بحران جهانی کرونا، مخاطرههای زیادی را به دنبال داشته است. این مخاطرهها، نه تنها تأثیر گستردهای بر افراد داشته، بلکه بر ساختارهای مختلف اجتماعی نیز تأثیرعمیقی گذاشته است. نگرانی و اضطراب، بزرگترین آفتی است که با نفوذ در عمق جامعه، آن را از آینده آرام و هدفمند دور میسازد.
بحران در همه زمینهها، جامعه مخاطرهآمیز را با خطرها، ضعفها، مشکلها، ناآرامیها و غیره روبهرو میسازد. در حقیقت بحران نوعی جنگ صامت( War Silent ) است. جنگی است که همانند جنگهای دیگر نیست، اما میتواند همچون جنگهای نظامی تخریب ایجاد کند. این تخریب بیش از آنکه تنها را نابود کند، مغزها و روحیهها را مورد هجوم قرار میدهد و تأثیرات مخرب آن متعاقبا در دیگر صحنههای زندگی ظهور مییابد. در چنین وضعیتی بیش از سختافزارهای جامعه به نرمافزارهای آن که بیش از همه " قدرت تصمیمگیری" و جهش از مرحله "عدم قطعیت" است، ضربه وارد میشود. این ضربه میتواند فرسایش فراوانی بر ساختارها و محتوای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه وارد کند.
مطالعه بحران جهانی کرونا و تأثیرات آن بر جامعه ایرانی، از دیدگاه خبری، ارتباطی، مدیریتی و سواد رسانهای از اهداف این پژوهش است. در این زمینه، دیدگاههای استادان و پژوهشگران ارتباطات، میتواند راهگشای نحوه نگاه کردن به این بحران و خطرهای آن و نیز تلاش برای ارائه راهحلهای ممکن باشد. این دیدگاهها، نهتنها جنبههای نظری را تشریح کردهاند، بلکه با تبیین راهکارها و تعیین عوامل مؤثر، زمینهساز سیاستگذاریهای بعدی در رابطه با بحران کرونا، بهویژه در داخل کشور هستند.
این پژوهش، که توسط دکتر حسن بشیر دانشیار دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) انجام شده و در فصلنامه رسانه سال ۳۱ شماره دو منتشر شده، با بهرهبرداری از دو نظریه مهم "بحران" و "جامعه مخاطرهآمیز" در تلاش است دیدگاههای استادان و صاحبنظران ارتباطات را درباره بحران کرونا مورد بحث و بررسی قرار دهد. بحران کرونا، یک خطر اولیه برای همه جوامع انسانی، از جمله ایران است و در حال تبدیل شدن به یک ریسک همهجانبه در حوزههای مختلف بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، ارتباطی، اجتماعی، اقتصادی شغلی، دینی و غیره است. این ریسک، که در بحران نشاندهنده فرایندی است در صورت رسیدن به نقطه خطر، میتواند از تصمیمگیری مناسب جلوگیری کند و در حقیقت، جامعه را با بنبستهای فراوان روبهرو سازد. علاوه بر تفاوت میان دو حالت از ریسک، تفاوت دیگری در این زمینه مطرح است که در رابط با کرونا در ایران میتواند مصداق روشنی داشته باشد. جامعه ایرانی در شرایط کنونی، با طولانی شدن نسبی بحران کرونا و ضرورت بازگشتن به زندگی عادی، میان فهم ریسک واقعی و ریسک معرفتی یا ذهنی، تا اندازه زیادی تفاوت جدی قائل نیست. در بسیاری از مصاحبههایی که با مردم صورت میگیرد، جدی نبودن خطر ویروس کرونا مطرح میشود که نشاندهنده، نبود شناخت واقعی از خطر کرونا است. بحران کرونا، در آغاز یک خطر نامرئی بود که شکل مرئی و جهانی پیدا کرد. در همین زمینه، "اولریش بک" معتقد است: مخاطرههای نامرئی در وضعیت کنونی جهانی تبدیل به مخاطرههای مرئی شدهاند. خطرهای مربوط به تخریب طبیعت و محیطزیست، دیگر در خارج از تجربههای زیسته فردی ما اتفاق نمیافتند، بلکه در حیطه تجربههای شخصی اتفاق میافتند و به همین خاطر به وضوح و بیش از پیش، مجاری ادارکی ما یعنی چشمها، گوشها و مغزهای ما را تهدید میکنند.
نتیجهگیری
بحران کرونا، جهان را به جامعه جهانی مخاطرهآمیزی تبدیل کرده که آثار آن اگرچه تا اندازهای روشن شده، اما ابعاد همه جانبه آن، هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. آنچه که از این بحران به دست آمده، احساس خطر جهانی، مواجهه با ریسکهای فراوان، گسترس اضطراب و ترس و بهمریختگی در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، شغلی، دینی و غیره شده است. در حقیقت، این وضعیت درآمدی بر ایجاد سبک زندگی جدیدی است که اولریش بک آن را قابل پیشبینی کرده است. در این تحقیق با بهرهبرداری از مفهوم بحران و نظریه "جامعه مخاطرهآمیز"، به مثابه ادبیات نظری، و انجام مصاحبه نیمهساختیافته با ۳۰ نفر از استادان و صاحبنظران حوزه ارتباطات، سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون آتراید ـ استیرلینگ سه محور مهم تحلیل خبری ـ ارتباطی در مورد کرونا به دست آمد که شامل سه حوزه کاملا مفهومی است: "بحران کرونا و جامعه مخاطرهآمیز"، "اعتمادسازی با اطلاعات شفاف" و "سواد رسانهای و جلوگیری از اخبار جعلی". استخراج از مصاحبههای انجام شده، مضامین "پایه"، "سازماندهنده" و "فراگیر" طبق روش آتراید ـ استیرلینگ در جداول و نمودارهای متعدد نشان داده شدند. آنچه که در این تحقیق قابل توجه بود، دقت همه جانبه استادان و صاحبنظران ارتباطات در رابطه با بحران، جامعه مخاطرهآمیز و اطلاعرسانی است. در این نتایج، موضوع اطلاعرسانی صحیح، شفاف، به موقع و مداوم مهمترین عامل در کاهش بحران و ریسک اجتماعی شناخته شدهاند. لازم است تأکید شود که پاسخ تفصیلی به همه سؤالها و همهجانبه بودن این پاسخها، بیانگر تحقق کامل هدف تحقیق و موفقیت آن در به دست آوردن دیدگاههای استادان و صاحبنظران ارتباطات در این زمینه است.