او افزود: در سال ۱۳۳۴ با تلاش مصباح زاده مدیر وقت کیهان و استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران، تاسیس دانشکده و راه اندازی نخستین دوره لیسانس روزنامه نگاری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تصویب شد اما در نهایت با وجود دعوت از استادان خارجی و داخلی چندان موفق نبود و تداوم نیافت. عدم موفقیت دومین تجربه آموزشی مصباح زاده را بر آن داشت تا با هزینه کیهان، برخی از همکاران، از جمله دکتر معتمدنژاد، حمید مولانا و... به دانشگاه های اروپا و امریکا بفرستد تا پس از بازگشت آنان دانشکده تاسیس شود. سرانجام در ۱۳۴۳ پس از بازگشت دکتر معتمدنژاد از فرانسه، ایشان یک دوره عالیه روزنامه نگاری(دوساله) را در کیهان برگزار کرد که ۶۵۰ نفر از طریق آزمون کنکور در آن شرکت کردند و ۳۰ نفر پذیرفته شدند.
ساعی تشریح کرد: تجربه موفق این دوره سبب شد که با مشارکت معتمدنژاد و چند استاد دیگر در بهمن ۱۳۴۵ «موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی» زیر نظر کیهان تاسیس شود که در پاییز ۱۳۴۶ در رشته های روزنامه نگاری، روابط عمومی و تبلیغات، فیلم برداری و عکاسی و مترجمی شروع به جذب و گزینش دانشجو کرد و در خردادماه ۱۳۵۰ به «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» تغییر نام داد.
به گفته او، همزمان با تشکیل دانشکده علوم ارتباطات، اولین شماره مجله تخصصی مربوط به مطبوعات تحت عنوان «تحقیقات روزنامه نگاری» در دی ماه ۱۳۴۴ به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی فریدون پیرزاده در تهران منتشر شد که دکتر ذبیح الله صفا(رئیس دانشکده ادبیات تهران)، علی امیرانی(مدیر مجله خواندنیها)، اسماعیل پوروالی(مدیر نشریه بامشاد)،ابوالقاسم کمالی(رئیس خبرگزاری پارس) و دیگران در اولین شماره مقاله هایی نوشته اند. از دیگر نویسندگان این مجله فرامرزی سردبیر روزنامه کیهان، علی بهزادی مدیر مجله سپید و سیاه، مسعود برزین روزنامه نگار، دکتر کاظم معتمد نژاد، محمود نفیسی، ابراهیم رشید پور و ... بودند.
عوامل موثر بر روند و مسائل آموزشی و پژوهشی ارتباطات قبل از انقلاب
ساعی به عوامل موثر بر روند و مساله های آموزشی و پژوهشی ارتباطات قبل از انقلاب کرد و گفت: تاسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و ظهور نخستین نهاد پژوهشی ارتباطات مقارن باکوششهای «یونسکو» برای ترویج نظریهها و الگوهای غربی کاربرد ارتباطات در خدمت توسعه کشورهای جهان سوم است. از این رو یکی از عوامل مهم بر روند مساله های ارتباطی در ایران، در آن دوره، حاکم بودن پارادایم مدرنیزاسیون و نوسازی غربی برای در پیش گرفتن تجربه توسعه غربی در جهان سوم و با هدف مقابله با نفوذ کمونیسم بعد از جنگ جهانی دوم در دهه های ۵۰ تا ۷۰ میلادی بر فضای سیاسی و فضای اندیشه و دانشگاه های ایران است. عامل دیگر، گرایش تجدد خواهانه و میل به نوسازی ایران با مدل غربی در میان نخبگان و مدیران سیاسی وقت حاکم بر ایران برای پیمودن یک شبه ره صدساله است.
او ادامه داد: در آن زمان یک نگاه خوشبیانه به رسانه(به ویژه رادیو و تلویزیون) و فناوری در نزد نخبگان سیاسی برای پشتیبانی از برنامه های توسعه ملی در حوزه کشاورزی، سلامت، اقتصاد، صنعتی شدن، خانواده و آموزش وجود داشت و تیراژ روزنامه ها و رسانه های چاپی(مجلات و هفته نامه ها و...) بیشتر شده بود. از طرف دیگر ارتباطات و تعاملات بین المللی و گرایش جامعه جوان ایرانی به پذیرش تغییرات و نوآوری ها و فناوری ها گسترده شده بود. در همان حال جایگاه و کنشگری دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی در برنامه ریزی و سیاست گذاری کشور پر رنگ شده بود.
ساعی افزود: در دهه ۶۰ تا ۷۰ میلادی مقارن با تاسیس نهادهای آموزشی و پژوهشی ارتباطات در ایران، نخستین کتاب ها و پژوهش ها از سوی پژوهشگران مطرح جهانی با موضوع کاربرد ارتباطات در توسعه کشورهای جهان سوم منتشر می شوند که می توان به کتاب«وسایل ارتباط جمعی و توسعهء ملی» از ویلبر شرام، کتاب آمریکایی با عنوان گذر از جامعهء سنتی، نوسازی خاورمیانه از دانیل لرنر، مقاله «خصلت ملی و رشد اقتصادی در ترکیه و ایران» از دیوید مک کللند، مقاله «مطبوعات و نهادهای سیاسی ایران: تجزیه و تحلیل محتوای روزنامههای اطلاعات و کیهان» دکتر غلامحسین رازی، محقق ایرانی مقیم آمریکا، مقاله « نقش وسایل ارتباط جمعی در ایران» از دکتر امین بنایی، متاب و مقالات دکتر حمید مولانا، استاد ایرانی علوم ارتباطات در ایالات متحدهء آمریکا، متمرکز بر نقش ارتباطات در توسعهء کشورهای جهان سوم و از جمله ایران و پژوهشهایی در مورد ریشهها و زمینههای تاریخی ارتباطات و تجددخواهی در ایران از دکتر اصغر فتحی، استاد ایرانی رشتهء جامعهشناسی دانشگاه کالگاری(کانادا) در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اشاره کرد.
نخستین نهاد پژوهشی ارتباطی در ایران
ساعی در بخش دیگری از سخنان خود به تولد نخستین نهاد پژوهشی در ایران در فضای جهانی «ارتباطات برای توسعه »پرداخت و گفت: «پژوهشکدهء علوم ارتباطی و توسعه ایران» در سال ۱۳۵۵شمسی، به کوشش دکتر مجید تهرانیان به عنوان نخستین نهاد مستقل پژوهشی در حوزه علوم ارتباطات در ایران در عین پیوند با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و سازمان برنامه و بودجه تاسیس شد. پیریزی پژوهشکده، از طرح آیندهنگری سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، که در سال ۱۳۵۳شمسی شروع به کار کرد، آغاز شد. یکی از هدفهای اساسی طرح آیندهنگری، پیریزی فعالیتهای پژوهشی رادیو و تلویزیون ملی برای پشتیبانی ارتباطی از توسعهء ملی بود.
او افزود: این پژوهشکده دارای چهار حوزه مطالعاتی «توسعه و فرهنگ»، «سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی و ارتباطی»، «دگرگونی های اجتماعی و رفتاری»، «مسایل ارتباطات در روابط بین المللی» بود که مطالعات کاربردی و بنیادی و توسعه ای مختلفی در حوزه «نقش رسانهها در پشتیبانی توسعه ملی ایران(توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...)»، «مطالعهء رفتارهای اجتماعی و رسانههای همگانی» و «گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران» انجام شد که نتایج دو مطالعه آینده نگری از سوی دکتر مجید تهرانیان و علی اسدی در این موسسه، دهه ها بعد در سال ۱۳۹۷ با کوشش عباس عبدی و محسن گودرزی با عنوان « صدایی که شنیده نشد» از سوی نشر نی منتشر شد.
به گفته ساعی پارادایم ارتباطات در خدمت توسعه در قبل از انقلاب آنچنان قوی و مسلط بود که حتی سازمان های دولتی بخش هایی تحت عنوان«ارتباطات عمرانی» در وزارت اطلاعات و جهانگردی، «ارتباطات و تنظیم خانواده» در وزارت بهداری وقت و «ارتباطات برای سوادآموزی و آموزش» در وزارت آموزش و پرورش ایجاد کرده بودند.
ساعی به مهمترین ویژگی های مطالعات ارتباطی قبل از انقلاب اسلامی در ایران اشاره کرد و گفت: تمرکز برارتباطات و توسعه به منظور پشتیبانی از برنامه توسعه ملی بود. مهمترین ویژگی مطالعات این دوره مطالعات با رویکرد آینده نگری است. همچنین نوعی کلان نگری و ایفای مسولیت ملی پژوهش های ارتباطی در تبیین، توصیف و مشورت و پشتیبانی از برنامه های ملی(قبل،حین و بعد از اجرا) وجود دارد که در مطالعات پژوهشکده مطالعات ارتباطی و توسعه ایران به خوبی مشهود است.
او تاکید کرد: متاسفانه در مطالعات ارتباطی قبل از انقلاب نوعی «رسانه محوری» افراطی در مطالعات ارتباطی و بی توجهی به مقوله نظام «ارتباطات سنتی نظیر رهبران افکار، منبر، شبکه های اجتماعی آفلاین محلی و... »، «دیالوگ و ارتباطات میان فردی( در خانواده،کار،گروه های اجتماعی و سیاسی و...)» و «ارتباطات میان فرهنگی/ قومی/ زبانی در ایران و جغرافیای فرهنگی ایرانیان» وجود دارد.
عوامل موثر بر روند و مسائل آموزشی و پژوهشی ارتباطات بعداز انقلاب
ساعی در بخش دیگری از سخنان خود به عوامل موثر بر روند و مسائل آموزشی و پژوهشی ارتباطات بعداز انقلاب اشاره کرد و گفت: در سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی با رویکردی ضدتجددگرایی و بازگشت به سنت و پیگیری نظام ارزشی و سیاست های فرهنگی و هویتی و اقتصادی و اجتماعی متفاوت از نظام سیاسی قبلی ظهور کرد و بعد از آن جنگ تحمیلی عراق رخ داد که همه این اتفاق ها بر حیات آموزشی و پژوهشی ارتباطات در ایران تاثیر گذار بود.
او ادامه داد: بعد انقلاب، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و پژوهشکده مطالعات ارتباطی و توسعه ایران منحل می شوند. دانشکده پس از انقلاب اسلامی زیر عنوانِ دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی در مجمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی ادغام شد و در سال ۱۳۶۰ به دنبال جدا شدن رشته علوم سیاسی از این مجتمع، به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تغییر نام داد. احیای رشته مستقل علوم ارتباطات اجتماعی، از اوایل دهه ۱۳۷۰ که حدود ۱۰سال، تنها به عنوان یک گرایش کاربردی علوم اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی فعالیت داشت، به صورت یک رشتهء مستقل دانشگاهی با دو شاخهء روزنامهنگاری و روابط عمومی درآمد. که نهایتا در سال ۱۳۹۲ بعد از سه دهه دانشکده مستقل ارتباطات مجددا احیا شد.
او افزود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برنامهها و فعالیتهای پژوهشکدهء علوم ارتباطی و توسعه ایران نیز دچار رکود شدند. در سال ۱۳۵۹، تحت تأثیر تحولات داخلی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فعالیتهای پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعهء ایران، متوقف شد و سرانجام با ادغام آن در قالب «مؤسسهء مطالعات و تحقیقات فرهنگی»، که بعدها به «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» تغییر نام داد، ادغام شد. در مجموع با شروع جنگ عراق علیه ایران، مطالعات ارتباطی برنامه های مطالعاتی و تحقیقاتی مراکز علمی و سازمان ها تغییر سیاستها و خط مشیهای دولت، متوقف می شوند.
یک عامل مهم تاثیرگذار بر امر پژوهش و آموزش ارتباطات در بعد از انقلاب اسلامی، رویکرد قهر و انکار و بدبینانه به رسانه ها و فناوری و ابزارهای ارتباطی(تجربه ویدئو و ماهواره و رسانه های اجتماعی) از سوی نخبگان سیاسی حاکم است که رسانه و نظام ارتباطی به مثابه ابزار تبلیغ ارزش های فرهنگی غربی و غیراسلامی دیده می شوند. همچنین عامل مهم دیگر شناوری سیاست های فرهنگی و رسانه ای تحت تاثیر تحولات گسترده گفتمان های سیاسی و اجتماعی دولت های ایران(سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و تدبیرو امید و مردمی) است که اولویت ها و مساله ها در مطالعات ارتباطی را دگرگون می کند و یک گفتمان واحد مانند ارتباطات و توسعه بر حوزه مطالعات ارتباطی حاکم نیست.
یکی از عوامل مهم دیگر بر فضای مطالعات ارتباطی در ایران کم رنگ شدن جایگاه و کنشگری دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی در برنامه ریزی و سیاست گذاری کشور است، این در حالی است که همزمان در متن جامعه با توسعه سواد پایه و تحصیلات آکادمیک، جوانی جمعیت و نفوذ گسترده رسانه ها و فناوری های ارتباطی و رسانه های اجتماعی در بین نسل های مختلف فعال جامعه ایرانی روبرو هستیم.
ساعی تاکید کرد: وقتی مرور می کنیم می بینیم که در چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی دانشگاه، دانشکده ها و مراکز علمی و پژوهشی متعددی در حوزه ارتباطات و رسانه نظیر «مرکز مطالعات و برنامه ریزی رسانهها»، «مرکز تحقیقات صداوسیما»، «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات»، «پژوهشکده ارتباطات»، «پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات»، «پژوهشگاه فضای مجازی»، «پژوهشکده «تنظیمگری و سیاستگذاری رسانه» تاسیس شده اند و علاوه بر دانشکده علوم ارتباطات و مدیریت دانشگاه علامه، در دانشکده فرهنگ و ارتباطات اسلامی دانشگاه امام صادق، دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی، رشته ارتباطات در دانشکده علوم اجتماعی و مدیریت دانشگاه تهران فعالیت های آموزشی و پژوهشی ارتباطات و رسانه و نشریه های علمی و پژوهشی متعددی فعال هستند.
او ادامه داد: این تعدد مراکز علمی و پژوهشی در حوزه مطالعات ارتباطی گرچه بسیار ارزشمند است اما به نظر می رسد که نوعی جزیره گرایی و در عین حال همپوشانی فعالیت ها و ماموریت ها و برنامه ها مراکز پژوهشی و مطالعاتی وجود دارد. و نوعی خُردنگری و فقدان یک چشم انداز راهبردی و برنامه جامع و کلان پروژه ملی در زمینه مساله ها و برنامه های ارتباطی کشور به چشم می خورد.
ساعی در مورد ویژگی های مطالعات ارتباطی بعد از انقلاب اسلامی گفت: نوعی غلبه نگاه آسیب شناسانه به رسانه در مطالعات ارتباطی در دانشگاه ها و تحت تاثیر نگاه بدبینانه نخبگان سیاسی و نظام سیاستگذاری به رسانه ها و فناوری ها وجود دارد. در واقع در مطالعات ارتباطی بعد از انقلاب، با رویکرد چالشی و آسیب محور به نقش ارتباطات و رسانه در توسعه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی پر رنگتر از رویکرد ظرفیت محور و فرصت محور است.
او همچنین گفت: در مطالعات چهار دهه گذشته بعد از انقلاب، رویکرد گذشته نگر و تببین وضع موجود به جای آینده نگری در مطالعات ارتباطی بعد از انقلاب غالب است این در حالی است که نیاز اصلی جامعه ما در حوزه مطالعات ارتباطی، پژوهش های راهبردی آینده نگاری با هدف ترسیم آینده های محتمل، ممکن و مطلوب است.
ساعی به مهمترین چالش های مطالعات ارتباطی در دوران کنونی اشاره کرد و گفت: دو دهه اخیر با نوعی روزمرگی فعالیت های پژوهشی و واکنشی شدن موضوعات و مساله های جاری و روزمره مواجهه هستیم و مطالعات واکنشی نقش آتش نشان در مواجهه با مساله ها را پیدا می کنند. همچنین فعالیت پژوهشی بر مبنای علائق و ابتکارات فردی پژوهشگران به جای مساله محوری و پاسخگویی به مسایل کلان ملی ارتباطات ویژگی مهم مطالعات چهاردهه اخیر است.
او انتقاد کرد که به مانند قبل از انقلاب، در بعد از انقلاب نیز رسانه محوری یا رسانه گرایی|(رسانه های جمعی/ رسانه های اجتماعی/ فناوری های ارتباطی) در پژوهش ها و مطالعات ارتباطی و بی توجهی به مقوله ارتباطات سنتی و ارتباطات میان فردی و ارتباطات میان فرهنگی بسیار مشهود است.
ساعی افزود: نظام سیاستگذاری و نظام تدبیر ملی در حوزه فرهنگ، ارتباطات و رسانه به نتایج مطالعات ارتباطی بی توجه است و این رویکرد و منجر کاهش مسئولیت ملی مطالعات ارتباطی و کاهش مساله محوری در مطالعات ارتباطی شده است.
نظر شما