تهران-ایرنا- علیرغم اینکه اسامی خبرنگاران برای دریافت واکسن به معاونت مطبوعاتی ارسال شده بود و بر اساس آن می‌شد برنامه منظمی را برای تزریق طراحی کرد، اما روزهای تزریق با هرج و مرج و ازدحام همراه است.

به گزارش مهر بالاخره نوبت واکسیناسیون خبرنگاران نیز فرا رسید و طبق برنامه‌ریزی‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبرنگاران ساکن در تهران، پس از عید غدیر می‌توانستند در محل‌هایی چون باغ کتاب واکسن خود را دریافت کنند.

تنها اطلاع‌رسانی از روند واکسیناسیون همین اعلام مکان آن یعنی «باغ کتاب» بود. در آن محل هیچ تابلویی وجود نداشت که خبرنگاران را به سالن واکسیناسیون راهنمایی کند. همچنین هرچند که رسانه‌ها پیشتر اسامی خبرنگاران خود را به معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت واکسن اعلام کرده بودند، اما در محل واکسیناسیون خبرنگاران به زحمت و از روی شانس متوجه می‌شدند که باید نام‌شان لیست شود.

روند واکسیناسیون بدین شرح بود که ابتدا کسی اسامی خبرنگاران را می‌نوشت و لیست نهایی تحویل نگهبان ورودی سالن واکسیناسیون می‌شد و او به ترتیب اسامی را می‌خواند. برای ورود به سالن تزریق نیز نگهبان ورودی ابتدا صرفاً کارت ملی خبرنگاران را رؤیت می‌کرد و در ادامه با اعتراض یکی از خبرنگاران به حضور غیر خبرنگاران در صف تزریق، کارت‌های خبرنگاری نیز توسط نگهبان ورودی سالن درخواست می‌شد.

کارت ملی توسط نگهبان ورودی به پرسنل تزریق تحویل داده می‌شد و آنها نیز شماره‌ها را ثبت و کارت واکسیناسیون را صادر می‌کردند و پس از آن واکسن‌ها تزریق می‌شد. مشخص نبود که پرسنل ثبت اسامی و تزریق واکسن شماره‌های ملی را در لیست از پیش اعلام شده جست‌وجو می‌کردند یا صرفاً به ثبت اسامی می‌پرداختند. اگر اسامی جست‌وجو شده که قاعدتاً غیرخبرنگاران در این چند روز واکسن تخصیص داده شده به خبرنگاران را دریافت نکرده‌اند و اگر اسامی جست‌وجو نشده باشد قاعدتاً تعدادی غیر خبرنگار نیز در این چند روز واکسن دریافت کرده‌اند که البته دریافت واکسن به هر حال حق‌شان است و دولت باید از ماه‌های پیش برای واکسیناسیون سراسری اقدام می‌کرد.

اما این برنامه واکسیناسیون نیز مانند برنامه‌ریزی‌های وزارت بهداشت برای تزریق واکسن نشان داد که کلاً مدل برنامه‌ریزی ایرانی در شرایط خاص با دو مؤلفه «صف» و «هرج و مرج» گره خورده است. این واکسیناسیون نیز چیزی جز صف طویل و تجمع خبرنگاران در یک مکان سرپوشیده که امکان همه‌گیری در آن زیاد است، نبود. آش این واکسیناسیون آنقدر شور بود که پس از دو روز اعلام شد که دیگر باغ کتاب از خبرنگاران و تیم تزریق وزارت بهداشت میزبانی نخواهد کرد.

تعداد رسانه‌های آنلاین و مکتوب در کشور عدد بالایی نیست و دفاتر همه آنها نیز مشخص است. نخستین سوال این است که چرا تیم‌های تزریق سیار برای حضور در رسانه‌ها و تزریق واکسن به خبرنگاران تشکیل نشد تا آن هرج و مرج، صف و تجمع خبرنگاران در مکانی سرپوشیده آن هم برای ساعت‌ها پیش نیاید؟

سوال دیگر این است که با توجه به ثبت نام اولیه و ارسال لیست خبرنگاران به معاونت مطبوعاتی، نمی‌شد که روز و ساعت مشخصی برای هر رسانه‌ای تعیین شود تا خبرنگاران رسانه‌ها در وقت تعیین شده مخصوص به خود بیایند و واکسن را دریافت کنند؟ چرا باید همه خبرنگاران بدون برنامه به محل واکسیناسیون بیایند و تجمع کنند؟ چه تضمینی وجود دارد که در آن تجمع مبتلا به ویروس نشده باشند؟

پس از آنکه در این شرایط نابهنجار تعداد بسیاری از خبرنگاران واکسن‌های خود را دریافت کردند، خبری مبنی بر تشکیل تیم‌های سیار تزریق برای حضور در رسانه‌ها منتشر شد و معلوم نیست این میان ساعت‌های تلف شده بسیاری از خبرنگاران و احتمال مبتلا شدن برخی از آنها به کرونا، چه می‌شود؟

چنین روندی در واکسیناسیون سایر گروه‌ها هم وجود داشته است. در برنامه‌ریزی‌های وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی برای واکسیناسیون گروه‌های سنی ۶۰ سال به بالا نیز هرج و مرج عجیبی حاکم بود و بانوان و آقایان مسن مجبور بودند در صف‌های طولانی بایستند تا واکسن دریافت کنند. مدل برنامه‌ریزی ایرانی همیشه این گونه بوده است؟ انگار که باید برای شرایط خاص برنامه‌ریز از خارج از کشور وارد کرد.

اما تمامی این مسائل به کنار، امروز خبری حیرت‌انگیز نیز از رسانه‌ها منتشر شد و آن هم فراخوان بیماران دیابتی برای تزریق واکسن کرونا بود. با توجه به اینکه ویروس کرونا برای انسان‌های دارای بیماری زمینه‌ای مهلک و بعضاً مرگ آفرین است، سوال اینجاست که آیا این گروه از هم‌وطنان نباید زودتر از خبرنگاران واکسن را دریافت می‌کردند؟

برچسب‌ها