'فارس' را در مقابل 'ایرنا' و 'ایسنا' راه انداختیم

تهران- ایرنا- بیژن مقدم سردبیر اسبق خبرگزاری فارس می گوید: فلسفه تاسیس خبرگزاری فارس این بود که دیگر مطبوعات اصولگرا وابسته به تولیدات خبرگزاری های اصلاح طلب آن موقع یعنی ایرنا و ایسنا نباشند.

بیژن مقدم از روزنامه نگاران شناخته شده طیف اصولگرای کشور است. حرفه ژورنالیسم را از کار در روزنامه رسالت در اواسط دهه ۶۰ آغاز کرد. سال ها بعد در راه اندازی خبرگزاری فارس نقش آفرینی کرد و تا سال ها سردبیری و سپس معاونت خبر آن را برعهده داشت.با روی کار آمدن دولت اول احمدی نژاد روانه روزنامه ایران شد و مدیرمسوولی آن را برعهده گرفت. دوره مسوولیتش در این روزنامه البته چند ماهی بیشتر طول نکشید و به دلیلی که در متن گفت و گو می آید راهی روزنامه جام جم شد. تا سال ۹۳ مدیرعامل و مدیرمسوول این روزنامه بود تا این که با مدیریت جدید صدا و سیما به مشکل برخورد. از آن روزها تا کنون هم مدیرمسوول پایگاه اطلاع رسانی الف متعلق به احمدتوکلی نماینده سابق مجلس است.

مقدم در گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» زندگی حرفه ای خود را روایت می کند.

ایرنا: فعالیت روزنامه نگاری تان با روزنامه رسالت شروع شد. چطور وارد این روزنامه شدید؟

مقدم: من از سال ۶۰ با آقای دکتر احمد توکلی آشنا شدم. ایشان مباحث اقتصادی و سیاسی را تدریس می کرد. در منزل ما جلسات پرسش و پاسخی با حضور ایشان برگزار می شد.

این آشنایی تدوام داشت تا سال ۶۵ که ایده راه اندازی روزنامه رسالت راه افتاد. این روزنامه می خواست نماینده یک جریان فکری و سیاسی باشد. جریانی که هر چند در دولت مهندس موسوی حضور داشت، اما حضور رسانه ای نداشت. چرا که روزنامه های کیهان و جمهوری اسلامی طرفدار طیف چپ های اسلامی بود و روزنامه اطلاعات هم تقریبا همین طور بود. جناح راست اسلامی اما رسانه و تریبونی نداشت.

روزنامه رسالت با بهره گیری از دو توانمندی راه اندازی شد. یکی پتانسیل روحانیت مبارز و اشخاصی مانند مثل حضرات آیات راستی کاشانی، آذری قمی، خزعلی و حجت الاسلام شرعی. دیگری پتانسیل روزنامه نگاری افرادی چون آقایان احمد توکلی و مرتضی نبوی. آقای توکلی از من دعوت کرد با ایشان همکاری کنم. البته من تجربه کار روزنامه نگاری نداشتم و در امور سیاسی فعال بودم. آقای توکلی اولین حکمی که برای من صادر کرد عنوانش «خبرنگار سرویس جنگ» بود. تا سال ها هم در این سرویس بودم. بعدها معاون این گروه شدم و سپس معاون سرویس اجتماعی و دبیر آن. آخرین مسوولیتم در رسالت معاونت سردبیر وقت آقای کاظم انبارلویی بود. سال ۸۰ فعالیتم در رسالت پایان یافت.

در اندیشه تشکیل یک خبرگزاری مقابل ایسنا و ایرنا

ایرنا: چرا؟

مقدم: با همه علاقه‌ای که به این روزنامه داشتم به این نتیجه رسیدم که روزنامه رسالت دیگر سقف پروازی ندارد. تا این که بین من و دوستان در سال ۸۰ بحث راه اندازی یک خبرگزاری راه افتاد.

ایرنا: چطور؟

مقدم: وقتی آقای خاتمی رییس جمهور شد مطبوعات دچار یک جهش شد. حواشی سال ۸۰ به این استنباط رسیدیم که علیرغم این که مطبوعات اصولگرا هم در این دوره رشد کرده اند اما هنوز حتی یک خبرگزاری که نزدیک به این طیف باشد وجود خارجی ندارد. لاجرم مطبوعات اصولگرا مجبورند از نظر تولید محتوا به خبرگزاری های ایرنا و ایسنا متکی باشند که آن موقع در ید اصلاح طلبان بود. این نقطه ضعف بزرگی برای مطبوعات اصولگرا به شمار می رفت. عقیده ما این بود که ابتدا باید تولید کننده خوبی بشویم تا بتوانیم توزیع کننده پیام های مورد نظر خود هم در سطح جامعه باشیم. بنابراین با عده ای از دوستان تصمیم به راه اندازی یک خبرگزاری اصولگرا گرفتیم. در واقع فلسفه شکل گیری خبرگزاری فارس از آن جا کلید خورد.

ایرنا: هم فکرانتان که به اتفاق تصمیم به راه اندازی این خبرگزاری گرفتید چه اشخاصی بودند؟

مقدم: آقایان مهدی فضائلی، اکبرنبوی، عبدالحسین روح الامینی، حسن اسلامی مهر و برخی دیگر.

ایرنا: نام این خبرگزاری چه بود؟

مقدم: تابان. اسم آن هم برخاسته از کوچه ای بود که ساختمان این خبرگزاری را در آنجا مستقر کردیم. این کوچه بالاتر از تقاطع میرداماد و ولی عصر قرار داشت. در همان ساختمان کار آموزش و جذب نیرو در حد محدود و نوشتن نرم افزار را آغاز کردیم. چند ماهی بیشتر نگذشته بود که دوستانی از بیرون به ما پیشنهاد کردند که با آنها همکاری کنیم. آنها گفتند عده ای دیگر از روزنامه نگاران به دنبال راه اندازی خبرگزاری به نام «فارس» هستند که البته فعلا کاملا داخلی است و هیچ خروجی یا سایتی ندارد. فقط چند نفری به عنوان تحریریه در آن حضور داشتند.

با این پیشنهاد بر آن شدیم به جای راه اندازی دو رسانه؛ یک رسانه اما رسانه ای قوی به وجود بیاوریم. عازم محل این خبرگزاری شدیم و تقریبا همه چیز آن جا را از صفر شروع کردیم. حتی تعمیرات ساختمان و آموزش روزنامه نگاران و تهیه نرم افزار و از این دست. ساختمانی را هم روبروی دانشگاه تهران اجاره کردیم و کار آموزش نیروها آغاز شد. برای عده ای از خبرنگارانی که می شناختیم دوره های آموزشی نظیر روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، جریان شناسی سیاسی، حقوق مطبوعات و تاریخ اسلام برگزار کردیم. در نهایت هم آزمونی گرفتیم و برخی از این نیروها را جذب کردیم. همین ها هسته اولیه محتوایی خبرگزاری فارس را تشکیل دادند. خاطرم هست روزهای اول سر مدیرعاملی با هم کلی بحث می کردیم و آن را به یکدیگر پاس می دادیم. سرانجام وقتی هیچ کس آن را قبول نکرد آقای مهدی فضائلی پذیرفت. طولی نکشید که من به عنوان اولین سردبیر خبرگزاری فارس انتخاب شدم.

ایرنا: خبرگزاری فارس چه روزی افتتاح شد؟

مقدم: روز افتتاح ۲۲ بهمن ۸۱ بود. ما این روز با انتشار ۲۲ خبر آغاز کردیم. آن زمان اینترنت فراگیر نبود. از روزنامه ها سوال می کردیم که مطالب فارس را می بینید. آنها پاسخ می دادند اینترنت فقط در اتاق سردبیر است و ما روزی ۱۰ دقیقه می توانیم از آن استفاده کنیم و مطالب را پرینت بگیریم. یعنی عملا فارس دیده نمی شد. ما هم برای رفع این نقص از همان روزهای آغازین از مطالب مهم سایت فارس پرینت می گرفتیم و آن را برای روزنامه ها فاکس می کردیم تا اخبارمان در بین اهالی مطبوعات رویت شود.

ایرنا: میانه تان با دولت وقت چه طور بود؟

مقدم: دولت آقای خاتمی هم جریان فکری ما را قبول نداشت. ما با دولت مکاتبه می کردیم که می خواهیم جلساتتان را پوشش دهیم، اما جواب می دادند ما شما را به نام یک سایت می شناسیم نه خبرگزاری. در حالی که مجوز ما خبرگزاری بود. دولت ما را به جلسات خبری خود دعوت نمی کرد.البته برای ما روشن بود که به دلیل خط مشی سیاسی مان علاقمند نبودند میدان کار رسانه ای را برای ما باز کنند.

ایرنا : در هنگام راه اندازی چه چشم اندازی را برای خود و فارس ترسیم کرده بودید؟

مقدم: ولی ما دورنمای کارمان را در جلسات و بحث های متعددی که انجام داده ایم برای خود مشخص کرده بودیم و اهداف و سیاست ها و تاکتیک کاری خود را روشن کرده بودیم. هدف ما این بود که ابتدا به عنوان رسانه اول کشور در آییم و بعد رسانه نخست منطقه خاورمیانه شویم. در حالی که خبرگزاری مثل ایرنا وجود داشت که بیش از ۵۰ سال قدمت داشت. یا خبرگزاری ایسنا که اگر چه تازه به وجود آمده بود اما جوانانی بسیار فعال در آن قرار داشتند و این رسانه خوش درخشیده بود. در سالهای ابتدایی یادم است وقتی به جلسات خبری می رفتیم ما را جدی نمی گرفتند و ما این را از نگاه های آنها می خواندیم. البته طبیعی بود که ابتدای کار با دیده تردید به ما بنگرند که آیا این ها از پس راه اندازی خبرگزاری برمی آیند؟ حتی در جلسه ای به ایرنا رفته بودیم و وقتی با دوستان آنجا درباره اهداف خود صحبت می کردیم با شک به ما نگاه می کردند. ما می خواستیم کار حرفه ای کنیم. گرایش فکری و ایده هایمان هم مشخص بود.

فهمی که از رسانه داشتیم این بود: ۱. کار رسانه دراز مدت است و نباید در زمانی کوتاه انتظار داشته باشیم همه ما را بشناسند و به اهدافمان برسیم. ۲. فعالیت رسانه ای در ذات خود به اعتدال و اعتماد نیاز دارد. لذا ما باید بتوانیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم. یعنی اگر شخصی که با اندیشه های او موافق نیستیم حاضر به گفت و گو با ما شود باید با رعایت امانتداری سخنانش را منتشر کنیم. این در درازمدت برای فارس اعتبار و اعتماد در بین اهالی فرهنگ، سیاست و جامعه ایجاد می کند. ما این دیدگاه خود را پیاده کردیم و با اصلاح طلبان زیادی مصاحبه کردیم و بدون سانسور نشر دادیم.

هر چند بخشی از جریان دوم خرداد به تشکل های خود به طور غیرعلنی دستور داده بودند که به هیچ عنوان با فارس مصاحبه نکنند. یعنی فارس در همان ابتدا با تحریم روبرو شد. البته بسیاری شان هم به این تحریم تشکیلاتی توجه نکردند و با ما مصاحبه می کردند. بدیهی است که از طرف تشکیلات خود تحت فشار هم قرار می گرفتند. ما هم با نهایت امانتداری سعی می کردیم گفت و گوهایشان با فارس را منتشر کنیم. اما به مرور اخبارمان در مطبوعات اصلاح طلب کار شد و در بعضی حوزه های خبری از آنها جلو زدیم. بنابراین استفاده از اخبار فارس در مطبوعات رویه شد.

طولی نکشید که از یک روز مشخص تصمیم گرفتیم دیگر اخبار فارس را برای هیچ رسانه ای فاکس نکنیم و به آنها گفتیم اگر اخبار ما را می خواهید ببینید خودتان به سایت فارس سر بزنید. این را هم بگویم که ما اخبار زرد و جنجالی را کار نمی کردیم بلکه این موفقیت را با استفاده از خبرهای جدی که خبرگزاری های اصلاح طلب از آن جا مانده بودند رقم زدیم. همین باعث شد جریان هایی که ما با مصاحبه نمی کردند به فکر تغییر رویه خود بیفتند. طولی نکشید که فارس خبرگزاری اول کشور از نظر میزان بازدید شد.

فارس وابستگی مستقیم مالی به سپاه نداشت

ایرنا: فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؟

مقدم: این قبلا بیان شده است. وقتی آقای فیروزآبادی رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح می گوید ما به فارس تذکر داده ایم یا حجت‌الاسلام و المسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه در این باره حرف زده‌اند دیگر ابهامی باقی نمی ماند.

ایرنا: منبع مالی فارس چه بود؟ از سپاه پاسداران؟

مقدم: خیر. وابستگی مستقیم نداشت. فارس یک مجموعه فرهنگی بود و از جاهای مختلفی بودجه می گرفت. در ساختاری که ما تعریف کرده بودیم فارس به عنوان رسانه‌ای انقلابی و اصولگرا با هویتی مستقل در نظر گرفته شده بود.

ایرنا: از نهادهای انقلابی هم بودجه می گرفت؟

مقدم: بله. بخشی از آن حتما از مجموعه های مرتبط با نهادهای انقلابی بود.

ایرنا: فرمودید اصولگرا. البته نام اصولگرایی آن موقع هنوز باب نشده بود؟

مقدم: بله. اصلاح طلبان هنوز با عناوینی چون محافظه کار و اقتدارگرا و راست سنتی از ما یاد می کردند که بار معنایی مثبتی نداشت. ولی ما واژه اصولگرایی را انتخاب کردیم و آن را جا انداختیم. این واژه بار معنایی و برچسب منفی در خود نداشت.

ایرنا: سال ۸۴ سال تعیین کننده ای در سیاست کشور بود. فارس از کدام نامزد ریاست جمهوری حمایت کرد؟

مقدم: فارس همیشه جهت گیری اصولگرایی انقلابی خود را حفظ کرد. در نظر گرفتن همزمان کار حرفه ای رسانه و معیارهای انقلابی گری اصولگرایانه. قطعاً وزن این دو یکی نبود. یعنی ما در کنار حفظ موضع انقلابی خود نظرات اصلاح طلبان را هم نشر می دادیم.

ایرنا: خاطرم هست یک بار با شخصی که از اصلاح طلبان شناخته شده است مصاحبه می کردم می گفت فارس با من مصاحبه می کند و بدون یک واو سانسور آن را نشر می دهد...

مقدم: بله. موفقیت شانسی نیست. باید قواعدی درست را در نظر گرفت و به آن عمل کرد تا موفق شد. وقتی ایده ما این بود که در کشور اول شویم این در خلا حاصل نمی شد. مقدماتی داشت که باید فراهم می شد. یکی از آن همین مصاحبه با چهره های اصلاح طلبی بود که با دیدگاهایشان موافق نبودیم اما امانتدار رأی و نظرشان بودیم. در انتخابات ها هم ما اصلا ادعا و اعتقادی نداشتیم که فارس بی طرف است. یعنی هیچ رسانه ای در کشور چنین نیست که ما باشیم. قرار نبود فارس فرصت برابر به نامزدها دهد. چنین رسالتی هم نداشت. اما این طور هم نبود که نامزدهای غیراصولگرا را حذف کنیم و برنامه های تبلیغاتی شان را پوشش ندهیم. حتی برخی نامزدهای اصولگرا از ما انتقاد می کردند که چرا اخبارشان را پوشش نمی دهیم. در حالی که خبرنگاران برخی رسانه ها را همراه خود به سفرهای تبلیغاتی استانی برده بودند، اما چون به ما گفته بودند خودتان خبرنگارتان را جداگانه بفرستید ما هم از این کار امتناع کردیم تا فارس را جدی بگیرند و به آن بی احترامی نکنند.

ایرنا: چه شد که راهی روزنامه ایران شدید؟

مقدم: سال ۸۴ که من مسوولیت سردبیری فارس را برعهده داشتم دولت آقای احمدی نژاد مستقر شد. آقای صفارهرندی که از دوستان و از روزنامه نگاران پرسابقه و قدیمی بود به عنوان وزیر ارشاد کار خود را آغاز کرد.

ایشان در جریان کارهای رسانه ای من بود، چون در جلسات مشورتی فارس نیز به طور مدام شرکت می کرد. یک شب حوالی نیمه شب ایشان به من زنگ زد و گفت شما نمی خواهی به ما کمک کنی؟

گفتم: در خدمت شما هستم.

گفت: می خواهیم روزنامه ایران را از تیم قبلی یعنی آقای وصال تحویل بگیریم. شما بیا و مدیرمسوول آن شو.

پاسخ دادم: من نمی توانم. چون هنوز کارهای ناتمامی در فارس دارم. از طرفی وقتی جایی مستقر می شوم دنبال جای جدید نیستم.

ایشان اصرار کرد. در نهایت من گفتم تصمیم به ماندن یا رفتن از فارس از عهده من خارج است.

آقای صفارهرندی بعدا این مساله را در جلسه هیات مدیره فارس مطرح کرد و ضرورت انتصاب مرا در روزنامه ایران شرح داد. مجموعه فارس هم پس از بحث های فراوان موافقت کرد و من با حکم وزیر ارشاد به عنوان مدیرمسوول و مدیرعامل روزنامه ایران منصوب شدم.

ایرنا: واکنش ها به انتصاب شما چگونه بود؟

مقدم: نخستین واکنش ها توسط خود خبرگزاری ایرنا و آقای خادم المله مدیرعامل وقت آن انجام شد. ایشان بیانیه ای داد و مدعی شد اختیار نصب مدیرعامل و مدیرمسوول روزنامه ایران با خبرگزاری ایرنا است چرا که این روزنامه زیرمجموعه این خبرگزاری است. از همین بیانیه ایرنا نخستین چالش ها ایجاد شد. در واقع دوستان خبرگزاری چندان موافق انتصاب من یا نحوه این انتصاب نبودند.

ایرنا: در ادامه به مشکل برخوردید؟

مقدم: بله. من بارها مشکلاتی که از سوی مدیریت ایرنا در مسیر فعالیت روزنامه ایران ایجاد می شد را با آقای صفار در میان گذاشتم. ایشان می گفت مشکلی نیست و من آن را حل می کنم و این جزو اختیارات وزیر است و شما کارتان را ادامه دهید. بدیهی بود من هم تا زمانی که وضعیت من در روزنامه ایران تثبیت نشود نمی توانستم برنامه ریزی برای آن جا داشته باشم. عملا چیزی که مانع کار می شد چالش بین ما و ایرنا بود. نامه های من به آقای صفار وجود دارد که مشکلات را برای ایشان تشریح کردم. چند بار هم استعفا دادم و نوشتم «من برای کار کردن به این جا آمده ام نه دعوا. اما فضایی که دوستان ایرنا در مسیر فعالیت من ایجاد می کنند فضای دعواست. در فضای تنش هم نمی شود کار کرد.» این را هم اضافه کنم که آقای صفار همیشه در این منازعات از من در مقابل جریان مخالف حمایت می کرد.

خادم المله مستظهر به پشتیبانی احمدی نژاد بود

ایرنا: مجموعه دولت آقای احمدی نژاد چه؟

مقدم: آقای خادم المله خود را به پشتیبانی آقای احمدی نژاد مستظهر می دید نه مجموعه وزارت ارشاد. آقای خادم المله می گفت من بچه محل آقای احمدی نژادم و ایشان هم از من حمایت می کنند. ایشان مدعی بود چرا آقای صفارهرندی مدیرعامل ایران را تعیین کرده است در حالی که این کار در حیطه وظایف مدیرعامل ایرناست. یادم است در همان ایام چند نفر از خبرنگاران روزنامه ایران ورزشی استعفا دادند. اما آقای خادم المله به آنها گفت به سرکار خود برگردند. در حالی که اصلا این قضیه به ایشان ارتباطی نداشت. البته من هم مخالف رفتن آن‌ها از روزنامه بودم. این دوگانگی برای من که واقعا برای کار کردن آمده بودم و می خواستم روی کار متمرکز باشم قابل تحمل نبود. برای همین مدت فعالیت من در این روزنامه بسیار کوتاه بود. آبان ۸۴ به آن جا رفته بودم و بهمن همان سال بیرون آمدم.

ایرنا: بدنه به جای مانده از دولت قبل در روزنامه ایران در مقابل انتصاب شما چه واکنشی داشتند؟

مقدم: کمی گارد مخالف داشتند. اما در جایی مانند روزنامه ایران که وابسته به دولت است روزنامه نگاران آن جا باید این انعطاف را داشته باشند که با همه دولت ها بتوانند کار کنند. خیلی از روزنامه نگاران این موسسه و ایرنا که از قدیم در آن جا هستند این موضوع را پذیرفته اند.

ایرنا: در طول حضورتان در موسسه ایران کسی را هم از آن جا اخراج کردید؟

مقدم: خیر. هیچ کس. مگر آنکه خودشان تصمیم به خدا حافظی با مجموعه گرفته باشند.

ایرنا: و نحوه خروجتان از موسسه به چه ترتیب بود؟

مقدم: چهارشنبه شبی در بهمن ۸۴ وسایل خود را جمع کردم. چک ها و نامه هایی را که باید امضا می کردم کردم و از منشی خداحافظی کردم.

پرسید کجا می روی؟

گفتم: امکان تدوام کار و حل مشکل وجود ندارد.

گفت: پس روزنامه شنبه را چه کسی در می آورد؟

پاسخ دادم: آنهایی که باید بیایند می آیند و در می آورند. وقفه ای ایجاد نمی شود. عده ای از بیرون منتظر استعفای من هستند.

ایرنا: نمی توانستید بمانید و در مقابل فشارها مقاومت کنید؟

مقدم: مقاومت انجام شد اما دیگر کار باید یکطرفه می شد. نمی شد به آن صورت ادامه داد. دریافته بودم که قرار نیست بگذارند کار روزنامه پیش رود. دیدم این وسط روزنامه و نیروها ضرر می کنند و بهتر است من از این میدان خارج شوم. همان شب به دفتر آقای صفار زنگ زدم و به رییس دفتر ایشان آقای پرویز کرمی گفتم ادامه این وضعیت ممکن نیست. فکر می‌کنم روز جمعه هم آقای اسلامی فرد از طرف مدیریت ایرنا آمد و مسوولیت روزنامه را بر عهده گرفت.

ایرنا: و دوباره به فارس برگشتید؟

مقدم: بله. من از شنبه هفته بعد آمدم و دوباره در فارس مشغول شدم. آقای فضائلی همچنان مدیرمسوول فارس بود و مرا به عنوان معاون خبر خود منصوب کرد. این دوره کاری من هم تا اواخر مرداد ۸۵ ادامه پیدا کرد.

ایرنا: چه طور شد راهی روزنامه «جام جم» شدید؟

مقدم: آقای ضرغامی سال ۸۳ رییس صدا و سیما شده بود. سال ۸۵ ایشان مرا دعوت به همکاری کرد.

ایرنا: آقای ضرغامی را از قبل می شناختید؟

مقدم: ارتباط کاری با هم نداشتیم ولی ایشان سابقه فعالیت رسانه ای مرا می دانست.

خاطرم هست چند سال قبل از انتصابشان، ایشان هنوز معاون امور استان های صدا و سیما بود که به دعوت ما برای بازدید به خبرگزاری فارس آمد. دیگر ایشان را ندیدم تا وقتی که رییس سازمان صدا و سیما شد. از من خواست نزدشان بروم.

در همان جلسه پذیرش مسوولیت روزنامه جام جم را به من پیشنهاد کرد. پرسیدم: عنوان شغلی من چه خواهد بود؟

گفت: منظور شما چیست؟

گفتم: مؤسسات مطبوعاتی هم مدیرعامل دارند هم مدیرمسوول. در بعضی جاها این دو پست جدای از هم تعریف شده اند و در برخی دیگر یکجا به یک نفر سپرده می شود.

پرسید: تفاوتش چیست؟

پاسخ دادم: نظر من این است که این دو مسوولیت باید به یک نفر سپرده شود تا کار پیش رود. وگرنه دوگانگی مدیریتی پیش می آید و کار می خوابد.

گفت: مدیرعامل و مدیرمسوول جام جم یک نفر است.

گفتم: خب! شما معاونین و مشاورین متعدد و همین طور رییس دفتر دارید. روزنامه از نظر سیاست گذاری، ارائه گزارش کار و مواردی از این دست زیر نظر چه کسی است؟ بالاخره فردا ممکن است مشاور یا معاون یا رییس دفتر شما به من زنگ بزند و بابت انتشار فلان مقاله یا خبر توضیح بخواهد تا خواسته‌ای داشته باشد.

ایشان گفت: نگرانی شما چیست؟

من هم ماجرایی را که در روزنامه ایران برایم پیش آمده بود برایشان تعریف کردم و توضیح دادم که برخی معاونین و مشاورین رییس جمهور وقت آقای احمدی نژاد با موسسه ایران تماس می گرفتند و گاهی درگیری های لفظی هم بین من و آنها رخ می داد.

برای آقای ضرغامی مثال روزهایی را زدم که این افراد به من زنگ می زدند و می گفتند چرا فلان گزارش را گذاشته ای در روزنامه دولت چاپ شود!؟

به ایشان گفتم: روزی که یکی از معاونین رییس جمهور تماس گرفت و با گله از چاپ یک مطلب که نام نویسنده اش هم پای آن نیامده بود از من خواست هویت نویسنده را برای او فاش کنم. پاسخ دادم: مدیرمسوول روزنامه من هستم اگر پرسشی دارید بگویید ولی از من نخواهید نام نویسنده مقاله را به شما بگویم. البته شاید شما بتوانید راجع به محتوای این گزارش از من سوال کنید و ما درباره آن گفت و گو کنیم. تازه آن وقت هم من از روی ادب جواب شما را می دهم وگرنه در رابطه با محتوای روزنامه ایران هم به شما پاسخگو نیستم.

که همین منجر به تنش لفظی بین من و این معاون آقای احمدی نژاد شد.

گفتم: آقای ضرغامی! من می خواهم بدانم در سازمان صدا و سیما با چه کسی طرف هستم؟.چون در غیر این صورت همان چیزی پیش می آید که در روزنامه ایران برایم رخ داد.

ایشان پاسخ داد: خیالتان راحت باشد. فقط با من طرف خواهید بود.

با این اوصاف من اعلام آمادگی کردم و اواخر مرداد ۸۵ در روزنامه جام جم مستقر شدم.

انصاف باید داد در تمام ۸ سال و نیمی که مدیرعامل و مدیرمسوول جام جم بودم آقای ضرغامی به عهدی که در همان روز با من کرد وفادار ماند.

چرا پیمانکار چاپ را برکنار کردم

ایرنا: روزنامه را از چه کسی تحویل گرفتید؟

مقدم: از آقای «جعفری» که از مدیران صدا و سیما بود.

ایرنا: ماه های ابتدایی چطور گذشت؟

مقدم: وقتی کار آغاز شد همکاران و دوستانی می آمدند و موارد و اشکالاتی را در رابطه با روزنامه جام جم و بعضا مدیران شاغل در آن برایم می گفتند. من هم بنا را بر شنوندگی صرف گذاشته بودم چرا که تجربه مدیریتی ام نشان می داد که نباید این حرف ها را مبنای داوری قرار داد. سعی کردم از همان ابتدا روی کار متمرکز باشم. برای همین شروع به تهیه فهرستی از کمبودها و مشکلات روزنامه کردم. فهرستی که در نهایت بسیار طولانی شد و از ریز مسائل تا موارد کلان را در بر می گرفت.

نخستین چالشی که با آن برخورد کردم مسایلی بود که در حوزه آگهی، چاپ و توزیع روزنامه وجود داشت. کار نیازمندی های روزنامه، چاپ و همین طور توزیع روزنامه که هر کدام به تنهایی بخش های مهمی بود به یک پیمانکار واحد سپرده شده بود. یعنی پیمانکار هم آگهی جذب می کرد، هم روزنامه را چاپ می کرد و هم توزیع و فروش آن را برعهده داشت. یکی از دلایل اصلی که باعث شد من پیمانکار چاپ را از توزیع جدا کنم همین بود. چون فقط در این صورت می شد بر آن نظارت درستی داشت. بدیهی بود وقتی همه چیز دست یک پیمانکار بود او می توانست بگوید رقم تیراژفلان عدد است و فلان تعداد هم از آن فروخته شده است. نمی شد تشخیص داد این عدد واقعی است یا خیر؟

ایرنا: این پیمانکار که بود؟

مقدم: از نیروهای سابق خود روزنامه بود که از مجموعه جدا شده و برای خود شرکتی تاسیس کرده بود.

ایرنا: خب چه کردید؟

مقدم: من با ایشان جلسه ای گذاشتم. گفتم شما یا چاپ را واگذار کنید یا توزیع را! درست این است که شما به تعداد روزنامه ای که چاپ می کنید دستمزد دریافت کنید. پیمانکار دیگر هم بیاید و توزیع را به عهده بگیرد و کارمزد توزیع را بگیرد. این باعث می شود امور دقیق تر پیش رود. ایشان زیر بار نرفت و گفت: شما بیایید و نیازمندی ها را از ما بگیرید و به هر کس می‌خواهید بدهید و چاپ و توزیع همزمان دست من باشد.

پاسخ دادم: بحث من نیازمندی ها نیست. چاپ و توزیع است. منطقا این دو باید از هم جدا باشد. دلایلی هم برای این کار دارم.

ایشان مقاومت کرد و بعد از آن درگیری هایی در حوزه چاپ با شرکتشان پیدا کردیم.

پیمانکار، یک روز نامه ای خطاب به من نوشت و در آن چهار پیشنهاد را برای ادامه همکاری با جام جم ارائه داد. سه پیشنهاد اولش عملیاتی نبود. بنابراین من با آخری که فسخ قرارداد بود موافقت کردم. ایشان انتظار چنین واکنشی را از سوی من نداشت. بنابراین تا مدتی شروع به نوشتن نامه های تهدید آمیز به من کرد و گفت ما دیگر روزنامه را چاپ نمی کنیم و کار را می خوابانیم و از این حرف ها. البته در نهایت این مساله با تفاهماتی که بین ما و ایشان صورت گرفت به پایان رسید.

ما هم از تعدادی از کارشناسان بزرگ چاپ تهران دعوت کردیم. آنها چاپخانه های ما را دیدند. تیم جدیدی برای چاپ روزنامه انتخاب شد. تیم جداگانه ای هم برای توزیع. بنابراین هدف من که تفکیک پیمانکار چاپ از پیمانکار توزیع بود عملی شد. حتما می دانید که جام جم دارای ۶ چاپخانه بزرگ در سراسر کشور است. چنین مزیتی باعث شده بود که یک توزیع همزمان، سریع و مویرگی در کل کشور داشته باشیم. ما در تهران، ساری، همدان، اصفهان، تبریز و اهواز چاپخانه اختصاصی داشتیم و دستگاههای چاپمان همه یک مدل بود. فکر می کنم هنوز هم هیچ روزنامه ای در کشور چنین امتیاز و امکانی نداشته باشد. البته بعدها روزنامه های دیگر مثل همشهری هم در برخی شهرها چاپ همزمان داشتند اما از طریق چاپخانه‌های دیگر.

ایرنا: در بخش آگهی ها و درآمد روزنامه هم مشکلی بود؟

مقدم: بله. در مجموع به دلایلی نوعی بی اعتمادی به روزنامه و پیمانکار بخش خصوصی که متکفل آگهی های روزنامه بود ایجاد شده بود. بنابر این اعتماد سازی اولین کاری بود که باید انجام می‌شد که موفق شدیم از این طریق به درآمد حاصل از چاپ آگهی ها سیر صعودی بدهیم.

ایرنا: شمارگان جام جم چه تعداد بود؟

مقدم: جام جم تیراژهای متنوعی را تجربه کرده بود. از ۱۰- ۲۰هزار نسخه در سال ۷۹ شروع شده بود، وقتی سال ۸۵ کار را شروع کردم بخش چاپ، تیراژ روزنامه را حدوداً ۴۳۰ هزار نسخه اعلام می کرد. اما بررسی های بعدی ما نشان داد این عدد واقعی نیست که از توضیح جزییات آن می گذرم. اصلاً یکی از دلایل اصلی که باعث شد من پیمانکار چاپ و توزیع را جدا کنم همین بود. رفته‌رفته به تیراژ واقعی رسیدیم که در زمان مدیریت من بطور متوسط روزنامه را در ۳۰۰ هزار نسخه در روزمنتشر می‌کردیم. البته در مقطعی هم به دلیل تحریم ها و ۳ برابر شدن قیمت کاغذ مجبور به کاهش بخشی از تیراژ شدیم.

ایرنا: چالش های دیگری هم در روزنامه جام جم داشتید؟

مقدم: بله. مشکل دیگری هم در زمینه چاپ وجود داشت و آن فرسودگی برخی ماشین های چاپ بود. این دستگاه ها ساخت هند بود. وقتی با شرکت سازنده تماس گرفتیم تا آنها را به روزرسانی کنند پاسخ دادند که این دستگاه ها از رده خارج شده اند آنها را کنار بگذارید و دستگاه های جدیدمان را بخرید. اما چون امکان مالی اش برای روزنامه جام جم نبود تلاش کردیم همان دستگاه ها را به روز رسانی کنیم. یکی دو سالی هم به این طریق سر کردیم تا این که حدود ۸۷سال بود که متوجه شدیم توان و کیفیت چاپمان دارد به شدت افت می کند بنابراین پولی فراهم کردیم و یک دستگاه چاپ بسیار باکیفیت و پیشرفته(KBA) از آلمان خریدیم که خیلی به کارمان آمد. به تدریج بخش هایی از دستگاه را وارد کردیم که البته چون دیگر دور اول تحریم ها شروع شده بود این کار را از طریق کشورهای دیگر انجام دادیم. اما در نصب آنها هم به مشکل برخوردیم. چون که گفتند به خاطر تحریم ها نمی توانیم کارشناس نصب برایتان بفرستیم. ما هم متخصصانی از کشوری دیگر آوردیم و دستگاه نصب و راه اندازی شد.

ایرنا: در زمینه چینش نیروی انسانی چه؟

مقدم: به تدریج که با فضای روزنامه جام جم بیشتر آشنا شدم دست به تغییراتی در چینش نیروی انسانی آن جا زدم. در این راستا تعدادی از دبیران و سردبیر تغییر کردند. البته این تغییرات طی ۸ سال و نیمی که آنجا بودم رخ داد نه در طول یک یا دو سال. علاوه بر این تحولاتی را در شکل و ساختار این بخش انجام دادم. شعار روزنامه این بود: «جام جم، روزنامه ای برای همه» منظور این بود که مثلا وقتی پدر یک خانواده روزنامه جام جم را می خرد تنها او نباشد که آن را می خواند. بلکه بخشی از محتوای آن برای همسر و فرزندان در سنین مختلف تهیه شده باشد تا آنها هم جام جم بخوانند.بخش هایی هم به روزنامه چاپی مان اضافه شد که براساس مقتضیات زمان صورت می گرفت. مثلا وقتی بورس از موضوعیت افتاد صفحه مربوط به آن را حذف و سلامت را جایگزین آن کردیم. چرا که اقبال جامعه به خواندن مطالب این حوزه زیاد شده بود.

ایرنا: چه اتفاقاتی در بخش آنلاین روزنامه رخ داد؟

مقدم: بله. دیدم فضای ارتباطی دارد عوض می شود و رسانه های سایبر دارند نقششان در عرصه رسانه ای کشور روز به روز پررنگ تر می شود. این جا تجربه سردبیری خبرگزاری فارس خیلی به کارم آمد. البته قبل از این که من بیایم «جام جم آنلاین» راه اندازی شده بود. اما نیاز به اصلاحاتی اساسی و گسترش داشت. برای حضور فعال در فضای آنلاین طرح راه اندازی حدود ۲۰ تا ۳۰ سایت را تهیه کردیم. مثلا «جام جم نوا». می خواستیم سایتی طراحی کنیم که اگر کسی خواست در منزل به نواها و موسیقی که در جغرافیای فرهنگی جمهوری اسلامی تولید می‌شود گوش دهد، این امکان مهیا باشد. یعنی «موسیقی پاک» را در سایتی متمرکز و در اختیار شهروندان ایرانی قرار دهیم. منظورم از موسیقی پاک، موسیقی است که مورد تایید صدا و سیما و وزارت ارشاد باشد. وگرنه آن موقع هم سایت های زیادی بودند که موسیقی غیرمجاز را در دسترس مردم قرار می دادند.

«جام جم نما» را هم راه انداختیم. ایده این بود فیلم های بلند یک ساعته تا سریال های تلویزیونی و کلیپ ها را در آنجا قرار دهیم که اتفاقا علاقه مندانی هم پیدا کرد. یا جام جم ورزش که به طور اختصاصی به موضوع ورزش می پرداخت و فیلم مسابقات و کلیپ های ورزشی در آن بود. یا جام جم سرا که محور کارش خانواده و سبک زندگی بود. وقتی این سایت ها راه افتاد به روزرسانی آنها را به افرادی واگذار کردیم که با حداقل هزینه این کار را برایمان انجام دهند. مثلا جام جم نوا را با حقوق ماهانه ۹۰۰ هزارتومان به شخصی سپردیم که بعدها که از تهران به عسلویه رفت هم توانست از آنجا این سایت را همچنان آپدیت کند. «جام جم سیما» را به یکی از همکاران روزنامه جام جم که تخصصش در حوزه رادیو و تلویزیون بود سپردیم که در وقت هایی که کاری در روزنامه نداشت انجامش می داد. حتی وقتی به مشهد نقل مکان کرد هم همین کار را از آنجا ادامه می داد. به هیچ وجه پرهزینه نبودیم و کارهای این چنینی را با صرف حداقل هزینه انجام می دادیم. در هر حال آنچه در پایان توانستیم انجام دهیم ۵۰ درصد طرح اولیه تهیه شده بود و امیدوار بودیم مدیران بعدی بتوانند سایر سایتهای پیش بینی شده را راه اندازی کنند.

در مجموع پروتکل ما این بود که بخش آنلاین روزنامه را تقویت کنیم چون می دانستیم این بخش در آینده یا از روزنامه چاپی جلو می افتد یا از باب اثر گذاری و مخاطب با آن برابری خواهد کرد. هران-ایرنا- ییژن مقدم مدیرمسوول پیشین روزنامه جام جم می گوید: آقای سرافراز اهل ارتباط نبود و نمی توانست با گروههای مختلف تعامل کند. ضمن این که شناخت درستی از کلیت سازمان نداشت. او تنها یک بخش از سازمان را به مدت ۲۰ سال مدیریت کرده بود. بخش برون مرزی صدا و سیما در حقیقت یک جزیره جدا از این سازمان بود.

ضرغامی به مدیران زیردست خود اعتماد می کرد

ایرنا: در شناسنامه جام جم از آن به عنوان روزنامه ای فرهنگی و اجتماعی یاد شده است. اما این روزنامه رنگ و بوی سیاسی هم دارد؟

مقدم: ما در این روزنامه کار سیاسی نکردیم. جام جم بر اساس تکلیف و همچنین تعریف سازمان بالادستی اش(صدا و سیما) سیاسی نیست. این به معنای این نیست که روزنامه عاری از هر گونه خبر و تحلیل سیاسی باشد. مثلا در ماجراهای سال ۸۸ موضع روزنامه کاملا روشن بود. اما شیوه کار ما با خیلی از روزنامه های دیگر متفاوت بود. و تلاش می کردیم موقعیت یکسانی به نامزدهای انتخاباتی بدهیم. اما نکته ای که ما همیشه رعایت می کردیم و مدل رفتاری مان در جام جم بود پرهیز از غلبه پیدا کردن محتوای سیاسی بر محتوای فرهنگی و اجتماعی بود، مگر در مواقعی مانند انتخابات که بحث های انتخاباتی داغ می‌شد. در سال ۸۸ هم در جام جم برخی کارکنان طرفدار آقای احمدی نژاد بودند، برخی هم طرفدار آقای موسوی یا دیگر نامزدها. یک روز کارکنان روزنامه را جمع کردم و گفتم: این حق شما است که به هر نامزدی که می خواهید رای دهید و نظرتان برای ما قابل احترام است، ولی کسی نباید این موضع سیاسی خود را در تهیه محتوای روزنامه دخالت بدهد.

ایرنا: رابطه تان با آقای ضرغامی چطور بود؟

مقدم: قبل از این که وارد روزنامه جام جم شوم با ایشان کار نکرده بودم. اما طی سال هایی که رییس سازمان صدا و سیما بود ویژگی هایی از ایشان دیدم که در کمتر کسی دیده ام. یکی از خصوصیات قابل تحسین ایشان، اعتماد کردن به مدیران زیردست بود. در مود من هم ایشان همین رویه را داشت. همین اعتمادش برای من سرمایه و موتورمحرکه ای بود که کار را جلو ببرم. وقتی مشکلات روزنامه را با مدارک و مستدل به ایشان می گفتم می پذیرفت و حمایت می‌کرد و گره گشا بود. خصیصه مثبت دوم آقای ضرغامی در مدیریت این بود که کار خود را به فرد دیگری نمی سپرد. وقتی مشکلی در روزنامه پیش می آمد من فقط و فقط با ایشان ملاقات می کردم و لاغیر. هیچ وقت این کار را (طبق عهد روز اول) به معاونین و مشاورین خود واگذار نکرد.

خصلت بعدی این بود که کار رسانه ای را خوب می شناخت. ما زبان هم را خوب می دانستیم و تعامل خیلی خوبی داشتیم. شاید به اندازه انگشتان دست هم مواردی پیش نیامد که بگوید فلان عکس را از صفحه بردار و عکس دیگری جایش بگذار. یادم است یک بار برای عکس صفحه اول که مربوط به سوژه مهمی بود با ایشان مشورت کردم. مخالف انتشار آن عکس بود. من تلفنی ۴۵ دقیقه با ایشان صحبت کردم. او استدلال می آورد و من هم. تا این که در نهایت قانع شد که همان عکس قبلی باشد. بدون هیچ ناراحتی و دلخوری. البته رویه کار من این بود که استدلال خودم را می آوردم اگر ایشان می پذیرفت که می پذیرفت. اگر هم نه، به جمع بندی ایشان عمل می‌کردم. اما هرگز پیش نیامد ایشان بگوید من رییس سازمان هستم چرا این قدر با من بحث می کنی؟ خیلی سعه صدر بالایی داشت. البته چون کار ما بی‌نقص نبود گاهی انتقاداتی هم می کرد آن هم به شیوه خاص خودش، بدون گزندگی با منطق و زبانی خوش.

از نظرجذب نیرو هم هیچ فردی را به من تحمیل نکرد. می گفت کار به شما واگذار شده است در نهایت هم باید خودتان پاسخگو باشید. این نکته را هم باید بگویم روزنامه جام جم اگر موفقیتی داشته، من آن را حاصل کار و همت تمام پرسنل خوب و زحمت کش آنجا می دانم و اگر توانستیم گام های بلندی برداریم، مرهون تلاش ها و زیرساخت هایی است که توسط آقای انتظامی(اولین مدیرجام جم) و آقای جعفری که قبل از من عهده دار این مسوولیت بودند، ایجاد شده بود.

ایرنا: از سوی نهاد خاصی هم تذکری درباره محتوای روزنامه به شما داده شد؟

مقدم: خیر. اگر هم موردی بود با واسطه آقای ضرغامی به من منتقل می شد. تا جایی که یادم است هیچ نهادی به ما تذکری نداد. فقط مواردمحدودی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما به ما تذکراتی داد. طبیعتا این شورا این حق را داشت که به ما تذکر دهد. ما هم اگر این ایراد را وارد می دانستیم می پذیرفتیم در غیر این صورت، پاسخ آنها را می دادیم.

ایرنا: روزنامه درآمدزا بود؟

مقدم: بله. با توجه به اعتبار و تیراژ در جذب آگهی موفق بودیم و بخش زیادی از هزینه‌های مؤسسه از این منبع تأمین می‌شد. البته کسری بودجه چه در زمان من و چه قبل از آن در روزنامه وجود داشت. اما با قراردادهای خدمتی که می بستیم قادر شدیم بخشی از آن را جبران کنیم. در مجموع درآمد روزنامه خوب بود.

ایرنا: پرداخت هایتان به کارکنان چطور بود؟ خبرنگارها بیمه بودند؟

مقدم: به موقع بود. خبرنگار بیمه نشده نداشتیم. غیر از نیروهای حق التحریری که سرویس ها با آن ها کار می کردند.

ایرنا: تعداد پرسنل چند نفر بود؟

مقدم: با تحریریه حدود ۲۵۰ نفر.

ایرنا: شمارگان روزنامه چه تعداد بود؟

مقدم: آخرین سالی که من بودم(۹۳) بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نسخه در روز بود. طبعا بعد از بحران کاغذ در سال های ۹۰ و ۹۱ که یک مرتبه قیمت آن از کیلویی هزار تومان به سه هزارتومان رسید، مجبور شدیم برای ادامه فعالیت و حیات روزنامه تصمیم بگیریم. حتی به یاد دارم به دلیل بحران کاغذ، بعضی چاپخانه هایمان برای یکی دو روز نتوانستند روزنامه را چاپ کنند. همین الان هم شاهدید که با بحران کاغذی که به وجود آمده بعضی روزنامه ها تعداد صفحات خود را کاهش می دهند، بعضی قیمت را بالا می برند و بعضی دیگر هم تیراژ را کاهش می دهند. ما هم این راه سوم را انتخاب کردیم.

ایرنا: بعد از آقای ضرغامی، آقای محمدسرافراز ریاست صدا و سیما را برعهده گرفت. رابطه تان با ایشان چطور بود؟

مقدم: من از نیمه دهه ۶۰ با آقای سرافراز در روزنامه رسالت همکار بودم. بیش از ۸ سال هم در دوره آقای ضرغامی، وقتی در رسالت بودم(سال ۷۳) با انتخاب آقای علی لاریجانی به ریاست صدا و سیما، آقای سرافراز معاون برون مرزی این سازمان شد. بنابراین تا حدودی از ایشان شناخت داشتم. قبل از این که ایشان رییس سازمان شود از من هم درباره ایشان نظر خواسته شد. من به شکل مکتوب توضیح دادم که ایشان برای این سمت مناسب نیست.

ایرنا: چرا؟

مقدم: مهم ترین دلیلی که ذکر کردم این بود که آقای سرافراز یک فرد رسانه ای اما با روابط عمومی ضعیف است. کار رسانه را می شناسد و تجربه این کار را هم دارد ولی ارتباطات لازم را ندارد. کسی که می خواهد رییس صدا و سیما شود باید بداند مخالفان جدی خواهد داشت. در بین روحانیت، دانشجویان، روشنفکران و بسیجیان؛ مخالفان تند و تیزی خواهد داشت. باید بتواند با این ها تعامل کند تا موقعیت سازمان ثبات یابد. آقای سرافراز اهل ارتباط نبود و نمی توانست با گروه های مختلف تعامل کند. ضمن این که شناخت درستی از کلیت سازمان نداشت. او تنها یک بخش از سازمان را به مدت ۲۰ سال مدیریت کرده بود. بخش برون مرزی صدا و سیما در حقیقت یک جزیره جدا از این سازمان بود. ایشان در همان بدو کار(بهمن۹۳) با من جلسه ای گذاشت. گفتم هر تصمیمی شما بگیرید ما در خدمت هستیم. گفت: من می خواهم ساختار مؤسسه جام جم را تغییر بدهم.

پرسیدم: چطور؟

گفت: مثلا در روزنامه می خواهم حوزه مدیرعامل را از مدیرمسوول جدا کنم.

پاسخ دادم: با توجه به تجربه ای که در روزنامه‌هایی نظیر همشهری، جوان و ایران وجود دارد، این کار نادرست است. البته مثال های دیگری هم برای ایشان زدم، اما ایشان قبول نکرد.

تا این که جلسه دومی با یکدیگر برگزار کردیم. طبق معمول ایشان بیشتر شنونده بود و کم حرف می زد. دو سه کلمه صحبت کرد و نظر مرا خواست. البته ابتدا پرسید اصلا صدا و سیما چه نیازی به روزنامه دارد؟

من هم به ایشان توضیح دادم که چرا صدا و سیما نیازبه روزنامه دارد. گزارشی هم در مورد وضعیت روزنامه دادم. دوباره به این پرداختم که مدیرعامل و مدیرمسوول باید یکی باشد تا کار پیش رود.

گفتم: خواهشم این است که یک نفر را بالای سر این مجموعه بگذارید که کار نخوابد. من می روم، مهم نیست. اما نگذارید مدیریت این جا دوگانه شود.

ایشان گفت: فرض کنید تصمیم ما قطعی است. شما به عنوان مدیرمسوول می مانید و مدیرعامل فرد دیگری خواهد بود. شما می مانید یا نمی مانید؟

پاسخ دادم: خیر. نمی مانم. چون با این مدل نمی توانم کار کنم.

پرسید: چرا؟

گفتم: چون همه اش می شود دعوا و کشمکش بین مدیرعامل و مدیرمسوول. من هم اهل دعوا نیستم. ما باید باری از دوش رئیس سازمان و صدا و سیما برداریم نه اینکه خودمان بشویم بار. این سیستمی که شما می خواهید برپا کنید قطعا اول و آخرش دعواست. برای این که تمام امکانات لجستیک، استخدام، جذب، آگهی، چاپ و توزیع و منابع مالی دست مدیرعامل است و محتوا دست مدیرمسوول. یعنی مدیرمسوول هیچ اختیاری ندارد و تنها باید برود دنبال کار روزنامه و محتوایش، که در حقیقت مسولیت سردبیر است.

ایرنا: از ملاقات خود با آقای سرافراز می گفتید؟

مقدم: بله. به آقای سرافراز گفتم فرض کنید فردا روز من مدیرمسوول خواستم دو نیرو به تحریریه اضافه کنم تا کیفیت مطالب بهتر شود، ولی مدیرعامل بگوید ما ظرفیت جذب نیرو نداریم چرا که باعث افزایش هزینه ها می شود. یا مدیرعامل تصمیم می گیرد آگهی ای را در روزنامه کار کند که من مدیرمسوول می دانم برایم تبعات حقوقی خواهد داشت. من مخالفت می کنم و می گویم من مدیرمسوولم و اگر این رپرتاژآگهی را منتشر کنم من باید بروم در دادگاه پاسخگو باشم نه شما؛ ولی مدیرعامل می گوید اگر این آگهی منتشر نشود مثلا ۵۰۰ میلیون از جیب جام جم می رود.

این مثال ها را برای آقای سرافراز زدم و گفتم این دو پست باید در یک نفر تجمیع شود.

ایشان گفت: باشد من فکر می کنم.

چند روز بعد از امور مجامع شرکت های جام جم سوال کردم قضیه روزنامه چه شد؛ آیا قرار است حوزه مدیرعاملی و مدیرمسوولی از هم تفکیک شود که پاسخ دادند تفکیک می شود.

به آقای سرافراز پیغام دادم که من آماده ام، روزنامه را کی تحویل دهم؟

گفت: ما هنوز شخصی را برای مدیرمسوولی پیدا نکرده ایم.

گفتم: باشد. من دو هفته دیگر هم صبر می کنم.

چند روزی گذشت و آقای عنادی به عنوان مدیرمسوول معرفی شد. مدیرعامل هم هنوز تعیین نشده بود. در ۱۳ اسفند ۹۳ معارفه ای برگزار شد و کار را تحویل ایشان دادم و از جام جم رفتم.

اما ساختار جدیدی که آقای سرافراز در روزنامه به وجود آورد در کمتر از یک سال متلاشی شد. یعنی به دلایلی پشیمان شد و دوباره حوزه مدیرعاملی و مدیرمسوولی را یکی کرد.

ایرنا: نظرتان درباره مدیریت آقای سرافراز در صدا و سیما چیست؟ موفق بود؟

مقدم: به نظر من خیر.

ایرنا: این درست است که بعد از کنار رفتن آقای سرافراز، دیگر مقام معظم رهبری در حکم رییس جدید سازمان، آقای عسکری برخلاف گذشته؛ مدت این حکم را قید نکرده اند؟

مقدم: بله. درست است. حکم آقای عسکری زمان ندارد.

درباره کامنت های الف

ایرنا: در مصاحبه ای از شما خواندم که گفته بودید بعد از تجربه مدیریت سرافراز در صدا و سیما، نظام دیگر به کسی برای ریاست صدا و سیما چک سفید امضا نمی دهد؟

مقدم: مقام معظم رهبری از گذشته روالشان بر این بوده است که برای احکامشان ظرف زمانی مشخص می کردند. مثلا می نوشتند به مدت ۵سال، سه سال یا غیره. در مورد آقای سرافراز اما کار طوری پیش رفت که ناچار با ایشان قطع همکاری شد. در حالی که بیشتر از سه سال از دوره کاری سرافراز باقی مانده بود. مقام رهبری هم از نظر قانونی منعی نداشتند که در حکم رییس سازمان صدا و سیما، طول دوره خدمت را ذکر نکنند. در حکم آقای عسکری زمان قید نشده است. اتفاقا این باعث می شود شخصی که مسوولیت را قبول می کند، وظیفه اش را درست انجام دهد و در غیر این صورت در هر برهه زمانی از دوران مسوولیتش، پایان ماموریتش اعلام و برکنار شود.

ایرنا: چه عاملی باعث شد آقای سرافراز به زعم جنابعالی، عملکرد خوبی نداشته باشد؟

مقدم: آقای سرافراز ایده های خوبی داشت. اما در پیاده کردن آنها عجله می کرد. مثلا می خواست به یک باره، هزاران نفر از پرسنل صدا و سیما را کم کند. این اصلا شدنی نیست. این که هزینه های زاید باید کم شود و مدیران باید عوض شوند و ایده هایی از این دست خوب است اما باید درست اجرا شود. ایشان مشاورین خوبی نداشت و آدم هایی که دور و بر ایشان بودند هم کارکشته نبودند. برای همین در پیاده کردن افکارش تعجیل کرد و همین موجب شکستش شد.

ایرنا: پس از جام جم، مدیرمسوول سایت الف شدید...

مقدم: از اسفند ۹۳ که از جام جم بیرون آمدم تا شهریور ۹۴ کار و مسوولیتی نداشتم. در طول این مدت پیشنهادهایی برای قبول برخی پست های اداری به من شد ولی کار کارمندی برایم هیچ وقت جاذبه نداشت و دوست داشتم دوباره روزنامه نگاری کنم. چون چند دهه در این حوزه بودم و با کار رسانه ای عجین شده ام. برای همین از کنار بعضی پیشنهادهای شغلی پرجاذبه هم گذشتم. در همان ایام آقای دکتر احمد توکلی با شکایت دستگاه قضایی به خاطر برخی کامنت هایی که زیر مطالب سایت الف نوشته شد بود احضار شد.

ارتباط من این سال ها با آقای توکلی کم شده بود. این را بگویم که آقای توکلی را دوست داشتم و دارم. ایشان را فردی بسیار بزرگوار و صادق و پاک می دانم. برایشان پیغام فرستادم بهتر است با توجه به وضعیت جسمانی شان، کار را به شخص دیگری واگذار کنند. گفتم ایشان خودش صاحب امتیاز باشد ولی یک نفر مدیرمسوولی را انتخاب کند که بتواند برود دادگاه و بیاید. یک روز مرا برای افطاری ماه مبارک رمضان (سال ۹۴) دعوت کردند. جمعی از دوستان ما از جمله دوستانی که این پیشنهاد را به آنها داده بودم هم در مهمانی بودند. آن جا دوباره صحبت سایت الف شد. آقای توکلی به من گفت: خودت بیا و مدیر سایت شو! 

قبول کردم. الان هم جلسات سیاست گذاری سایت با حضور ایشان تشکیل می شود ولی عمده کارهای اجرایی توسط من و همکارانم صورت می گیرد.

ایرنا: پرسنل سایت چند نفر است؟

مقدم: ۱۷ نفر.

ایرنا: همه بیمه اند؟

مقدم: ۱۵ نفر از نیروهایمان بیمه هستند. چون لیست بیمه رد می کنیم. چند نفر هم از بیرون ما را در کار بررسی کامنت ها یاری می کنند. این ها حق التحریر محسوب می شوند.

ایرنا: محتوای تمامی کامنت هایی که زیر مطالب سایت می آید از قبل کنترل می شود؟

مقدم: بله. سعی می کنیم همین طور باشد.

ایرنا: خطوط قرمزتان برای انتشار کامنت ها چیست؟

مقدم: یکی از ویژگی های سایت الف، انتشار کامنت های مخاطبان بود. این هم ناشی از نوع نگاه آقای توکلی بود. ایشان می گفت بالاخره باید فضایی برای مردم فراهم کرد تا بیایند و حرف های خود را بزنند. نباید رابطه ما با مخاطبانمان یک سویه باشد. اتفاقا سایت از ناحیه انتشار این کامنت ها به مشکل هم برخورده است؛ مثل دادگاهی که برای آقای توکلی برگزار شد. برخی از این کامنت ها تا کنون منشا شکایت قضایی علیه سایت بوده است. ما روزانه چندهزار کامنت دریافت می کنیم. مثل بسیاری از سایت های دیگر هم نیستیم که یا امکان کامنت گذاری برای مخاطب را فراهم نمی کنند یا این که بعد از ساعاتی از انتشار مطلب، امکان گذاشتن کامنت جدید را می بندند. حداقل سه نفر در الف فقط کارشان خواندن و نشر کامنت های مخاطبین است. تک تک کامنت ها با دقت خوانده می شود. سعی می کنیم اختلاف دیدگاهی که بعضی کامنت گذاران با ما دارند را هم بپذیریم، اما توهین را نشر نمی دهیم. حتی اگر لازم باشد برخی کلمات حاوی بار توهینی را حذف می کنیم و بقیه کامنت را منتشر می کنیم. بنای ما بر انتشار حداکثری کامنت هاست.

ایرنا: چه کامنت هایی را زودتر منتشر می کنید؟

مقدم: کامنت هایی که مربوط به مطالب اصلی سایت است.

ایرنا: بازدید سایتتان چه تعداد است؟

مقدم: حدود ۴۰۰ هزار در روز.

ایرنا: درآمد سایت از کجاست؟ چطور دخل و خرج می کنید؟

مقدم: بیشتر از محل آگهی هاست. قبلا با شرکتی قرارداد داشتیم که تا شهریور ۹۷ تدوام داشت. الان هم با شرکت یکتانت همکاری می کنیم که راضی هستیم.

ایرنا: همکاری تان با این شرکت به چه نحو است؟

مقدم: ما فضای مربوط به آگهی هایمان را به طور کامل در اختیار آنها می گذاریم. آنها هم بر اساس درآمد حاصله مبالغی را به ما پرداخت می کنند.

ایرنا: خط مشی الف از نظر شما چیست؟

مقدم: الف در چارچوب کلی جریان اصولگرایی تعریف می شود. آقای توکلی خط و ربطش مشخص است. اصولگراست ولی نه به معنای جناحی آن. بر مدار حق گرایی حرکت می کند. الف هم همین طور است اگر تزاحمی بین جریان حزبی اصولگرایی با حق گرایی پیش آید، الف حق گرایی را بر می گزیند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.