در ایالات متحده تا اوایل سال 2000 میلادی، مردم اخبار را از طریق رسانههای سنتی مانند روزنامههای محلی، شبکههای تلویزیونی ملی و رادیو دریافت میکردند. این منابع خبری سنتی، توسط عموم مردم استفاده میشدند و بر طرز تفکر و نحوهی تصیمیمگیری آنها تأثیر زیادی داشتند. این رسانهها هم بازتاب جریانهای فکری غالب جامعه بودند و هم آنها را شکل میدادند. به این دست از رسانههای جمعی که معمولاً رسانههای بزرگ با گردش مالیهای نجومی هستند، اصطلاحاً رسانههای جریان اصلی گفته میشود.
روزنامهها، شبکههای خبری تلویزیونی، اخبار کابلی و رادیو به طور کلی رسانههای اصلی در نظر گرفته میشوند. امروزه در آمریکا، سازمانهای خبری نظیر نیویورک تایمز، فاکس نیوز، ABC News و CNN رسانههای جریان اصلی حساب میشوند. همهی این سازمانها دارای ویژگیهایی مشترک هستند؛ آنها روزنامهنگارانی آموزش دیده و سردبیرانی مجرب برای پوشش اخبار و سنجش کیفیت آن دارند و از تمام مدیومهای رسانهای مثل چاپ روزنامه، ویدئوهای خبری، پخش زنده، پادکست، سایت آنلاین و شبکههای اجتماعی برای ارتباط با مخاطب خود استفاده میکنند. به طور خلاصه میتوان رسانههایی که کارکنان ماهر و آموش دیده دارند و از منابع خبری وسیع و موثق گزارش تهیه میکنند و از طرق مختلف خبر را به مخاطب میرسانند، در دستهی رسانههای جریان اصلی قرار داد.
در دنیای امروز البته تمام مردم خبر را از طریق یک سازمان خبری پیگیری نمیکنند؛ بلکه آنها را از شبکههای اجتماعی دریافت میکنند. فیسبوک، اینستاگرام و موتورهای جستجو هم میتواند یک رسانههای جریان اصلی باشند؟ پلتفرمهای رسانههای اجتماعی با کاربر زیاد، هرچند که یک سازمان خبری نیستند؛ اما چون بسیاری از مردم خبرها را از آنها میگیرند، پس میشود آنها را هم جزئی از رسانههای جریان اصلی نوین حساب کرد. محتوای این شبکهها توسط طیف گستردهای از ارائهدهندگان عرضه میشوند؛ از همان سازمانهای خبری نام برده شده تا رسانههای کوچکتر و مستقل که اخبار را منتشر میکنند.
در فیسبوک، کاربران اخباری که دوست دارند را با سایر کاربران به اشتراک میگذارند و از این طریق خوانندگان این خبر افزایش پیدا میکند. الگوریتم جستجوی اخبار پرطرفدار در گوگل هم راهی دیگر برای انتشار اخبار در سطح کلان است. از طریق گوگل هم میشود به پادکست گوش داد و هم ویدئوهای خبری و پخش زنده اخبار را از یوتیوب تماشا کرد. همچنین میشود اشتراک آنلاین روزنامهها را هم دریافت کرد. بسیای از مجلات در عصر دیجیتال، هرگز نسخهی چاپی نداشتهاند و فقط از طریق سایت میشود آنها را مطالعه کرد.
محتوای رسانههای جریان اصلی، همسو با ارزشها، هنجارها و قراردادهای اجتماعی اغلب جامعه است و معمولاً از دیدگاههای خاص مدنظر خود حمایت میکنند. مثلاً در دنیای امروز و برای جلوگیری از نفوذ چین در دنیا، رسانههای غربی تمرکز بسیار زیادی بر فساد دولتمردان چینی دارند، درحالی که این تمرکز را بر مسئولین خود یا فساد در سایر کشورها ندارند. اغلب مخالفان رسانههای جریان اصلی، آنها را متهم به مغرضانه بودن میکنند. این رسانهها به راحتی تفکر مردم را شکل میدهند و به نوعی انحصارگرا هستند. رسانههای جریان اصلی تلاش میکنند نگذارند صدایی جز صدای خودشان در دنیای رسانهای شنیده شود. این اتفاق حتی جلوی رقابت بین رسانهها را هم میگیرد؛ چون فقط کسانی دیده میشوند که نظری مطابق با نظر رسانههای اصلی داشته باشند. بیشتر بازار و قدرت و امکانات هم در اختیار همین رسانهها است.
رسانه جایگزین
در مقابل رسانههای جریان اصلی، گروه جدیدی به نام رسانههای جایگزین شکل گرفت. رسانههای جایگزین به طور کلی به وبسایتهای خبری و اطلاعاتی مستقل، نشریات، مجلات و رسانههای دیجیتالی گفته میشود که اخبار را با توجه به دیدگاهی خاص و مغایر با رسانههای جریان اصلی گزارش میدهند. دیدگاهی که آنها پوشش میدهند میتواند مربوط به یک اقلیت دینی، قومی یا جریانی ضد جریانهای اصلی سیاسی باشد. رسانههای جایگزین بر «روزنامهنگاری شهروندی» تأکید دارند و تلاش میکنند آن را تقویت کنند. روزنامهنگاری شهروندی، اخبار و نظرات مردم عادی را در مورد رویدادها بازتاب میدهد، از اعترضاتات عکس، فیلم و گزارش تهیه میکند و در کل صدایی متفاوت با رسانههای اصلی دارد.
شهروند خبرنگاران، مورخانی تازهکار!
رسانههای جایگزین، منابع مالی گستردهای در اختیار ندارند؛ اما اینترنت فرصتی برای اظهار وجود برای آنها فراهم کردهاست. امروزه مخاطبان با وجود اینترنت و کامپیوتر یا تلفن همراه هوشمند، به راحتی میتوانند به رسانهی مدنظر خود دسترسی داشته باشند. از همین طریق هم میتوانند گزارشات خود را برای رسانهها ارسال کنند. اغلب برنامهها و شبکههای رادیویی هم در دستهی رسانههای اصلی قرار دارند؛ اما رسانههای جایگزین میتواند انتشار پادکست را جایگزین برنامههای رادیویی کنند.
رسانههای جریان اصلی در مقابل رسانههای جایگزین
هم رسانههای جریان اصلی و هم رسانههای جایگزین، اهداف مهمی را دنبال میکنند و هردو برای آگاهی جامعه مورد نیاز هستند. صداها و دیدگاههای متنوع زمینهی بیشتری برای گفتگوی نظرات و آرای مختلف فراهم میکند و جامعه را از حالت تکصدایی خارج میکند.
رسانههای اصلی، بیشترین مخاطب و به تبع آن درآمد بیشتری هم دارند. منتقدان معتقدند رسانههای اصلی عینیت ندارند و مانع تکثر آرا هستند. در مقابل، رسانههای جایگزین تلاش میکنند با ارائهی دیدگاهی متفاوت در مورد اخبار، در فضای شلوغ رسانهای، دیده شوند. آنها معمولاً رسانهی چاپی یا تلویزیونی ندارد، در عوض برای دستیابی به مخاطب از اینترنت استفاده میکنند. آنها تیم خبری حرفهای مانند رسانههای اصلی ندارند؛ اما به خوبی میتوانند اتفاقات را تفسیر کنند.
در مقایسه این دو یک تفاوت دیگر هم وجود دارد و آن، استقلال رسانههای جایگزین است؛ رسانههای جریان اصلی باید در مسیر مدنظر حامیان مالی و سیاسی خود حرکت کنند و مخاطبشان ممکن است شنوای هرگونه خبری نباشند. برعکس چیزی که تصور میشود در رسانههای جایگزین، تحریریه استقلال ندارند؛ اما چون مخاطب محدودتری دارند، با آزادی بیشتر میتوانند گزارش تهیه کنند.
یکی دیگر از تفاوتهای اصلی رسانههای اصلی و جیگزین، نگاه به وضع موجود است؛ رسانههای جریان اصلی تمایل به ارزشگذاری هنجارهای جامعه دارند درحالی که رسانههای جایگزین ممکن است به طور فعالانه این هنجارها را به چالش بکشند. اعتبار هم یکی دیگر از علل ناهمسانی میان این دو گروه رسانه است. رسانههای جایگرین اخبار و اتفاقات مهم را منتشر میکنند اما معمولا مردم منتظر گزارش رسانههای اصلی هستنذ؛ چراکه اعتبار اخبار منتشر شده توسط آنها را بیشتر میدانند. به عبارت دیگر، رسانههای اصلی از دید مردم قابل اعتمادتر دیده میشوند.
در آخر لازم است این نکته را دوباره یادآوری کنیم که تقابل میان رسانهها باعث میشود مردم با دیدگاه گروههای فکری و سیاسی مختلف آشنا شوند، قدرت انتقاد و تفکر در آنها افزایش پیدا کند و تمام گروهها و اقلیتها در جامعه، رسانه مختص به خود را داشته باشند.