هوش مصنوعی در کنار تمام جنبه‌های مثبت خود که می‌تواند موجب بهره‌وری بیشتر شود، در نگاه دیگر مشاغل بسیاری را تهدید می‌کند؛ حتی در مواردی می‌توان فشار به طبقه کارمند را افزایش دهد و موجب استثمار بیشتر آنان توسط کار فرما شود.

در سال ۲۰۲۳ از بیش از ۱۰۰۰۰ نفر در شرکت‌های بزرگی مانند گوگل، جی پی مورگان و مک کینزی نظر سنجی صورت گرفت. بر اساس این پژوهش تقریباً نیمی از کارمندان این شرکت‌ها سعی کرده‌اند از ChatGPT برای کمک به کار خود استفاده کنند. با توجه به اینکه این ربات چت هوش مصنوعی تنها در ماه نوامبر (دو ماهه پایانی سال ۲۰۲۲) برای عموم منتشر شد، این آماری شگفت‌انگیز است. این داده به طور بالقوه برای آینده کاری بسیار هیجان انگیز است، اما خطراتی جدی‌ نیز به همراه دارد.

ChatGPT و سایر رقبای قریب‌الوقوع، بخشی از تاریخ طولانی فناوری‌هایی هستند که برای کاهش کار نوشتن طراحی شده‌اند. این فناوری‌ها از ماشین چاپ گرفته تا تلگراف، ماشین تحریر، واژه پردازها و محاسبات شخصی را شامل می‌شود.

مشاغل متن محور در خط مقدم استفاده از هوش مصنوعی

چت ربات‌های هوش مصنوعی می‌توانند به غلبه بر محدودیت‌های انسانی، از جمله سرعت، زبان‌های خارجی و محدودیت‌های خود نویسنده کمک کنند؛ به طور بالقوه این فناوری در همه چیز، از نوشتن ایمیل گرفته تا گزارش‌ها و مقالات و کمپین‌های بازاریابی، کمک می‌کنند. چنین پدیده‌ای یک رابطه‌ی فراانسانی جذاب است که در آن هوش مصنوعی از متونی که در گذشته توسط انسان تولید شده است برای اطلاع‌رسانی و شکل دادن به متون جدید توسط انسان‌های دیگر استفاده می‌کند.

مشاغلی که شامل حجم قابل توجهی از نویسندگی هستند، مانند روزنامه نگاران، محققان دانشگاهی و تحلیلگران سیاست، ناگزیر بیشتر تحت تأثیر این پدیده قرار خواهند گرفت. در همه موارد، ربات‌های چت هوش مصنوعی می‌توانند دانش و ایده‌های جدید را با سرعت بیشتری منتشر کنند. این اتفاق مطمئناً می‌تواند به نوشتن متون ضعیف‌تر و نه چندان منجر شود، اما اگر برای ایجاد ساختاری استفاده شود که توسط نویسنده با استفاده از ایده‌های اصلی خودش به طور کامل ویرایش شود، می‌تواند عنصری انقلابی محسوب شود.

همچنین، برخی از افراد در نوشتن مزیت رقابتی دارند؛ نه به این دلیل که ایده‌هایشان بهتر است، بلکه به این دلیل که سریع‌تر هستند. این اغلب به این دلیل است که آن‌ها به زبان اصلی خود می‌نویسند و موجب آن هم چیزی بیش از تصادف تاریخی نیست. بنابراین چت ربات‌های هوش مصنوعی می‌توانند به جامع‌تر و در دسترس‌تر کردن نوشتن برای همه کمک کند؛ با هوش مصنوعی مزیت یک نویسنده انگلیسی زبان به یک نویسنده فارسی زبان به طور کامل می‌تواند محو شود.

جنبه‌های منفی هوش مصنوعی

از سوی دیگر، نگرانی‌هایی وجود دارد که ChatGPT و رقبای آن بتوانند مشاغل بسیاری از افراد را به خصوص در مشاغل سنتی کارمند محور بدزدند؛ اگرچه در این مرحله بسیار دشوار است که بگوییم چند نفر تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. به عنوان مثال، میهیر شوکلا، مدیر عامل و بنیانگذار شرکت نرم‌افزاری Automation Anywhere مستقر در کالیفرنیا، ادعا می‌کند که «از ۱۵٪ تا ۷۰٪ از تمام کارهایی که ما در مقابل کامپیوتر انجام می‌دهیم می‌تواند خودکار باشد.». از سوی دیگر، گزارش اخیر مک کینزی در سایت اسلیت (https://slate.com/technology/۲۰۲۱/۰۳/job-loss-automation-robots-predictions.html)  نشان می‌دهد که تنها حدود ۹ درصد از افراد مجبور به تغییر شغل خواهند بود. با این حال، این تعداد افراد بسیاری را شامل می‌شود. بعلاوه احتمالاً کارکنان رده پایین تا متوسط بیشترین آسیب را خواهند دید؛ یعنی دقیقاً همان قشری که به حمایت بیشتر و بقای شغلی نیاز مبرم دارند.

ابزاری برای استثمار بیشتر کارمندان

در ارتباط با از دست دادن شغل احتمالی، این خطر هم وجود دارد که کارفرمایان از این فناوری‌ها با توجیه صرفه‌جویی در هزینه‌ها کارکنان موجود را وادار به استفاده از این ابزارها «برای انجام کارهای بیشتر با هزینه و کار کمتر» کنند. کارفرمایان در طول تاریخ از دستگاه‌های صرفه‌جویی در نیروی کار برای به حداکثر رساندن بهره‌وری استفاده می‌کردند و این همواره باعث می‌شد مردم سخت‌تر کار کنند؛ نه باهوش‌تر یا بهتر. برای مثال، رایانه‌ها و ایمیل‌ها، کار را برای بسیاری از مردم آسانتر اما در عوض بسیار بیشتر کرده‌اند (شما در شب و خانه هم مجبورید ایمیل یا حساب پیامرسانتان را چک کنید)؛ یعنی حجمی بی‌پایان از کار و پایانی بر اوقات فراغت!

بنابراین، اکنون ممکن است کارمندان برای تولید کار بیشتر تحت فشار قرار گیرند. با این حال، این خطر از دست دادن شغل، می‌تواند جهش واقعی در بهره‌وری را که هوش مصنوعی می‌تواند ایجاد کند به همراه داشته باشد. در صورت استفاده صحیح، ربات‌های چت هوش مصنوعی می‌توانند کارمندان را آزاد کنند تا زمان بیشتری برای تولید کار با کیفیت بالا داشته باشند.

همچنین نگرانی‌هایی در مورد هزینه‌های انسانی ایجاد چت ربات‌های هوش مصنوعی وجود دارد. به عنوان مثال، کارگران کنیایی برای آموزش مدل GPT-۳ OpenAI که مبتنی بر ChatGPT است، حقوقی بسیار اندک دریافت می‌کردند. خلاصه وظیفه آن‌ها این بود که با برچسب زدن هزاران نمونه متن توهین‌آمیز، ربات را کمتر سمی کنند تا پلتفرم بتواند زبان خشونت آمیز، نژادپرستانه و جنسیتی را تشخیص دهد. این برای کارگران آنقدر آسیب‌زا بود که پیمانکار تقریباً پروژه را زودهنگام به پایان رساند. متأسفانه، احتمالاً کارهای بیشتری از این نوع در آینده وجود خواهد داشت.

هوش مصنوعی و بحران مالکیت معنوی

در نهایت، ربات‌های چت هوش مصنوعی مسائل مربوط به مالکیت معنوی را مطرح می‌کنند. به ویژه، مشخص نیست که صاحب اثری که آن‌ها تولید می‌کنند، چه کسی است. این موضوع می‌تواند محافظت از خروجی خود را برای شرکت‌ها یا فریلنسرها را دشوارتر کند، در حالی که به طور بالقوه آن‌ها را در معرض ادعاهای نقض حق کپی رایت از طرف شخصی که صاحب نوشته‌هایی است که به نظر می‌رسد توسط ربات چت هوش مصنوعی بازتولید شده است، قرار دهد. این یک منطقه پیچیده است و زمان زیادی نیاز دارد تا توسط دادگاه‌ها بررسی شود و پرونده‌های آزمایشی را رسیدگی کنند.

همچنین اینپدیده سؤالاتی را در مورد موقعیت‌هایی که مالکیت یک اثر از قبل در یک منطقه خاکستری و نچندان واضح قرار دارد، ایجاد می‌کند. در حالی که یک کارفرما اغلب صاحب آثار مکتوب یک کارمند است، این امر به طور سنتی در مورد دانشگاهیان دانشگاه صادق نبوده است. با این حال، اکنون دانشگاه‌ها به دنبال استفاده از قدرت خود به عنوان کارفرما هستند تا اغلب، اولین صاحبان تحقیقات منتشر شده دانشگاهیان باشند. اگر این اتفاق رخ دهد، دانشگاه‌ها می‌توانند دانشگاهیان را تحت فشار قرار دهند تا از ربات‌های چت هوش مصنوعی برای افزایش سطح خروجی تحقیقات خود استفاده کنند.

هوش مصنوعی کارگر/کارمند پسند؟

یکی از راه‌های مقابله با خطرات بارهای کاری سنگین‌تر برای کارکنان، مقررات‌گذاری است. دولت‌ها باید شروع به توسعه‌ی استانداردهای اساسی برای محدود کردن پتانسیل برای استثمار کارگران کنند. به عنوان مثال، این می‌تواند شامل محدودیت‌هایی در میزان کارهای نوشتاری با کمک هوش مصنوعی باشد که شرکت‌ها می‌توانند از افراد انتظار داشته باشند. همچنین بایستی برنامه‌ریزی دقیقی برای افزایش آگاهی کارفرمایان در مورد مضرات و مزایای بالقوه این فناوری‌ها صورت گیرد.

همچنین مهم است که بدانیم خطرات با تمرکز شرکت‌ها بر به حداکثر رساندن سود و بهره‌وری تشدید می‌شوند. این امر به نیاز ما به محیط‌های کاری جایگزین بیشتر اشاره می‌کند که در آن تأکید بر تأمین کیفیت زندگی کارکنان است.

اکنون زمان آن است که تشخیص دهیم که این فناوری به کجا می‌رود و جهان را به سرعت درآوریم. یک یا دو سال بعد، محل کار می‌تواند بسیار متفاوت از آۀنچه امروز است به نظر برسد.