شاید در نگاه اول روزنامهنگاری هنر بیربط باهم به نظر بیایند؛ اما از زمانی که روزنامهنگاری ایجاد شده پیوند عمیقی با هنر داشته است. روزنامهنگاری از بسیاری جهات جزئی از صنایع خلاق حساب میشود. در حال حاضر هم روزنامهنگاری و هنر چالشهای مشابهی باهم دارند؛ روزنامهنگاران و هنرمندان در شرایط کاری نامطمئنی به سر میبرند و انگیزههایشان برای ادامه مسیر شغلی در هنر یا روزنامهنگاری یکسان است. اما جدای از مشابهتها سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که «نقش هنر و کار هنری در نظریات و کار عملی روزنامهنگاری چگونه بیان میشود؟» درحالی که روزنامهنگاری معمولاً حرفهای فاقد معنای زیبایی شناسی دیده میشود و از طرف دیگر هنرمندانی که به حوزه روزنامهنگاری علاقهمند هستند برای این کار آموزش ندیدهاند.
وجه اشتراک هنر و روزنامهنگاری، خلاقیت است. این مهمترین عامل پیوند این دو رشته به یکدیگر است؛ اگر روزنامهنگار بتواند به خوبی از خلاقیت خود استفاده کند، تبدیل به یک هنرمند واقعی و حرفهی روزنامهنگاری هم یکی از عالیترین هنرهای موجود در جهان میشود. در کنار کسانی که به هیچ عنوان روزنامهنگاری را زیرشاخه هنر نمیدانند، ادبیاتی وجود دارد که این پیوند را بسیار محکم و قوی میداند. «فوتوژورنالیسم»، «روزنامهنگاری مستند» و «روزنامهنگاری ادبی» گزاره قبلی را تأیید میکنند.
در اینجا منظور از هنر، همهی ژانرهای هنری خاص است. در جهان کنونی ما 13 شاخه مختلف هنری داریم؛ شعر، ادبیات، تئاتر، فیلم، موسیقی، کمیک، بازیهای ویدئویی، مجسمهسازی، نقاشی، طراحی، معماری و عکاسی که برخی از این هنرها به طور کاملاً مستقیم با روزنامهنگاری مرتبط هستند. این ژانرهای تثبیت شده شامل فیلم (تلویزیونی،مستند و حتی رادیو)، طراحی (گرافیک خبری)، عکاسی (ژورنالیسم تصویری) و ادبیات (ژورنالیسم ادبی) هستند. هنر در این ژانرها به اصلاح روزنامهنگاری میپردازد.
روزنامهنگاری هنری یا زیبایی شناختی را میتوان اینگونه تعریف کرد: «استفاده از شیوههای هنری برای بررسی شرایط اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی و انتشار نتایج این بررسیها در قالبهای هنری به جای کانالهای رسانهای منتشر میشود.» این تعریف کار کرامروتی از روزنامهنگاری هنری را خیلی از روزنامهنگاران نپذیرفتهاند؛ چرا که به نظر آنها او بر هنر تأکید بیشتری نسبت به روزنامهنگاری داشته است.
تاریخ روزنامهنگاری و هنر
تاریخ هنر و روزنامهنگاری از ابتدا باهم تنیده شدهاست. شعر و نقاشی از قبل، مقدمات پیوند این دو را فراهم کرده بودند. بسیاری از روزنامهنگاران قرن نوزدهم بیش از آنکه خود را روزنامهنگار بدانند، خودشان را هنرمند تلقی میکردند. در فرانسه نویسندگانی مانند امیل زولا، ویکتور هوگو، انوره دو بالزاک و الکساندر دوما روزنامه را بخشی از کارنامهی هنریشان میدانستند. با ظهور جنبش ناتورالیسم، روزنامه نگاری در نمایشنامه، هنرهای گرافیکی، شعر و حتی موسیقی وارد شد. روزنامهنگاران اولیه بریتانیایی هم، مانند چارلز دیکنز و دنیل دفو، در اصل نویسنده بودند و در کنار نویسندگی به روزنامهنگاری هم مشغول شده بودند.
تا اواسط قرن نوزدهم ادبیات و روزنامهنگاری تأثیر متقابلی بر روی هم داشتند؛ اما از اوخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم روزنامهنگاری به خصوص در آمریکا به سمت عینیتگرایی حرکت کرد. ظهور «عملکردهای گفتمانی واقعیت محور در روزنامهنگاری» به ضرر تمام سنتهای ادبی همسو با روزنامهنگاری تمام شد. به خصوص پس از جنگ جهانی اول، اتاقهای خبر بیشتر شبیه به اتاق های خبر آمریکایی-انگلیسی شدند و میان هنر و روزنامهنگاری فاصله افتاد. تا اوایل قرن بیست و یکم این وضعیت ادامه داشت؛ ارزشهای ایدئولوژیک ساختمان اصلی روزنامهنگاری را تشکیل میدادند و عینیت اساسیترین مؤلفه یک گزارش خبری بود. ایدئولوژی ارزش کمی برای هنر قائل است و این دو در بیشتر مواقع نمیتوانند در کنار هم سازگار باشند. در سالهای اخیر به خاطر ترکیب فرهنگهای مختلف در جهان، روزنامهنگاری مجدد به سمت هنر سوق پیدا کرده است.
تلاقی روزنامهنگاری و هنر
روزنامهنگاری معاصر شامل طیف گستردهای از ژانرهای هنری میشود. در سالهای گذشته ما در روزنامهنگاری شاهد حضور عکاسی خبری، گرافیک خبری، کمیک، انیمشین و فیلم مستند بودهایم. این تنوع ژانری تا پیش از این وجود نداشته است. روزنامهنگاری روایی هم که بسیار مورد توجه قرار گرفته، مدیون ژوررنالیسم هنری است. روزنامهنگاری هنری، کمیک ژورنالیسم، روزنامهنگاری تحقیقی و دیتا ژورنالیسم را تقویت میکند. فوتو ژورنالیسم هم به طور همزمان در صنعت خبری و هنر رشد کرد. فناوریهای جدید باعث شده تا نیاز بیشتری به هنر در روزنامهنگاری حس شود؛ چون باید داستانها و گزارشها روی صفحه نمایش نشان داده شود و مخاطب باید بتواند از جهت بصری با آن ارتباط بگیرد؛ برای همین بیش از پیش گرافیک به حوزهی خبری ورود پیدا میکند. در سطح آموزش هم جنبههای خلاق روزنامهنگاری بیشتر سبب جذب دانشجویان و علاقهمندان جدید به امر میشود.
تلاقی فرمها
در اینجا منظور از فرم، چیدمان عناصر زیبایی شناختی به عنوان خروجی کار است. صنعت خبر معاصر مملو از بیان تخیلی است و قوههای بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه را تحریک میکند. این بحث مطرح میشود که چگونه یک فرم با رویکرد زیبایی شناسی را برای ارائه اخبار میتوان به کار برد و میتوان فرم اخبار را از حالت ساده بودن خارج کرد.
یکی از موضوعاتی که به تازگی در روزنامهنگاری بسیار مورد توجه قرار گرفته است، «احساسات» است؛ به طور فزایندهای به احساس در گزارشات و داستانها توجه میشود. در فیلم، سریال، کتاب و موسیقی مردم به راحتی با احساسات جاری در آنها ارتباط برقرار میکنند؛ اما در روزنامهنگاری کمتر این اتفاق میافتد. به همین مسئله احساسات حتی در دیتا ژورنالیسم هم مهم شده است. یکی از کارهایی که میشود با آن، مردم را درگیر احساسات کرد استفاده از تئاتر ژورنالسیم است. مردم با تئاتر بیش از خواندن یک خبر ارتباط برقرار میکنند. چند سال پیش در لندن دفتر روزنامهنگاری تحقیقی ProPublica Illinois یک تور تئاتر خیابانی با موضوع خشونت خانگی برگزار کرد که بازخوردهای مثبتی به همراه داشت. مردم و حتی مسئولان مربوط به این حوزه پس از این تور تئاتر بیش از پیش به این مسئله توجه نشان دادند. از شعر، نقاشی، کمیک و سایر قالبهای هنری هم میشود به همین صورت در روزنامهنگاری استفاده کرد.
رسانههای هنری را میتوان به دو گروه تقسیم کرد. «رسانههای هنری واحد» و «رسانههای هنری ترکیبی» رسانههای هنری را از هم متمایز میکنند. روزنامهنگاری ادبی، فوتوژورنالیسم و تصویرسازی خبری در گروه رسانههای خبری واحد قرار میگیرند و تئاتری که در بالا مثال زده شد هم میتواند در گروه روزنامهنگاری هنری ترکیبی باشند. در مجموع، در طیف هنری و روزنامهنگاری میتوان شکلهای خبری گوناگونی را دید. از حالت افراطی بودن در یک خبر ساده تا حالتی که ترکیبی از چند قالب هنری است را میشود در این طیف دید.
تلاقی ارزشها
در این بخش به پاسخ ابتدایی متن میپردازیم. نقش هنر در روزنامهنگاری چیست؟ چگونه میشود ارزشهای هنر و روزنامهنگاری را با هم سازگار کرد؟ برای پاسخ به این پرسشها ابتدا باید کمی به گذشته بازگردیم. در اوایل ورود عکاسی به صنعت خبر، روزنامهنگاران به طور جدی با این اتفاق مخالفت کردند. آنها معتقد بودند «عکاسان روزنامه را نمیشود روزنامهنگار دانست؛ چرا که آنها با مشکلاتی که روزنامهنگار با آنها درگیر است، سر و کار ندارند. این روزنامهنگاران هستند که به دنبال سوژه میروند و خبرها را به سختی پیدا میکنند.» عکاسان فقط به دلیل مهارتهایشان مورد احترام قرار میگرفتند. آنها میدانستد چگونه عکس بگیرند، کادربندی و عمق میدان و رنگ و تنظیمات نور را بلد بودند. چیزهایی که یک روزنامهنگار نمیدانست. صنعت خبری به جای بهره بری از عکاسی در حوزههای مختلف، آن را محکوم کرد و عکاسی را به عنوان «شر مطلق» تلقی کرد. ارزش کاری عکاسان را پایین آورد و از عکاسی صرفا به عنوان ابزاری برای روزنامهنگاری نوشتاری استفاده کرد.
با این وجود عکاس خبرنگاران در صنعت خبری معاصر جایگاهی برابر با جایگاه روزنامهنگاران نوشتاری دارند. ژورنالیستهای تصویری میتوانند احساسات مردم را به تصویر بکشند و وجههایی از خبر را نشان دهند که کلمات از بیان آنها عاجزند. زمانی که روزنامهنگاری عینی در اوج بود, عکاسی تلاش کرد ارزشهای خود را با آن جهت کند و باز در مقطعی که روزنامهنگاری هنری به کانونهای توجه بازگشت، فوتوژورنالیسم خود را با ان منطبق کرد. در اصل هنر با ارزشهای روزنامهنگاری سازگار میشود، بدون آنکه از ارزشهای خود بگذرد. این هنر است که روزنامهنگاری را اصلاح میکند و چیزی که روزنامهنگاری به آن نیاز دارد را به او میدهد. هرچند که روزنامهنگاری دیر با هنر کنار آمد و هنر شروع کننده این پیوند بود.
نظر شما