوسی، مولوی، سعدی از این شیوه بهره‌ها برده‌اند! پس برخلاف نظر برخی دستورنویسان، که به فعل باقاعده، مصدر جعلی گفته و آن را نادرست دانسته‌اند، این روش ساخت فعل، اصیل، مهم و در زبان فارسی بسیار کاربردی‌ست!


نمونهی کاربرد فعل باقاعده در رسانه:


1-     مناظره‌های شعاری و کلامی این دو گروه که گاه به تنش‌های کوچکی هم میانجامید، ... 


2-     اما نجیب تون رزاق 62 ساله طی این مدت با همة پیش‌بینی‌ها، مخالفان را به مبارزه طلبید ...


3-     ابتکار گفت: نمی‌توان با قوانین طبیعت جنگید ...


4-     پدری که با خنده‌هایمان می‌خندید و پابه‌پای ما در کوچه‌های کودکی‌مان بازی می‌کرد


5-     زینب (س) مگر ترسید به کربلا برود، که من بترسم؟


فعلهای مرکب


اما فارسی‌زبانان، باز هم آرام ننشستند و روش دیگری را برای ساخت فعل به روش‌های پیشین اضافه کردند. این روش، به‌ویژه بعد از اسلام در متون سده‌ی 4 و 5 قمری رواج داشت؛ یعنی کاربرد فعل مرکب!


و البته فعل مرکب، فعل دوست‌داشتنیِ شما نویسندگان رسانه و زبان معیار اداری هم هست.


برای ساخت فعل مرکب، دو راه داریم:


1- اسم یا صفت + فعل کمکی: اعلام کرد، اظهار داشت، پایان یافت، زنگ زد، بیان فرمود، یاری نمود، کتک خورد،...


2- حرف اضافه + اسم + فعل کمکی: به دست آورد. به وجود آورد، به نقد کشید، از دست داد، ...


چون اسم یا صفت در فعل مرکب صرف نمی‌شود، فعل کمکی می‌آید، تا با آن بتوانیم اسم یا صفت را به فعل تبدیل کنیم.


نکته 1:


فعل کمکی در فعل مرکب، دیگر معنا ندارد و فقط ابزاری‌ست برای ساخت فعل با اسم یا صفت. بنابراین، آن گروه نویسندگان که خیال می‌کنند فعل کمکی هم‌چنان معنا دارد و نباید برای مثال در رسانه نوشت یا گفت: «اعلام نمود، ابراز گردید»، ساختار فعل مرکب را نمی‌شناسند.


فعل‌های کمکیِ رایج در زبان فارسی چنین‌اند:


آمدن، آوردن، ایستادن، بردن، بستن، پیوستن، خواستن، خوردن، دادن، داشتن، دیدن، رفتن، زدن، ساختن، شدن، فرمودن، کردن، کشیدن، گردیدن، گردانیدن، گرفتن، گشتن، نمودن، نهادن، یافتن


باز هم تکرار می‌کنم: فعل کمکی در ساختار فعل مرکب، دیگر معنای خودش را از دست داده‌‌است.


برای نمونه: فعل کردن به معنای ساختن و انجام دادن است؛ اما در فعل مرکبِ اعلام کرد، دیگر کرد معنا ندارد و تنها برای این آمده‌است که اعلام را به فعل تبدیل کند.


نکته 2:


برخی فعل‌های کمکی به جای هم به کار می‌روند و مانند هم هستند؛ برای نمونه: گشتن، گردیدن، شدن، هر سه برای مجهول کردن فعل – چه ساده، چه مرکب- استفاده می‌شود؛ هم‌چنین فعل‌های کمکی: کردن، نمودن، فرمودن نیز به جای هم کاربرد دارند؛ و این ویژگی از دیرباز در زبان فارسی رواج داشته‌است.


پس چه بگوییم: اعلام شد، چه بگوییم: اعلام گشت یا اعلام گردید، هرسه درست است.


نکته 3:


چون فعل های کمکی گشتن، گردیدن، نمودن در رسانه ها کمتر به کار می رود و اغلب سایت های خبری و نشریات این سه فعل را فعل های اصلی می دانند ، بهتر است رسانه نویس ها روند خود را تغییر ندهند و به همان شیوه معمول رسانه شان از شکل فعل کمکی این سه فعل استفاده نکنند.


نکته 4:


گاهی ساختن نیز به جای کردن به‌کار می‌رود: پراکنده کردن = پراکنده ساختن = پراکنده نمودن = پراکنده فرمودن


اما همان‌گونه که دیدید، فعل کمکیِ نمودن، همواره می‌تواند به جای کردن به‌کار رود.


نکته‌ی ویرایشیِ فعل مرکب این است که باید اجزای آن همواره در کنار هم نوشته شوند:


جمله‌ی نادرست: نیاز به وام دانشجویی دارم.


جمله ی درست:   به وام دانشجویی نیاز دارم.


جمله‌ی نادرست: ... به محض برداشته شدن تحریم‌ها این گفت‌وگوها منجر به توافق و انعقاد قرارداد در آینده شود.


جمله ی درست:  به محض برداشته شدن تحریم‌ها این گفت‌وگوها به توافق و انعقاد قرارداد در آینده بینجامد.


نکته 5 :


برای کوتاه‌نویسی، بسیاری از فعل‌های مرکبی را که در رسانه استفاده می‌کنیم، می‌توانیم به فعل ساده‌ی باقاعده تبدیل نماییم:










































فعل با قاعده      فعل مرکب

خرید



   خریداری کرد



انجامید



انجام گرفت، منجر شد



پرید



   پر زد



گریخت



   فرار کرد



سنجید



   ارزیابی کرد



پرسید



   سوال کرد



طلبید



   طلب کرد



آزمود



   امتحان کرد




 


جمله‌ی نادرست: هشت سال با ما جنگ کردند و نتوانستند، تخطی به این نظام و کشور کنند، حال اگر باز هوسی در سر دارند، این گوی و این میدان آماده است و می توانند امتحان کنند.


جمله ی درست:  هشت سال با ما جنگیدند و نتوانستند به این نظام و کشور تخطی کنند (برای نظام و کشور مشکلی بیافرینند). حال اگر باز در سر هوسی دارند، این گوی و این میدان! می‌توانند امتحان کنند.


جمله‌ی نادرست: نامه ای که رئیس شورای اروپا در آستانه نشست آتی این شورا به رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا ارسال کرده است، ...


جمله ی درست:     جمله‌ی درست: نامه‌ای که رییس شورای اروپا در آستانة نشست بعدیِ این شورا به رهبران کشورهای عضو اتحادیة اروپا فرستاده است،...