یادداشت نویسی فرمی رسانهای و یکی از ارکان مختصر و در عین حال مفید روزنامهنگاری به شمار میرود. اجازه بروز دیدگاه و تحلیلهای شخصی البته در چارچوب رسانهای که در آن کار میکنید، وجه تمایز این رکن پرکاربرد با سایر فرمهای رسانهای است. ذهن نکتهسنج و قلم نکتهگو دو خمیر مایه اصلی یادداشت به شمار میرود.
اغلب طرح مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به این رکن رسانهای واگذار و بررسیهای جامع به ارکان دیگر سپرده میشود. یادداشتنویسان تمام وقت و تلاش خود را برای نوشتن در سادهترین حالت ممکن میگذارند و قانون نانوشتهی «زیبایی در سادگی است» در اینجا نیز مشهود است؛ اما این سادگی نباید اسباب ابتذال یادداشت را فراهم کند. مفروض یک نویسنده قهار باید تمام مدت بر این باشد که با مخاطب هوشمندی رو به رو است که وقت و حوصلهیکافی برای تعمق و در پی معنای کلمات بودن را ندارد.
یادداشتنویسی به مثابه هنر
هنگامی که دست به قلم برده و مشغول نوشتن هستیم یکی از این اهداف را در ذهن خود دنبال میکنیم؛ رسیدن به معنا و منظور، تاثیر بر شنونده و خواننده و در رکنی بالاتر، از ابزار نوشتن به مثابه یک هنر و زیبایی بهره میگیریم.
در این نوشتار قصد داریم شرح و بیان تکنیکهایی دربارهی یادداشتنویسی، این هنر رسانهای، بپردازیم.
مخاطب شناسی، نقطهی تبدیل یادداشت به رسانه
در پاسخ به طرح این سوال که چه چیزی یادداشت را رسانهای میکند؟ میتوان گفت: آن چیزی که این محتوای تولید شده را در دسته رسانه یا ژورنالیسم قرار میدهد، اصالت پیدا کردن عنصری به نام «مخاطب» است.
فهم این موضوع که مخاطب شما کیست و با چه نظام ارزشی میخواهد آن را بخواند و اساساً چه دیدگاهی بر جهان پیرامون خود دارد بسیار حائز اهمیت است. در اغلب موارد ما با مخاطبان یک دستی مواجه نیستیم اما الویت باید متوجه «مخاطب هدف» شود. هر رسانهای مخاطب خاص خودش را دارد و شما به فراخور رسانهای که در آن فعالیت میکنید لازم است آنها را با عنوان مخاطب هدف یا اصلی، مخاطبی که بیشترین اهمیت را برای شما دارد، شناسایی کنید. به عنوان مثال، زمانی که شما در نشریه دانشجویی مطلبی را منتشر میکنید روشن است که جامعه مخاطبین شما دانشجویان هستند اما باز هم یک رنگی وجود ندارد و شما در ذهن خود باید مخاطبان خود را محدود به دسته خاصی از دانشجویان بکنید. در این فرآیند ما با سه سطح مختلف از مخاطبین رو در رو هستیم:
- دسته اول، موافقین پیام که حلقه نزدیک به شما محسوب میشوند؛ هدف شما در نگارش برای این دسته این است که پافشاری آنها بر نظرشان را بیشتر کنید.
- دسته دوم، عدهای هستند که نه توافق چندانی با شما دارند نه مخالفت چندانی؛ وظیفه شما در مواجهه با این دسته از مخاطبین این است که آنها را به ایده خود متمایل کنید.
- دسته سوم، کسانیاند که با ایده شما کاملاً مخالف هستند؛ شما در صورت ناتوانی در نزدیک کردن آنها به خود میتوانید تشکیکی در آنها ایجاد کرده و با ایجاد حس کنجکاوی نظرشان را به گزاره خود جلب کنید.
شروع یادداشت
به طور کلی یادداشت به سه بخش شروع، میانه و جمع بندی تقسیم، که شروع آن مهمترین بخش محسوب میشود. قطعاً اصطلاح اقتصادی هزینه-فرصت به گوش همگی ما خورده است؛ این پدیده در مورد رسانه و خواننده مطالب انتشار یافته نیز صدق میکند. خواننده در ازای تمامی کارهایی که در زمان خواندن یادداشت میتواند انجام دهد دلیل برای نخواندن مطالب شما دارد. پس بخش آغازین یادداشت فرصت کوتاه مدتی است برای ترغیب مخاطب به خواندن مطلب شما در میان انبوه کارهایی که میتواند به سراغ آن برود. اقناع مخاطب در این بخش از طریق پردازش نوین صورت میگیرد؛ این فرآیند همان چیزی است که برای مخاطب سؤال ایجاد میکند و حس مشترکی به وجود میآورد. برای برجسته کردن اهمیت یادداشت باید دست بر روی مسائل فعلی جامعه گذاشت و پردازش را به زبان و ارزش مردم نزدیک کرد. پردازش نوین میتواند در حافظه جمعی هم نمود پیدا کند؛ به این معنی که در شروع مطلب خود از تاریخ، مثالها و تجربیاتی که مردم در گذشته داشتهاند برای بهتر شدن مطلب خود بهره ببرید.
میانه یادداشت
طولانیترین و جامعترین بخش، و میتوان گفت قلب تپنده یمطلب بخش میانی آن است. این بدان معنی است که مخاطب برای رسیدن به پاسخ سؤالی که شما برایش طرح کردید درحال همراهی کردنتان است.
زمانی که غرق در توضیح و تفصیل موضوع مورد نظرتان هستید ممکن است خطری به نام یکنواختی شما را تهدید کند که راه چاره آن میتواند ایجاد شکلی دیالوگی در متن، با مخاطب و همزمان، رو نکردن یک بارهی تمام مطالب باشد. هنگام به رشته تحریر در آوردن مطلب باید این نکته را در نظر داشت که در عین اینکه در جایگاه نویسنده هستید خود را در جایگاه خواننده نیز قرار دهید و درک کنید که مخاطب به چه فکر میکند، چه میخواهد و چه برداشتی از گزارهی شما خواهد داشت.
ختم کلام
بخش بایانی یا همان جمع بندی شمایلی همانند ابتدای یادداشت دارد که دست شما را در بهکارگرفتن خلاقیت و نوآوری باز میگذارد. از کش دادن بیجا و بیان نکردن صحبتهای اصلی در جایگاه خودش و واگذارکردن نتیجهگیری به این بخش پرهیز کنید. امکان ارجاع مطلب پایانی به مطلب اصلی و همچنان درگیر نگه داشتن ذهن مخاطب بهترین شکلی است که میتوان از این بخش ترسیم کرد.
نکاتی که به بهتر شدن یادداشت شما کمک میکند
- تنوع و تکرار: در نوشتن رابطه صمیمانهتری با ادبیات برقرار کنید. تکرار، مطلب شما را ضعیف و غیر استاندارد جلوه میدهد. هر چقدر تنوع و دامنهی واژگان خود را گسترش دهید خروجی بهتری خواهید داشت.
- خاص و عام پردازشی: زمانی که از اصول ثابت چیزی فاصله میگیریم خلاقیت شکل میگیرد. تخیل نگارشی قلب فعالیت یک نویسنده به حساب میآید اما این خلاقیت آن قدر باید کوتاه باشد که متن اصلی که باعث برجسته شدن آن شده است را از بین نبرد.
- شخصیت بخشی به یادداشت یا شخصیسازی روایت: در میان هزاران یادداشت منتشر شده آن چیزی که به جذب مخاطب کمک میکند این است که هویت و فردیت نویسنده در مطلب آن تجلی پیدا کند.
- کوتاهنویسی: هر قدر جملات کوتاهتر باشند یادداشت روان و خواندنیتر است.
یادداشت یک فرم هنری و در کنار آن یک فرم رسانهای است. میتوان برای یادداشت رابطهای علت و معلولی در نظر گرفت و با استفاده از دو عنصر ذکاوت و قلم نویسنده اثری هنری خلق کرد که کارکرد رسانهای خود را هم به خوبی حفظ میکند. کمک نکات مذکور و با استفاده از ذکاوت خود میتوان یادداشتی در خور مخاطب نوشت؛ یادداشتی که به بهترین شکل به طرف اهداف خود سوق پیدا کند.