با اینحال، وضعیت رسانهها که در سالهای اولیه بعد از رفتن طالبان با رشد شدیدی همراه بود، مناسب به چشم نمیخورد. در این زمینه مشکلات ملموسی وجود دارد و گزارشها حاکی از وضعیت نامناسب محیطی، برای شغل روزنامهنگاری در افغانستان است. براساس آمار غیررسمی که از کمیته مصونیت خبرنگاران افغانستان به دست آمده، در طول شش ماه اول سال ۱۳۹۸ حدود ۲۰ روزنامهنگار تنها از حوزه غرب افغانستان ترک شغل کردند. این منبع آمار مذکور در دیگر حوزههای جغرافیایی افغانستان را بیشتر از این خوانده است.
عادله کبیری و بشیراحمد بهروان هر دو استاد رشته ژورنالیزم دانشگاه هرات، در مقالهای که در مجله جهانی رسانه دوره ۱۴، شماره ۲ منتشر شده است، تلاش کردهاند به این موضوع دست یابند که چرا تعداد قابلتوجهی از دانشآموختگان روزنامهنگاری به شغلهایی غیر از رشته تحصیلی خود روی میآورند و همینطور تعداد چشمگیری از کارمندان رسانهها ترک وظیفه میکنند. آنها قصد داشتند در این تحقیق علمی به پاسخ این پرسش برسند که میزان رضایت شغلی کارمندان رسانه در افغانستان در چه حد است و چه عواملی در کاهش رضایت شغلیشان نقش دارند.
تاریخچه بررسی رضایت شغلی
علاقهمندی مطالعه در مورد ارتباط بین عملکرد کارمندان و رضایت آنها از آغاز قرن بیستم افزایش یافت. دانشمندان و مدیران به این باور داشتند که اگر نارضایتی شغلی را کاهش دهند، کارمندان کارایی بیشتری ارائه خواهند کرد. رضایت شغلی اصطلاحی است که نخستین بار توسط یک محقق به نام هوپوک (۱۹۳۵) مطرح شد. او رضایت شغلی را جنبههای روانی و فیزیولوژیکی رضایت کارکنان از عوامل محیطی شغلی تعریف میکند؛ به عبارت دیگر، به عنوان پاسخهای ذهنی کارکنان به محیط کار.
در این تحقیق، با توجه به یافتههایشان بهطورقطع میتوان گفت که بیشتر روزنامهنگاران افغان از شغل خود رضایت ندارند. عواملی که باعث کاهش میزان رضایت شغلی نزد روزنامهنگاران افغان شده عبارتند از عواملنگهدارنده شامل حقوق کم و برخورد دوگانه در توزیع امتیازات، نبود مصونیت شغلی، دخالت مسئولان در امور حرفهای، اجرانشدن قانون کار، نبود زمینههای انکشاف فردی و عوامل انگیزشی شامل وجود تهدیدهای امنیتی و فردی، ناپایداری منزلت اجتماعی، در دسترس نبودن اطلاعات.
همچنین یافتههای تحقیق نشان داد که میزان و عمق عوامل نارضایتی شغلی نزد زنان روزنامهنگار بیشتر از مردان روزنامهنگار است. بنا به یافتههای کیفی این تحقیق، روزنامهنگاران زن علاوه بر مشکلاتی که مردان روزنامهنگار داشتند، با مشکلات خاصی که برخاسته از محدودیتهای جنسیتی است مواجه بودند که عمدهترین موارد این بخش عبارت بودند از برداشتهای برخاسته از بازنماییهای کلیشهای زنان و بیاعتمادی صاحبان رسانه به تواناییهای کاری زنان روزنامهنگار، کسب حقوق کمتر از مردان روزنامهنگار، نبود فضای مناسب کاری برای حمایت نیازهای خاصشان مثل وجود کودکستان یا قائل شدن مرخصیهای والدی و غیره.
اهمیت این تحقیق از این بابت است که نتایج حاصله میتواند دولتمردان و فعالان عرصه رسانه در افغانستان را برای ایجاد فضای مناسب پشتیبانی کند تا کمیت و کیفیت تولیدات رسانهای در افغانستان را بهتر مدیریت کنند و در نهایت یافتههای این پژوهش نشان میدهند که نظارت بیشتر قوای مجریه در اجرای درست قانون کار و سایر قوانین پشتیبان حقوق و آزادیهای حرفهای روزنامهنگاران میتواند میزان بالایی از مشکلات موجود در فضای رسانه را کاهش داده و تعدادی از عوامل نارضایتی شغلی روزنامهنگاران را کمرنگ کند.
ارائه راهکار
این دو استاد ژورنالیزم دانشگاه هرات، بنا بر یافتههای کیفی پژوهش مشترک خود، پیشنهاد دادهاند انجمنهای روزنامهنگاری و رسانهای با قاطعیت بیشتری عمل کنند تا بتوانند با تکیه بر قانون، مسئولیت خود را ادا کنند و بهنحو احسن از حقوق و امتیازات و آزادیهای حرفهای روزنامهنگاران حمایت کنند. براساس یافتههای کیفی این تحقیق، صاحبان تعدادی از رسانهها بهعلت افزایش عواید اقتصادی خود، اصول و کارکرد حرفهای رسانهها را در نظر نمیگیرند. با توجه به اینکه ایجاد یک رسانه قوی و عواید دوامدار نیازمند عملکرد حرفهای رسانهها است، محققان پیشنهاد کردهاند که نتیجههای کوتاهمدت را بر ایجاد یک سیستم حاصله درازمدت که همانا شکلگیری یک رسانه قدرتمند و پرمخاطب است، فراموش نکنند.
نظر شما