ابهام استفاده عمدی از زبان غیر معلوم یا مبهم، به قصد فریب دیگران یا اجتناب از تعهد به یک موضع خاص است. به عنوان مثال، وقتی از شخصی یک سؤال مستقیم بله یا نه پرسیده میشود، و پاسخ مبهمی میدهد، آن شخص دچار ابهام شدهاست.
مغالطه ابهام یک مغالطه منطقی، شامل تفاوتهای معانی مختلف یک کلمه یا عبارت است به نحوی که استدلال را نادرست میکند. به عنوان مثال، جملهی «من حق دارم هر چه میخواهم بگویم، پس درست است که این کار را انجام دهم» مغالطه آمیز است، زیرا کلمه «حق» در دو معنای مختلف به کار میرود: اولاً اشاره به چیزی که کسی مستحق آن است و ثانیاً اشاره به چیزی که اخلاقاً پسندیده است.
اصطلاح «ابهام» گاهی اوقات برای اشاره به مغالطهی ابهام استفاده میشود؛ به ویژه هنگامی که در بحثهای مربوط به موضوع منطق مورد استفاده قرار میگیرد، اگرچه این دو مفهوم از یکدیگر متمایز هستند.
ابهام و مغالطه ابهام هر دو اغلب در اشکال مختلف گفتمان استفاده میشوند، بنابراین درک آنها مهم است. در این نوشتار با مفهوم ابهام بیشتر آشنا خواهیم شد؛ در متن بعدی با نوع مغالطهآمیز آن صحبت خواهیم کرد و خواهید دید که چگونه میتوانید به آنها به شکلی مؤثر پاسخ دهید.
ابهام
دو بخش اصلی برای ابهام عبارتند از:
- استفاده از زبان مبهم یا نامعلوم که معنای گفتهشده را نامشخص میکند.
- قصد فریب شنوندگان یا دوریکردن از تعهد به یک موضع خاص.
ابهام شامل استفادهی عمدی از زبان نامعلوم، همراه با سایر اشکال ارتباط گمراهکننده یا گیجکننده است مانند جملاتی که دو پهلو، متناقض، مماس یا طفرهآمیز هستند. ابهام اغلب شامل استفاده از ردگم کردن و جملات نامربوطی میشود که مردم را از موضوع اصلی مورد بحث منحرف میکنند.
مردم به وفور در موقعیتهای مختلف روزمره از ابهام استفاده میکنند. به عنوان مثال، افراد در مواردی که با یک درخواست ناخوشایند مواجه میشوند، برای جلوگیری از درگیری مستقیم با شخصی که آن درخواست را ارائه می دهد، به ابهام تکیه میکنند.
علاوه بر این، ابهام در زمینههایی که حفظ تصویر خاصی از خود مهم است، رایج است. مثلاً در سیاست، سیاستمداران بیشتر برای اجتناب از پاسخ مستقیم به سؤالاتی که پاسخ به آنها ممکن است در حال حاضر یا در آینده بر آنها تأثیر منفی بگذارد، با ابهام سخن میگویند.
تحقیقات نشان داده است استفاده از ابهام در این زمینهها میتواند بسیار مؤثر باشد. برای مثال، ابهام عمدی در برخی موارد میتواند یک تکنیک بلاغی مؤثر باشد؛ مانند زمانی که شخصی نیاز دارد پیامی را منتقل کند که احتمالاً مردم با آن مخالف هستند.
اصطلاح «ابهام» برای اشاره به این که چیزی مبهم است و قابل تفسیر است، یا عبارتی خاص به گونهای بیان شده است که شامل ابهام است، استفاده میشود، در حالی که اصطلاح «غیر مبهم» برای اشاره به روشن و مبهم است.
نمونه هایی از ابهام
نمونه ای از ابهام در سیاست و رسانه به شرح زیر است:
مصاحبهکننده: آیا از قانون جدیدی که پیشنهاد شده است حمایت میکنید؟
سیاستمدار: فکر میکنم قانون جدید به موضوع جالب و مهمی مربوط میشود. این موضوعی است که من کمی دربارهی آن میدانم و اخیراً دیگران اغلب دربارهی آن بحث میکنند که میتواند به افراد بیشتری نیز کمک کند تا در مورد آن بیآموزند. علاوه بر این، این چیزی است که من به آن اهمیت میدهم و در طول زمان به آن اهمیت میدادم.
در این مثال، سیاستمدار با استفاده از زبان طفرهآمیز، که شامل بیان بسیاری از اظهارات مبهم و نیمه مرتبط است، به جای پاسخ مستقیم به سؤال مورد نظر، از ابهام استفاده میکند.
مثال دیگری از ابهام:
مصاحبهکننده: شرکت شما متهم به استفاده از خلاءهای قانونی مختلف برای اجتناب از پرداخت مالیات شده است. آیا میتوانید بگویید شرکت شما در سال گذشته چقدر مالیات پرداخت کرده است؟
مدیر عامل: ما همهی مالیاتهایی را که بدهکار بودیم پرداخت کردیم.
در این مثال، مدیرعامل با دادن پاسخی مبهم به این سوال، از ابهام استفاده میکند. مسئله اینجا است که گفتن اینکه آنها تمام مالیاتهایی را که بدهی داشتند پرداخت کردند، لزوماً با این اتهام که آنها در وهلهی اول از راههای گریز برای پرداخت مالیات استفاده کردهاند، در تضاد نیست؛ به این ترتیب این پاسخ کاملاً مبهم است.
در نهایت، یک مثال ساده از ابهام در زندگی روزمره:
[بچه گلدان را میشکند]
والدین: چه کسی گلدان را شکست؟
بچه: یکی.
در اینجا، کودک با دادن یک پاسخ مبهم که از نظر فنی درست است اما حاوی اطلاعاتی نیست که والدینش به دنبال آن هستند، از جواب طفره میرود.
تفاوت بین دوپهلوحرف زدن و دروغگویی
مفهوم ابهام به طور کلی متمایز از مفهوم دروغ تلقی میشود. این به این دلیل است که دروغ مستلزم گفتن مستقیم یک دروغ است، در حالی که ابهام مستلزم پنهان کردن حقیقت یا اجتناب از تعهد به یک موضع خاص است، بدون اینکه لزوماً هیچ دروغی گفته شود؛ به این ترتیب، گفتن دروغ بدون ابهام امکان پذیر است، همانطور که میتوان بدون دروغ گفتن مبهم صحبت کرد. دروغ گفتن و مبهم سخن گفتن را میتوان همراه با یکدیگر هم به کار برد. به عنوان مثال، ممکن است کسی در حین گفتن یک دروغ، ابهام کند تا درک آن دروغ برای شنوندگان دشوارتر شود.
چگونه به ابهامات پاسخ دهیم
برای اینکه به درستی به ابهامات یک نفر پاسخ دهید، ابتدا باید مطمئن شوید که آن گفتهها مبهم هستند. انجام این کار بر اساس نشانههایی که قبلاً دیدیم، نسبتاً ساده است؛ یعنی کافی است توجه کنیم که استفاده از زبان مبهم یا نامعلوم همراه با قصد طفره رفتن یا گمراه کردن است.
با این حال، اگر مطمئن نیستید که کسی در حال ابهام است یا خیر، چند سؤال مرتبط وجود دارد که میتوانید از خود بپرسید تا به تجزیه و تحلیل موقعیت کمک کنید:
- آیا گوینده از زبانی استفاده میکند که درک آن را بیجهت دشوار میکند؟
- تشخیص پیام اصلی گوینده چقدر سخت است؟
- آیا گوینده سعی میکند از تعهد به موضع خاصی اجتناب کند؟
- اظهارات گوینده چقدر با بحث مورد نظر مرتبط است؟
- اگر گوینده به سؤالی پاسخ میدهد، حرفهای او تا چه حد واقعاً به آن سؤال پاسخ میدهد؟
اگر تشخیص دادهاید که گوینده واقعاً مبهم حرف میزند، میتوانید به روشهای مختلف، بر اساس اهدافتان و روشی که در آن ابهام میکند، پاسخ دهید. مثلا:
- اگر از زبان مبهم استفاده میکند، از او بخواهید که موضع خود را به شیوهای دقیقتر توضیح دهد.
- اگر گوینده اطلاعات نامربوط زیادی ارائه میکند، از او بخواهید که به موضوع مورد نظر پایبند باشد.
- اگر گوینده سعی می کند از تعهد به یک موضع خاص اجتناب کند، از او بخواهید که این کار را به صراحت انجام دهد.
با این حال، دو نکته مهم وجود دارد که باید هنگام برخورد با کسی که ابهام دارد به خاطر بسپارید:
- در برخی موارد، استفاده از ابهام میتواند معقول باشد. به عنوان مثال، اگر کسی تحت فشار قرار گیرد که در جواب سؤال پاسخ بله-نه بدهد، در شرایطی که پاسخ پیچیدهتری لازم است. یا اگر کسی تحت فشار باشد تا نظر خود را در مورد چیزی که اطلاعات کافی در مورد آن ندارد، ارائه دهد، ممکن است تصمیم بگیرد که در پاسخ خود از ابهام استفاده کند. در مواردی که این اتفاق میافتد، باید در نظر بگیرید که چرا فردی که از ابهام استفاده میکند این کار را انتخاب کرده است و ارزیابی خود از او و پاسختان را، بر اساس آن اصلاح کنید.
- گاهی اوقات افراد مبهم حرف میزنند، در حالی که انتخاب زبان آنها غیرعمدی است؛ به عنوان مثال، اگر کسی در حال پاسخ دادن به یک سؤال سخت باشد، ممکن است در طول یک مکالمه با صدای بلند فکر کند؛ این کار میتواند باعث شود به گونهای صحبت کند که به نظر میرسد شبیه به ابهام است. مهم است که این موضوع را هنگام پاسخ به استفاده بالقوه از ابهام در نظر داشته باشید، تا احتمال اینکه شما به دروغ کسی را به متهم به مبهمگویی کنید کاهش دهید. در مواقعی که به نظر میرسد فردی ناخواسته از زبان نامفهوم استفاده میکند، به جای متهم کردن او به ابهام، به سادگی سعی کنید مکالمه را به گونهای هدایت کنید که به او اجازه دهید پاسخ خود را واضحتر بیان کند.
مفهوم مفیدی که باید در هنگام پاسخ دادن به ابهام در نظر داشت، تیغ هانلون است؛ این مفهوم بیان میکند وقتی شخصی از زبان مبهم استفاده می کند، شما نباید تصور کنید که اهداف آنها بدخواهانه است، مگر اینکه دلیل قانع کنندهای برای این فکر داشته باشید.
چگونه از ابهام پرهیز کنیم
کارهای مختلفی وجود دارد که می توانید برای جلوگیری از ابهام انجام دهید. از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- از زبانی استفاده کنید که تا حد امکان بدون ابهام باشد؛ به این معنی که فقط میتوان آن را به یک روش معقولانه تفسیر کرد.
- از زبانی استفاده کنید که به راحتی قابل درک باشد؛ برای مثال، با اجتناب از استفاده از اصطلاحات فنی یا مبهم غیرضروری که مردم با آن آشنا نیستند.
- از ذکر اطلاعات غیرضروری که به بحث مربوط نمیشود خودداری کنید.
- • مطمئن شوید که نکتهی اصلی شما به راحتی قابل شناسایی است.
- • در صورت لزوم، مطمئن شوید که به صراحت به یک موضع خاص متعهد هستید.
- • اگر از شما یک سؤال منطقی پرسیده شد که مستلزم پاسخ مستقیم است، مطمئن شوید که پاسخ روشنی به آن سؤال ارائه کردهاید و تشخیص دهید که پاسخ آسان است.
توجه داشته باشید که اگر در موقعیتی قرار گرفتید که بهترین اقدام شما این است که عمداً از ابهام استفاده کنید، به طور کلی ترجیح دارد که در مورد دلیل استفاده از ابهام صحبت کنید و توضیح دهید که چرا در آن موقعیت از آن استفاده میکنید. با این حال، این همیشه در مواردی که در وهله اول مجبور به استفاده از ابهام هستید، گزینهی مناسبی نیست و ممکن است شرایط را پیچیدهتر کند.
در متن بعدی به انواع مغالطهآمیز ابهام و روش برخورد با آنها اشاره خواهیم کرد.
نظر شما