تلویزیون به‌عنوان نهادی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در مواجهه با تحولات فناوری دیجیتال، دچار چالش‌های زیادی شده است.

رویکردهای خوشبینانه به فناوری‌های دیجیتال که با نظریه‌های جبرگرایی و بازیگرمحوری فناوری تقویت می‌شد، در تعامل با نظریه اقتصاد سیاسی نئولیبرال و فردگرایی و با ایجاد چالش‌های مفهومی رسانه قدیم و جدید و مفهوم تلویزیون و پساتلویزیون، یا تلویزیون جمعی و تلویزیون فردی، باعث شدند که پارادایم مخاطب اکثریت برای تلویزیون افول کند و در نهایت، سیستم توزیع خطی و پخش گسترده تلویزیون به‌دلیل ظهور پدیده همگرایی به چالش کشیده شود.

گرچه نمی‌توانیم تطورهای تاریخی تلویزیون را به‌طور کامل به تلویزیون ایران نیز تعمیم  دهیم، ولی تحولات دیجیتالی را به‌طور خاص در اکوسیستم رسانه‌ای ایران نیز شاهد هستیم. تحولات تلویزیون نیز در برخی پژوهش‌ها به دوران پیشاهمگرایی، گذر به همگرایی و پساهمگرایی تقسیم شده است. در واقع، دیجیتالی شدن از یک طرف و ظهور و بروز پلتفرم‌های خارجی همچون نسل جدید شبکه‌های ماهواره‌ای سرگرم‌کننده و رسانه‌های اجتماعی، به رقبای جدی تلویزیون در ایران تبدیل شده‌اند و از طرف دیگر، ظهور اینترنت موج همگرایی پرسرعت خانگی را تقویت کرده و در نبود قانون شفاف در فضای رسانه‌ای، با تأمین و تولید قالب‌های جدید، پلتفرم‌های جدید ویدیوی درخواستی دنباله‌دار (VOD) اعم از سریال، برنامه تولیدی و زنده، موقعیت انحصاری تولید و پخش گسترده تلویزیون برای مخاطب انبوه را به چالش کشیده است.

حسین افخمی و محمد حسام‌پور در مقاله‌ای که در شماره اول سال چهاردهم فصلنامه علمی ـ پژوهشی «رسانه‌های دیداری و شنیداری» با عنوان «چالش‌های تلویزیون ایران در مواجهه با تحولات فناورانه دیجیتال» منتشر شده، نگاهی داشته‌اند به تغییرات فناوری و سپس به اکوسیستم‌های رسانه که به عوامل فرهنگی و سیاسی اشاره دارد. تحلیل آنان به سه بخش کلی تقسیم می‌شود: اول اینکه تغییرات فناوری دیجیتال که باعث تغییرات بنیادین درک ما از تلویزیون شده چیست؟ دوم اینکه مفهوم تلویزیون در تطور تاریخی‌اش چگونه تبیین شده است؟ و سوم  اینکه تلویزیون ایران چگونه به این چالش‌های فناوری دیجیتال پاسخ داده است؟

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که تلویزیون ایران در دوران دیجیتال از چند ناحیه مورد هجوم واقع شده است. اول اینکه با موج همگرایی و ظهور پلتفرم‌های جدید توزیع محتوا، مفهوم تلویزیون به‌عنوان رسانه انحصاری پخش سراسری مورد حمله واقع شده است. دوم، به‌دلیل تغییرعادات مخاطب و تفرق مخاطبان در دوران دیجیتال، جنبه مخاطب جمعی تلویزیون به چالش کشیده شد و سوم، جریان برنامه تلویزیونی و جدول پخش کارکرد اصلی در تقابل با پلتفرم‌های جدید توزیع محتوا قرار گرفت. این تحقیق بر این موضوع تاکید می‌کند که صفحه تلویزیون دیجیتال خیلی ساده با یک پنجره جابه‌جا و جایگزین نمی‌شود، بلکه تلویزیون دیجیتال جایگاه پنجره رو به جهانِ تلویزیون را در عصر دیجیتال از نو هدف‌گذاری می‌کند.

تلویزیون ابزاری برای داستان‌گویی فرهنگی است که ما آن را پنجره‌ای به دنیا می‌شناسیم که خانواده‌هایمان را کنار هم جمع کرد، برایمان قصه گفت و گوشه‌ای از دنیای خارج از زندگی روزمره‌مان را نشان‌مان داد. پس درک فرهنگی ما از تلویزیون بیش از یک مانیتور یا دستگاه توستر دارای صفحه نمایش (طبق گفته مارک فولر رییس کمیسیون ارتباطات آمریکا در اوج قانون‌گذاری برای تلویزیون در آمریکا) است. تلویزیون با مجموعه تجربه اجتماعی، فرهنگی تعریف می‌شود. دهه اخیر نه‌تنها عصر جدید طلایی برنامه‌های تلویزیونی نامیده می‌شود، بلکه مخاطب شهرنشین نیز در مقابل پیشنهادهای مختلف رسانه‌های جدید قحطی زمان دارد و دچار خستگی از انتخاب می‌شود. در این شرایط، تلویزیون به صورت روزمره به این احساس مخاطب پاسخ می‌دهد.

طبق نتایج مقاله افخمی و حسام‌پور، بیشتر مردم تلویزیون را برای سرگرمی و فراغت می‌خواهند. امروزه محبوب‌ترین برنامه‌ها در اکثر کشورها، سرویس‌های اصطلاحا «لم‌دادنی» هستند و با وجود ظهور محیط چندکانالی، بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا، مردم به چند کانال سنتی محدود که مخاطبان گسترده‌ای را با نمایش لحظات مشترک ملی یا بین‌المللی پوشش می‌دهند، راضی هستند. تلویزیون ایران نیز در نقش یکی از نهادهای اصلی در ترویج فرهنگ و هویت ملی، در پاسخ به چالش‌های دیجیتال یک دهه اخیر اقدامات مختلفی را انجام داده است. ولی تغییر و تحولات سریع فناوری دیجیتال و همچنین سبک‌های مدیریتی برای انجام تغییرات ساختاری و از طرفی فشارهای سیاسی و اقتصادی و پلتفرم‌های نوظهور دیجیتال، هرچند منجر به این شده که برخی پژوهشگران عملکرد تلویزیون ایران را در دوران پساهمگرایی ناکارآمد ارزیابی کنند یا شکست انحصار تلویزیون در ایران را اعلام کنند و موفقیت یک نمونه برنامه الگوبرداری شده از تلویزیون را قدمی برای مشروعیت‌زدایی از انحصار تلویزیون ارزیابی کنند، اما یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که نگرش افراطی به موج همگرایی با کارکردهای ذاتی تلویزیون همخوانی ندارد و از طرف دیگر پاسخ تلویزیون ایران به چالش‌های دیجیتال، همچون گسترش کمی شبکه‌ها، معرفی  پلتفرم‌های جدید قابل تطبیق با برخی اقدامات رسانه‌ها خدمت عمومی است.

تلویزیون‌های خدمت عمومی، خودشان بازیگران عمده و اصلی در توسعه کانال‌های مخاطب خاص بوده‌اند و به علاوه، تمام مراکز رسانه‌ای روی چندین پلتفرم فعالیت می‌کنند؛ وب‌سایت‌های خود را دارند، اپلیکیشن‌های متنوع برای گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها به‌کار می‌برند و با تکیه بر مشارکت مخاطب، درگیر فرمت‌های تعاملی نیز هستند. با توجه به همه این‌هاست که نمی‌توانیم آگهی ترحیم پخش سراسری تلویزیون ملی را صادر کنیم.