گزارش نوعی"خبرداستان"
در حوزه رسانه، تعاریف مختلفی از گزارش وجود دارد و به عباراتی چون «گزارش، هنر بیان غیرمستقیم واقعیتهاست»، یا «گزارش، بیان توصیفی، تشریحی و تصویری یک رویداد یا واقعه یا موضوع اجتماعی است» و یا تعریف مفصل تر آن «گزارش، تلفیق خبر همراه با بازسازی هنرمندانه صحنهها، موضوعات، حوادث و واقعیتهای مهم زندگی اجتماعی است» بر میخوریم.
یک تعریف از گزارش که آقای احمد توکلی، استاد گزارشنویسی، آن را در کتابش آورده است: «گزارش، تکنیک و فن انتقال پیام به مخاطب از یک واقعه یا رویداد که در آن عناصری از خبر، تحلیل و توصیف و مصاحبه باشد و مسائل را با هدف استنتاج و کسب حقایق و ارائه راه حل بررسی میکند».
مرحوم دکتر علی رضا فرهمند، استاد روزنامهنگاری، همیشه خاطرنشان میکردند «گزارش، یک تکنیک نویسندگی است که روی مرز خبر و داستان حرکت میکند». کمی لغزش به سمت نوشتار خبری، مطلب را به سمت خبر سوق میدهد و کمی بیش از حد پرداختن به حواشی و عناصر دست دوم و سوم، گزارش را به سمت داستان منحرف میکند.
به این ترتیب، می توان گزارش را نوعی "خبرداستان" هم تعبیر کرد که در آن عناصر خبر رسانهای با عناصر و پیوستهای داستانی گره میخورند.
با اینحال، با توجه به گستردگی عرصه و حوزه گزارشنویسی، به نظر نمیرسد بزرگان این حوزه در آینده نیز به یک اجماع کلی در خصوص تعریف گزارش رسانهای دست یابند. بخصوص اینکه هر روز با توسعه تکنولوژی ارتباطات و تغییراتی که در تعاریف و مفاهیم ایجاد میشود، لاجرم باید در تعاریف هم تجدید نظر کرد؛ مثلاً امروزه گزارشهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی متناسب با شرایط جدید تنظیم میشوند.
اما اگر امروز بخواهم یک تعریف از گزارش متناسب با شرایط حاضر بخصوص میدانداری شبکههای اجتماعی ارائه دهیم، میگوییم گزارش ادامه خبر است؛ خبری تکمیلی است که جزئیات بیشتری ارائه میدهد و با نثری روان، جذاب و در عین حال کوتاهنویسیشده، تنظیم میشود یا روایتی است که ابعاد یک حادثه، رویداد، موضوع یا ماجرا را در مرز بین خبر و داستان، دنبال میکند اما به شکل کپسولی عرضه میشود.
همه گزارشگریم!
گزارشگری همان عملی است که در گذشتهها، جارچیها هم انجام میدادند. نقالها هم گزارشگران دوران خود بودند؛ البته از نوع گزارشهای تاریخی. مداحان و روضهخوانها را نیز میتوان در زمره گزارشگران آورد؛ چرا که از حال به گذشته نقب میزنند و به روایت میپردازند.
هر فرد هم بهطور مجرد یک گزارشگر تلقی میشود؛ مگر نه اینکه وقتی وارد خانه میشوید، اهل خانه از شما گزارش میخواهند؟ یا اینکه وقتی کسی از ما درباره اتفاق یا ماجرایی سوال میکند، با آب و تاب تمام ماوقع را تعریف میکنیم و بدون اینکه متوجه باشیم گزارش رویداد را میدهیم؟ اما تفاوت آدمهای عادی در گزارشدهی با خبرنگاران چیست؟ در یک کلام می توان گفت گزارشگری یعنی "قصهگویی و روایت به زبان رسانه که به شکلهای مکتوب، تصویری و شفاهی عرضه میشود".
ارکان گزارش
خبرنگار خودش سوژه پیدا میکند
یک خبرنگار، باید ذهنی پویا و دائما پرسشگر داشته باشد. آدمهای عادی هم هر روزه، شاهد همان رویدادها و موضوعاتی هستند که خبرنگاران میبینند اما این ذهن پرسشگر خبرنگار است که به غیر از سوژههای پیدا، بسیاری از موضوعات عادی و پنهان را هم تبدیل به سوژه میکند.
در این خصوص برخی اوقات، موضوع بر اساس یک رویداد یا حادثه، برای گزارش مطرح میشود، برخی مواقع، سوژه در چارچوب سیاستهای خبری سازمان، به شکل ابلاغی در دستور کار قرار میگیرد و گاهی نیز اطرافیان و یا آدمهای کوچه و بازار سوژه را میدهند و خبرنگار دریافت میکند، اما در بسیاری از مواقع خود خبرنگار و گزارشگر باید دنبال طرح مسئله برود؛ به ویژه آنجا که اهمیت و اضطرار و ضرروتهای مسئله را کسی حس نمیکند یا اگر احساس می شود، برای جامعه اولویت اصلی نیست. مانند یک پیچ خطرناک در جاده، احتمال وقوع سیل یا زلزله و مسئله آمادگیها و هشدارها و یا موضوعات مبتلابه جامعه در حوزه آسیبهای اجتماعی از اعتیاد تا فقر. طرح مسئله، در عرصه گزارشهای رسانهای و مطبوعاتی فقط در امور اجتماعی و ... نیست؛ بلکه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... نیز به همینگونه است.
شأن نزول گزارش باید مشخص باشد
گزارش، بر خلاف خبر که از یک رویداد و حادثه سرچشمه میگیرد و صرفاً از ارزشهای خبری اعتبار میگیرد؛ نیازمند آن است که شأن نزول یا دلیل پرداختن به موضوع و علت تمرکز بر روی سوژه برای مخاطب روشن شود.
در گزارشهای تاریخی، نیاز به یک مناسبت یا اتفاقی خاص وجود دارد. اگر قرار است گزارشی از عهدنامه ترکمانچای تهیه کنیم؛ قطعاً باید شأن نزولی داشته باشد؛ مثلاً به بهانه قرارداد جدیدی میان ایران و روسیه باشد. چرا که اگر گزارش بدون مستمسک و بهانه باشد مثلاً در ماهی غیر از خرداد، درباره عملیات آزادسازی خرمشهر باشد؛ این سوال پیش میآید که الآن چرا چنین مسئله تاریخی مطرح میشود؟ حتی در گزارشهای اجتماعی هم همینطور است و در موضوعات مختلف مانند مواد مخدر، امنیت، آسیبهای اجتماعی و... باید دلیل پرداختن به سوژه مشخص باشد.
البته برخی از رسانهها هستند که با طرح مسائلی خارج از اولویتها، ممکن است دنبال جریانسازی با هدف انحراف افکار عمومی از اولویتهای اصلی باشند. این اتفاق در رسانههای غربی به کرات میافتد.
جامعه هدف گزارش را گارشگر تعیین میکند
جامعه هدف یک گزارش میتواند محلی، صنفی، استانی، ملی، منطقهای و بین المللی باشد. خبرنگار، در گزارشهای رسانهای، جامعه هدف خود را میتواند با میزان کار و زمانی که برای گزارش میگذارد و نیز عمق مطالعات و تحقیقات خود تعیین کند.
گزارشهای خبری، عمدتاً در قالب مکمل یک خبر و در اندازههای آن تهیه میشوند. اما زمانی که کار گزارش وارد حوزههای میدانی و پوششی یا تحقیقی و تاریخی میشود، جامعه هدف نیز به نسبت محتوا و عمق تحقیقات بهعملآمده تغییر میکند. گزارشهایی که با نگاه سطحی و با فوریت، تنظیم و ارائه میشوند؛ عموما نمیتوانند جامعه هدفی بالاتر از سطح محلی برای خود تعیین کنند. در واقع برخی اوقات سوژه آنقدر دمدستی است که نمیتوان برایش جامعه هدفی بالاتر از سطح محلی قائل شد. با این همه اما هنر گزارشگر این است که با جستجوی عمیق و نگاه از زوایای مختلف، بهگونهای سوژه را بپروراند که ابعاد ملی و حتی بینالمللی بگیرد. به عنوان مثال خشک شدن تالابها بهخصوص دریاچه ارومیه که در وهلهی اول موضوعی محلی است؛ قابلیت آن را دارد که در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی هم دیده شود. مواد مخدر هم از سوژههایی است که بسته به پردازش آن، میتواند در سطح محلی تنظیم شود یا ابعاد منطقهای و بینالمللی به آن داد.
گزارش را بشناسیم
بنابراین گزارش، روایتی است با نثر روان از یک رویداد با جزئیات بیشتر نسبت به خبر. گزارش، سه رکن دارد که مهمترین رکن آن، سوژه است. برای رسیدن به سوژه، چهار مسیر وجود دارد: اول رویداد روز که در جامعه مطرح شده دوم مورد ابلاغی سازمان خبری سوم مردم و جامعه اطراف و چهارم مسئلهیابی خبرنگار. رکن دوم، علت پرداختن به سوژه است که باید برای مخاطب روشن باشد و بدون بهانه خاص نباید گزارش تهیه و منتشر شود. رکن سوم، جامعه هدف گزارش است که بر اساس سوژه و عمق محتوای گزارش در چند سطح از محلی تا بینالمللی است.
نظر شما