روزنامهنگاران با توجه به موضوعاتی که در بستر جامعه در حال رخ دادن است حوزههای خود را دسته بندی میکنند؛ برای مثال در اتاقهای خبر، با بخش اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی، ورزشی و دیگر بخشها مواجه هستیم. هر کدام از این زیرگروهها، خبرنگاران تخصصی و میزهای خبری مخصوص خود را دارند. اما این تقسیم بندی سنتی از حوزههای گوناگون، منجر شده تا مسائل جدیدتر که تازه پا به عرصه گذاشتهاند، نادیده گرفته شوند. همانطور که مسائل اجتماعی جزئیتر و تخصصیتر میشوند شاید لازم باشد، اتاقهای خبر هم متنوعتر شوند. از موضوعاتی که جای خالی آن در تقسیم بندی های خبری احساس میشود، مسأله هوش مصنوعی است.
هوش مصنوعی بی هویت
هنگامی که به هوش مصنوعی میرسیم، هیچ ساختار دائمی برای پوشش آن وجود ندارد. هوش مصنوعی در اتاقهای خبر جای ثابتی ندارد و ذیل مسایل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نهایتا علمی قرار میگیرد. این امر منجر شده تا در حوزه روزنامهنگاری، با نیروهای غیر متخصص روبرو شویم. تصور کنید مسائل آب و هوایی خبرنگار تخصصی خود را دارد، اما حوزه هوش مصنوعی خبرنگار خاص خود را ندارد. گروهی از روزنامهنگاران که هوش مصنوعی را به عنوان یک موضوع پوشش میدهند، یک گروه همگن نیستند. درحالی که شاید در حوزههای زیستمحیطی ما شاهد سنت واحدی از روزنامهنگاری باشیم. اما هوش مصنوعی برای زیر پوشش قرار گرفتن، باید به روزنامهنگاران اقتصادی، علمی، فناوری و فرهنگی متکی باشد. یا اینکه توسط ژورنالیستهای عمومی به عنوان یک سوژه جذاب گزارش شود.
چگونه گزارش کنیم؟
پوشش هوش مصنوعی میتواند در سه نوع مختلف صورت بگیرد:
- اول پوشش عمومی هوش مصنوعی: در این بخش هوش مصنوعی در کلیت خود و به عنوان یک سوژه عمومی که درک آن برای اغلب افراد جامعه ساده است گزارش میشود.
- دوم پوشش توسط متخصصان: در این بخش هوش مصنوعی توسط افراد متخصص مورد بررسی قرار میگیرد اما یک اتاق تخصصی ندارد و ذیل دیگر اتاقهای خبر پوشش داده میشود.
- سوم پوشش توسط خبرنگاران تخصصی هوش مصنوعی: هوش مصنوعی در این حوزه به عنوان یک موضوع تخصصی توسط خبرنگاران متخصص در حوزه هوش مصنوعی بررسی میشود. در این بخش، فضای خبری کمی رنگ و بوی پژوهشی به خود میگیرد. خبرنگاران در یک محیط همگن، اخبار و مطالب پیرامون هوش مصنوعی را رصد و به طور دقیق مطالعه میکنند. اگر چه خبرنگاران بر روی هوش مصنوعی متمرکز هستند اما میتوانند به دیگر اتاقهای خبر کمک کنند و پلی میان دیگر حوزهها ایجاد کنند.
مرجع متخصص
زمانی که مرجع مشخصی در حوزه هوش مصنوعی وجود داشته باشد، دیگر افراد و حتی دیگر خبرنگاران از هوش مصنوعی استقبال میکنند و با توجه به اهداف و دغدغههای خود، اخبار مربوط به هوش مصنوعی را دنبال میکنند. مثلاً فرض بگیرید با گسترش هوش مصنوعی، مطالبی درباره «خدای عصر جدید» یا «معجزه قرن» میان عموم مردم رایج شود. در اینجا یک متخصص حوزه دین، میتواند با پیگیری اخبار تخصصی هوش مصنوعی مطالب مورد نیاز خود را فراگیرد. همچنین فرض بگیرید یک پزشک یا حتی پژوهشگر اخلاق تکنولوژی، با پیگیری اخبار هوش مصنوعی، پیوندی میان رشته خود و هوش مصنوعی برقرار کند. اما لازمه همه اینها وجود اتاق تخصصی پیرامون هوش مصنوعی است. اینگونه مخاطبان در جریان تغییر و تحولات لحظهای هوش مصنوعی قرار میگیرند.
میانجی
البته باید توجه کرد که روزنامهنگاران، خود را در اندیشکده یا پژوهشگاه در نظر نگیرند. درست است که خبرنگاران متخصص در یک اتاق خبر مخصوص به خود اخبار هوش مصنوعی را رصد میکنند، اما باید درنظر داشته باشند که زبان روزنامهنگاری با ادبیات علمی و پژوهشی متفاوت است. روزنامهنگاران تخصصی، باید پلی میان دانشمندان و عموم مردم ایجاد کنند. روزنامهنگاران باید نیاز عمومی برای یادگیری هوش مصنوعی را برطرف کنند. در این حالت باید بین زبان تخصصی و زبان عمومی تعادلی ایجاد شود. روزنامهنگاران باید سواد عمومی جامعه را در حوزه هوش مصنوعی بالا ببرند. هوش مصنوعی در حال فراگیر شدن است و هرچه میگذرد تعامل انسانها با آن بیشتر بیشتر میشود. از طرفی عدم شناخت دقیق از هوش مصنوعی میتواند خسارتهای جبران ناپذیری به جامعه وارد سازد. انسانها برای آنکه همزیستی و مشارکت مفیدتری با هوش مصنوعی داشته باشند باید از کارکردها، معایب و محاسن اطلاع داشته باشند. در این لحظه روزنامهنگاران باید احساس مسئولیت کنند و با پوشش دقیق و همهجانبهی هوش مصنوعی، آگاهی عمومی را به سطح مطلوبی برسانند.