تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰

در میان هیاهوی ربات‌های ترجمه و مترجم‌هایی که می‌خواهند با سرعت ربات‌ها پیش بروند، هنوز هم نام ترجمه و لذت خواندن آثار ترجمه با نام‌هایی گره خورده است که تعداد صفحه‌های محدود و گاهی حتی چند خط در روز ترجمه کرده‌اند اما در تاریخ ادبیات جاودان شده‌اند.

خرجش نصب یک نرم‌افزار ترجمه است، یا حتی سرچ کردن "google translate" در گوگل؛ با این کار هر کس می‌تواند به خیل کسانی که امروز خودشان را «مترجم» می‌دانند بپیوندد. چنین می‌شود که دانشجوی رشته مترجمی زبان یا در خانه رویای کار در سر می‌پروراند و یا در محل کارش یک گوشه نشسته و بی‌سر و صدا کارش را می‌کند تا مبادا صف منتظران بیرون جایش را بگیرند، چرا که به قولی هر کس دیگری هم انگار می‌تواند کار او را انجام دهد. 

هرچه می‌گذرد انگار مترجم‌ها ربات‌تر و ربات‌ها مترجم‌تر می‌شوند. تا همین چند سال پیش به کتابی قطور که حملش روی دست سنگینی می‌کرد «دیکشنری» می‌گفتیم اما حالا ساده‌ترین سخت‌افزارهای متصل به اینترنت هم برای خودشان یک دیکشنری هستند. پیش‌تر دیکشنری‌های نرم‌افزاری یا تحت وب فقط بیان‌گر کلمات بودند و برای جمع‌ و جور کردن جملات کنار هم، و فرد ناگزیر به استفاده از دانش و هنر خود بود، اما حالا چه مقاله‌ها که ربات‌ها ترجمه‌شان می‌کنند و آدم‌ها سودش را می‌برند.

رفته‌رفته این زحمت بیشتر، انگار ربات‌ها را هوشمندتر و مترجم‌ترشان کرده است، ترجمه‌های گوگلی و غیره به نسبت قبل کم‌ایرادتر شده‌اند اما هنوز هم ممکن است لحن رباتی‌شان به چشم بزند که ناشی از ترجمه تحت‌اللفظی کلمات و یا انتخاب نخستین پیشنهاد ارائه‌شده برای هر کلمه است.

با این حال اما اگر از دنیای مجازی ترجمه به دنیای واقعی آن بیاییم باز هم متوجه تفاوت‌هایی نسبت به قبل خواهیم بود. کتاب‌های ترجمه‌شده در بازار کتاب آن‌قدر متنوع و بسیارند که گمان می‌رود صدها ربات برای تولیدشان به کار گرفته شده‌اند؛ یکی پس از دیگری چاپ می‌شوند و به بازار کتاب می‌رسند.

از این گذشته اگر از اعتبار نام مترجم مطمئن نباشیم و کتاب ترجمه‌شده‌ای را بخریم، حین خواندنش ممکن است احساس کنیم که انگار کلمات به خوبی معادل‌سازی نشده‌اند، از نظر دستوری درست نیستند و لحنی قطعه قطعه و شاید رباتی دارند. از طرف دیگر همانند چند ماه پیش با یک خبر همه منتظر برخورد یک شهاب‌سنگ می‌شویم و پس از مدتی گفته می‌شود که اشتباه در ترجمه بوده است!

در چنین شرایطی هنوز هم مترجم‌های برجسته روزی چند صفحه محدود ترجمه می‌کنند اما خیلی وقت‌ها وقتی کتاب‌شان آماده می‌شود و به بازار می‌رسد ظرف چند روز با نام مترجم‌ها و ناشرانی دیگر چند ترجمه دیگر از آن متن را در بازار می‌بینند؛ حال این کار ربات‌های مترجم است که دست افراد سودجو افتاده‌اند یا مترجم‌هایی که رباتی عمل می‌کنند و از روی دست دیگران می‌نویسند؛ کسی نمی‌داند. 

رضا رضایی که از مترجم‌های پرکار محسوب می‌شود، برخی از ترجمه‌ها را جنایت می‌داند و می‌گوید: من ممکن است ۱۲ ساعت کار کنم و حاصلش فقط دو صفحه بشود. اما اگر ۱۲ ساعت کار کنم و ۱۲ صفحه بشود آن وقت کیفیت را زیر سوال برده‌ام. در حال حاضر مترجم جوان‌تر از خودم می‌شناسم که ۱۵۰ کتاب دارد که البته کیفیت ندارند. مترجمی هم داریم که هفته‌ای یک کتاب ترجمه می‌کند. این‌ها از نظر من ترجمه نیست؛ جنایت است. اما به هر حال روی جلد این کتاب‌ها هم نوشته شده «ترجمه». این‌ها جزء بیماری‌ها و آسیب‌های ترجمه در ایران است. لطمه‌اش هم این است که سلیقه ادبی خواننده در حال تنزل پیدا کردن است. هیچ نقدی هم روی کتاب‌ها صورت نمی‌گیرد. فقط یک رقابت و سرعت بر سر بی‌کیفیتی درگرفته است. کتابی که امروز در آمریکا چاپ می‌شود و هفته بعد در ایران پشت ویترین است، چگونه در عرض یک هفته ترجمه و صحافی می‌شود و مجوز می‌گیرد؟ برای ما یک فیپا گرفتن سه هفته طول می‌کشد. این فاجعه آسیبی به سواد جامعه است. 

همچنین محمود حدادی از مترجم‌های «گرسنه‌شکم» یاد می‌کند و معتقد است آسیب عمده‌ ترجمه این است که مترجم‌ها در سال‌های اخیر از راه ترجمه نانی به دست نمی‌آورند. این مترجم می‌گوید: این مسئله باعث می‌شود خیلی از استعدادها اصلا به راه ترجمه نمی‌آیند یا مترجمان تفننی می‌شوند؛ یعنی یکی دو کتاب ترجمه می‌کنند و تا بخواهند تجربه‌ای کسب و سبکی پیدا کنند و ببینند که در کدام حوزه می‌توانند موفق‌تر متن برگردانند، رانده می‌شوند، هم به این خاطر که رسانه‌های دیداری مثل موبایل، اینترنت و ... جای کتاب را گرفته و هم این‌که اداره ارشاد گاهی سخت‌گیری‌هایی می‌کند که دیگر ترجمه کردن اصلا نمی‌ارزد، کتابی را ترجمه کنی که نصف آن هم به سلیقه دیگران حذف شود و درآمدی هم ندارد. من اگر درآمد ۳۰ سال ترجمه‌ام را به ماه‌های زندگی‌ام تقسیم کنم، مقداری می‌شود که حتی به پول تاکسی، کاغذ و مداد هم نمی‌رسد. اما به نظر من در گذشته خیلی از مترجم‌ها بودند که از این راه نان می‌خوردند، مثل آقای قاضی و به‌آذین.

با این همه اما هنوز برای اهل کتاب و ادبیات، نام ترجمه با نام رفتگانی چون محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین)، محمد قاضی، ابوالحسن نجفی، مهدی سحابی، نجف دریابندری که چندی پیش از دنیا رفت و ... گره خورده است که ربات‌ها به گرد جادوی کلمات آن‌ها نخواهند رسید. در آستانه روز مترجم (سی‌ام سپتامبر که امسال با نهم مهرماه مصادف شده) یاد مترجمانی را که با کار خود به زبان فارسی و فرهنگ ایران افزوده‌اند، گرامی می‌داریم.

منبع: ایسنا