تهران-ایرنا مدرسه- حامد هادیان، خبرنگاری که نزدیک به 15 سال است در مسیر سخت خبرنگاری آزاد قدم برداشته است. در اولین شماره از سلسله گفتگوهای «مسیر رسانه» با او گفتگو کردیم تا با مسیر خبرنگاری آزاد و چالش‌های پیش‌روی آن آشنا شویم.

در دنیای امروز اطلاعات، آن هم با سرعت و حجم بالایی که دارد، بدل به رکن جدانشدنی زندگی ما انسان‌ها شده است؛ تا جایی که اگر لحظه‌ای غفلت کنید، از جهان و اتفاقاتی که در سرتاسر آن در حال وقوع است جا می‌مانید. اذهان جستجوگر زیادی در دنیا وجود دارد که لحظه به لحظه در پی کسب اطلاعات و اخبار تازه و جدید دربارۀ موضوعات متنوع هستند و خبر و گزارش‌های خبری در مقام پاسخگویی به پرسش‌های این ذهن‌های فعال و پویا قرار می‌گیرد. در این عصر ارتباطات، خبر به یک محصول ارتباطی تأثیرگذار و هدایت کننده تبدیل شده است و نقش بسزایی در هدایت و نظم‌دهی افکار عمومی دارد. خبر یا یک جریان خبری می‌تواند در یک جامعه یا جوامع مختلف موج به راه انداخته و یا موجی را آرام کند؛ می‌تواند باعث خوشحالی یا شادی ملتی شده و یا جامعه‌ای را در غم و اندوه فرو ببرد.

یک گزارش خبری علاوه بر شرح وقایع، وظیفه مهم دیگری نیز می‌تواند داشته باشد و آن هم پاسخ به چرایی و تبیین علت آن واقعه است. رسالت رساندن این اطلاعات، شرح ماوقع و تبیین دقیق مسائل بر روی دوش خبرنگار و روزنامه‌نگار است. مادامی که خبرنگار دست به قلم نبرد این اطلاعات غالباً به درستی به دست افکار پرسشگر ما نمی‌رسد. اینجاست که اهمیت کار خبرنگار مشخص می‌شود و به تناسب نقش، جایگاه، شأن و رسالت خطیر و پراسترسی که رسانه‌ها و خبرنگاران دارند شنیدن تجربه‌های آنان می‌تواند همچون چراغ در وادی رسانه و خبر روشن کننده مسیر نوخبرنگاران شود.

در همین راستا در سلسله گفتگوهای مدرسه ایرنا به سراغ خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با تجربه رفتیم تا از فاصله نزدیک‌تری با تجربیات آنان در حوزه رسانه و خبر آشنا شویم. در اولین گفت‌وگو، میزبان تجربه «حامد هادیان» از انگشت شمار خبرنگارهای آزاد یا به اصطلاح خارجی آن «فریلنسر»  کشورمان بودیم که از تجربه ۱۵ ساله خود در حوزه خبرنگاری آزاد و کار در رسانه‌های رسمی مختلف سخن گفت. او متولد ۱۳۶۴ و دانش‌آموخته رشته علوم ارتباطات است.

چه اتفاقی و یا چه کسی باعث قدم گذاشتن شما در دنیای خبر و رسانه‌های خبری شد و فعالیت رسمی خودتان را از کجا و چه سالی آغاز کردید؟

از نوجوانی علاقه‌مند و پیگیر بودم و رشته دانشگاهی‌ام نیز ارتباطات بود. اما فعالیت جدی‌ام را از مجلات همشهری آغاز کردم. قبل از آن در مجلاتی مانند «همشهری محله» یکسری مطلب داده بودم اما شروع فعالیت جدی من از سال ۸۷ با «همشهری داستان» بود. پیش آن نیز در یکسری برنامه‌های تلویزیونی کار می‌کردم، مثل برنامه «نیم‌رخ» که یک فرهنگسرا داشت، در آنجا فعال بودم اما اصل آغاز کار همان همشهری داستان بود. یک سال و نیم در آنجا بودم. بعد از آن با گروه مجلات همشهری، خبرگزاری فارس، مهر، ایسنا، تسنیم و سایت فردا مقاطعی همکاری داشتم. من از سال ۸۷ که شروع  به کار کردم در حوزه فرهنگی و کتاب بودم و بعد کم کم حوزه‌ام را تغییر دادم و شد حوزه اجتماعی و بحران. این تغییر علاقه‌مندی شخصی بود و در دل کار، فرصت ایجاد شد و همان را پیگیری کردم.

شروع همکاری شما و قدم گذاشتن در فضای خبری رسمی مثل روزنامه همشهری، به دلیل رشته دانشگاهی که مطالعه می‌کردید بود؟

خیر. طبق علاقه شخصی بود. چون هم به حوزه کتاب و همزمان روزنامه‌نگاری علاقه داشتم وارد شدم و آن زمان هم گروه مجلات همشهری دوره اوجش برای خیلی از روزنامه نگاران جوان بود. بعد هم خیلی رفت و برگشت داشتم به همشهری؛ تا سال ۹۶ گروه مجلات همشهری بودم. رفت و برگشت‌ها هم به دلیل این بود که زیاد در فضای کارمند خبرنگاری نبودم و علاقه‌ به تجربه بخش‌ها و حوزه‌های مختلف داشتم. بعضی مواقع رسانه هم شاکی می‌شد. مثلاً با یک خبرگزاری همکاری می‌کردم، فرصت سوریه رفتن پیش آمد و چون آن سفر را رفتم و تعداد روزهایش بیشتر شد، با خبرگزاری به مشکل خوردم.

علت اصلی این رفت و برگشت‌ها، یک بخشی به دلیل کسب تجربه‌های متفاوت بود. حتی حوزه‌های مختلف را تجربه کردم. ابتدا نوشتن بود، بعد وارد حوزه مستند و فیلم شدم، بعد کتاب و همزمان گزارش و .. را پیگیری می‌کردم. ولی کتاب و فیلم را هم که پیگیری می‌کردم در حوزۀ روزنامه‌نگاری و خبر بود نه در حوزه هنری.

اتفاق یا مسئله، حتی سوژۀ خاصی در طی این سال‌ها بوده که بخواهید بر اساس آن حیات شغلی و تجربه خود را به قبل وبعد از آن تقسیم کنید؟

بارها این اتفاق افتاد؛ چراکه بخشی از حیات شغلی به شهرت مربوط است و بخش دیگر به درون خود آدم بر می‌گردد که آدم احساس می‌کند خودش دارد این فضا را انتخاب می‌کند. من سال ۹۸ سر ماجرای سیل خیلی مطالب فضای مجازی‌ام دیده شد. بعد مستندی که در رابطه با بنزین ساختیم با مجموعه آوانت، جزء ترندهای کشور بود و آن هم خیلی دیده شد. افغانستان، سیستان و بلوچستان و اوکراین نیز تأثیرگذار بود؛ خیلی دیده شدند و هرکدام یک فضای جدید و تأثیرگذاری خاص خود را داشتند. این عوامل بیرونی به عوامل مختلفی مثل سوژه،حواشی و... بستگی داشت که دیده می‌شد.

همه‌ی این تجربیات برای بعد از خروج شما از رسانه‌های رسمی بود؟

بله اما من هیچ وقت فضای رسمی را هم به طور کامل رها نکردم. به این دلیل که معتقدم خبرنگاری که کامل رسانه را رها کند خبرنگار نمی‌ماند. خیلی‌ها رسانۀ رسمی را کامل رها می‌کنند و وارد یک حوزۀ دیگر می‌شوند. ولی من اگر هم خارج شدم حوزه را کامل رها نکردم. مثلاً خیلی از رفقا هستند که از حوزۀ خبر جدا و وارد حوزۀ استارتاپی می‌شوند. حوزۀ کاری‌شان دیگر خبری نیست و یا محدود می‌شوند به شبکۀ اجتماعی‌شان. ولی آن شبکه اجتماعی باز نمی‌تواند جای فضای رسمی را پر کند. به همین دلیل من اگر کارمند هم نبودم، ارتباطم وصل بود.

گاهی فضای رسمی کمکی هم نمی‌کرد. مثلاً من افغانستان که رفتم روزنامه‌ای که در آن مقطع همکاری می‌کردم، کاری نکرد و حتی هزینه گزارش‌هایی که به آن دادم نیز به دلیل جابجایی سردبیر به من داده نشد. اما خب شاید چون مخاطب نمی‌دانست یک نفر چگونه می‌تواند به آنجا برود و برای اقناع مخاطب مهم بود که از یک جای رسمی منتشر شود آن را رها نکردم. به همین دلیل من با اینکه در رسانۀ رسمی نبودم و دستم باز بود اما سعی کردم باز با یک نخی به رسانه‌های رسمی وصل باشم؛ از طریق اینکه برخی گزارش‌ها را به آن‌ها بدهم یا مدتی با آن‌ها همکاری کنم.

سوژه‌یابی برای سرویس‌ها معمولاً به چه صورت است؟ سوژه‌یابی در بین رسانه‌های خبری متفاوت است؟

من همیشه خودم سوژه پیدا می‌کردم؛ یادم نمی‌آید تاکنون کسی به من سوژه معرفی کرده باشد. به دلیل اینکه خودم خیلی می‌گردم و سوژه پیدا می‌کنم. این برای خودم خیلی بهتر است که سوژه‌ای که خودم انتخاب کردم را برایش وقت بگذارم. اما در خبرگزاری‌ها معمولاً این رایج است که دبیر بیشتر سوژه‌ها را انتخاب می‌کند. برای مثال در همشهری جوان که بودم فرآیند به این صورت بود که جلسۀ تحریریه برگزار می‌شد و همۀ دبیرها حضور داشتند و  حتی برای حوزه‌ای که می‌خواستند انتخاب کنند در جلسه صحبت می‌کردند.

گاهی وقت‌ها نیز خود خبرنگار سوژه پیدا می‌کند. گاهی نیز سوژه‌های روتین وجود دارد. مثلاً کسی که خبرنگار حوزۀ شهر است با شهرداری در ارتباط است و یا خبرنگار حوزۀ انتظامی است و با نیروی انتظامی ارتباط دارد و اغلب سوژه‌های خود را از آن‌ها می‌گیرد.

در حوزۀ خبر به این صورت است اما در حوزۀ گزارش، سوژه‌یابی سخت ‌تر و پیچیده‌تر است و گاهی، مثلاً در حوزه گزارش‌های تحقیقی سخت‌تر هم است و در فرآیند کار سوژه کامل می‌شود. سوژه‌های تصویری باز پیچیده‌تر می‌شود. در کل خیلی فرآیند ثابتی ندارد اما هرچه کار، تیمی‌تر باشد با کیفیت‌تر می‌شود.

عنوان

چه معیارهایی برای سوژه‌یابی دارید؟

حوزه خبر نیاز به سرعت بالا دارد. اما من چون اغلب در حوزۀ گزارش بودم و این فضا به نسبت فرصت بیشتری برای تأمل دارد به همین دلیل هم بیشتر در این حوزه کار می‌کنم. شاخصه‌هایی که در نظر دارم این است که دنبال سوژه‌هایی بروم که بقیه روی آن کار نمی‌کنند. سوژه‌هایی که برای بقیه از لحاظ دسترسی به سوژه و وقت‌گذاری روی آن سخت باشد. من به عنوان یه نقطۀ قوت به سختی این سوژه‌ها نگاه می‌کنم که خیلی‌ها به دلایل مختلف، شاید فرصت اینکه بخواهند روی این سوژه‌ها کار کنند را ندارند.

چالش‌ها و فرصت‌های خبرنگاری آزاد چیست؟

من هر چندوقت یکبار با یک رسانه کار می‌کنم. از جمله سختی‌هایی که خیلی از آدم‌ها نمی‌توانند اینجوری کار بکنند، بخشی‌اش مسئله مادی‌اش است. اینکه فرد ماهانه حقوقی دریافت نکند و باید چندتا کار انجام دهد. مثلاً من سعی می‌کنم گزارش بنویسم، هم مستند بسازم و هم دوره برگزار کنم. اما در کل کاری نیست که قابل پیشنهاد دادن به کسی در داخل ایران باشد. بهترین راه این است که افراد در مجموعه‌های رسانه‌ای که هستند، سعی کنند تا مجموعه را راضی کنند از این مدل، یعنی خبرنگاری آزاد حمایت کنند.

مدل ایده‌آل هم این است که آدم، رسانه‌ای باشد و درون رسانه قرار داشته باشد. آن پافشاری بر خبرنگار آزاد بودن نیاز نیست؛ چون خیلی از محتواها، چه هماهنگی اولیه چه توضیح آن، به کمک یک رسانه نیاز دارند. خیلی از افراد هستند که ادعا می‌کنند آدم مستقلی هستند، خیلی هم دنبال کننده دارند، اما آن‌ها هم دارند یک مدلی این کار را انجام می‌دهند اما مدلشان اغلب مدل نامناسب‌تری هم است؛ چون رسانه برای هر تولید محتوا یا کاری که می‌کند، یک مدلی از ارتباط مشخص با یک سازمانی دارد اما یک خبرنگار اگر ارتباطش نامشخص باشد ممکن است نامناسب‌تر باشد. خطری است؛ از لحاظ اینکه تولید محتوا باید دیده و  از لحاظ مالی تأمین بشود، ممکن است محتوایی تولید و منتشر کند که صادقانه نباشد و صحتش نیز نامشخص باشد. به قول معروف یک فسادی در آن باشد. مثلاً یک فردی را ]از لحاظ رسانه‌ای [بزنید، در مورد یک موضوع حرف بزنید؛ یا آگاهانه این کار را انجام می‌دهید یا ناآگاهانه ممکن است در نقشه‌ی رسانه‌ای گروهی باشید و یک موضوع سیاسی یا اقتصادی را پوشش بدهید. کار هر چقدر سازمانی‌تر باشد کنترل شده‌تر است.

به طورکلی خبرنگار آزاد، خبرنگاری است که محتوایش را به رسانه‌های مختلف می‌فروشد و به یک رسانه پاسخگو نیست. از آنجایی که هر رسانه‌ای یک نگرش ایدئولوژیک سیاسی دارد، خبرنگاری که آزاد است یک مقدار خارج از این چارچوب‌های بستۀ رسانه قرار می‌گیرد.

فرآیند ورود نیروی جدید به یک خبرگزاری معمولاً به چه شکل است و چه مدت زمانی نیاز است تا تربیت نیرو در قالب هدف روزنامه صورت بگیرد و به نوعی آن خبرنگار عضو اصلی آن رسانه بشود؟

دو مدل آدم اغلب وارد حوزه خبرنگاری می‌شوند. مدل اول از روی علاقه و مدل دوم علاقه‌ای ندارند و اتفاقی وارد حوزۀ خبر می‌شوند. درست است که آن افرادی که از روی علاقه وارد می‌شوند، کمی ارزش بالاتری دارند، اما در حوزۀ خبر ماندن و گزارش و روزنامه‌نگاری، کارمند خبرنگار شدن، کار سختی نیست؛ مدل اینکه آدم بتواند یک روتینی پیدا کند و در آن روتین وقت بگذراند و حالا تولیدی هم داشته باشد.

اما اگر به فکر تأثیرگذاری باشد، فرآیندش خیلی طولانی و سخت است. خیلی از افرادی که وارد می‌شوند تصور دارند که سریع مشهور می‌شوند. ممکن است این اتفاق هم بیافتد و فردی سریع مشهور بشود اما اتفاق ثابتی نیست. حتی ممکن است بعد از مدتی سرخورده که چرا آنقدر ]کم[ دیده می‌شود. اما مانند باقی شغل‌ها از جهت تخصصی، شروعش شاید آسان باشد ولی فرآیند بلند مدتش خیلی سخت است. روزنامه‌نگار ماندن و کارمند خبرنگار نبودن یک فرآیند طولانی مدت، سخت و پیچیده دارد.

تفاوت خبرنگار و کارمند خبرنگار در چه چیزی است؟

این دو خیلی نزدیک به هم هستند اما بخش جدی‌اش این است که در حوزۀ تأثیرگذاری و تولید، ممکن است خودش را بیشتر نشان بدهد. یک آدم تولیدات مختلفی دارد، در حوزۀ خودش رو به جلو است و حوزه‌های مختلف را تجربه می‌کند. اما کارمند خبرنگاری، مانند کارمندی‌های دیگر است؛ یک خطی را در پیش گرفته و پیش می‌رود. البته که به آن افراد هم نمی‌شود ایرادی گرفت چون نیاز نیست همه تبدیل بشوند به مدل‌های مختلف؛ کسی بخواهد می‌تواند با همان شکل کارمند خبرنگاری پیش برود.

خبرگزاری‌ها معمولا به شکل آرمانی خبرنگار متفاوت می‌خواهند، به قول خودشان خبرنگار روایت‌نویس، تولید محتوا کن و چندکاره؛ خبرنگار کوله پشتی. ولی معمولاً از جهت مدیریت، از جهت پشتیبانی، و از لحاظ تجربی و علمی خبرگزاری‌ها در سطحی نیستند که چنین خبرنگارهایی را تولید کنند و حتی حفظ کنند.

در حوزۀ خبر البته این چنین نیست. اما به طور کلی می‌شود گفت در کشورمان بیش از ۲۰ نفر خبرنگار جدی و واقعی نداریم. ما اتفاقات نقطه‌ای داریم، آدم‎‌هایی را داریم که در بحران‌ها یکباره چهره خبری می‌شوند. منظور آن افراد نیستند؛ منظور افرادی هستند که در یک حوزه چهره هستند، فعال‌اند و دیده می‌شوند. باز این فرد با افراد کارشناس و تحلیلگر متفاوت است. در کل افرادی که متفاوت هستند و می‌توانند خبرنگار بمانند تعدادشان کم است.