برخلاف برخی دیدگاههای افراطی نسل جوان و به اصطلاح دهه هشتادیها که در آمریکا به انها «هزارهایها» Millennials گفته میشود آن قدرها هم خود شیفه و پیچیده نیستند که به کلی به اخبار اهمیت ندهند. طبق گزارش مؤسسه آمریکایی، ۶۹ درصد از هزارهایها اخبار خود را یک بار در روز دریافت می کنند. دربارهی ایران چندان آماری وجود ندارد اما کم و بیش میتوان این آمار را برای ایران هم پذیرفت. با این حال، با در دست داشتن این داده، چرا خبرگزاری ها هنوز برای جذب این قشر از مخاطبان دچار مشکلاند؟ روزنامهها چگونه با این خوانندگان در ارتباط هستند؟ متأسفانه پاسخ به این سادگی نیست و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اگر به همین سادگی بود، ارزش نوشتن این مقاله را نداشت.
وقتی افراد در صنعت خبر اعلام میکنند که نسل جدید به اخبار اهمیت نمیدهند، معمولاً به کاهش تیراژ روزنامه توجه میکنند. با این حال، این آمار ضعیفی برای ارجاع است زیرا این واقعیت را تغییر نمیدهد که دهههشتادیها هنوز به محتواهای رسانهای ارجاع میدهند. فقط این محتواها در قالب چاپی نیست.
این اتفاق میتواند از نحوه تغییر ترجیحات مدیریت تا نحوه مصرف محتوای نسل جدید در تفاوت با نسلهای قبلی باشد. شواهد جدیای وجود دارد که این نسل تفاوت چندانی با نسلهای دیگر ندارند؛ تفاوت عمده این است که چگونه فناوری نحوه عملکرد ما را در جهان تغییر میدهد. به عبارت دیگر، دهههشتادیها هنوز به آنچه در جهان میگذرد اهمیت میدهند، اما روش مصرف محتوا را تغییر دادهاند. دقت کنید که بسیاری از جنبشها و کنشهای جدید در سراسر جهان از دل این نسل شکل گرفته است؛ پس نمیتوان گفت افراد بیتفاوتی هستند.
بنابراین چگونه روزنامهها میتوانند بهتر با آنها تعامل داشته باشند؟ در زیر ۵ راه وجود دارد که روزنامهها میتوانند بهتر با خوانندگان دهههشتادی و هفتادی خود ارتباط برقرار کنند.
۱. استفاده مجدد از محتوا برای رسانههای اجتماعی
این یکی باید بدیهی باشد اما متأسفانه، اکثر خبرگزاریها این را به درستی انجام نمیدهند. هر پلتفرم رسانههای اجتماعی راه خاصی برای تعامل با محتوا دارد. یوتیوب و نسخه ایرانی آن آپارات، احتمالاً سادهترین نوع از این دسته است. فقط کلیپها را از حلقه های خبرگزاری استخراج کنید و آنها را با عناوین مناسب در پلتفرم آپلود کنید. توییتر و فیسبوک سبکهای تقریباً مشابهی دارند که به یک مورد دلخواه همراه با هشتگ و عنوان مناسب نیاز دارند. با این حال، اسنپ چت پیچیده ترین است.
شبکه خبری فنلاند VG با افزودن اسنپ چت به پلتفرم توزیع خود موفقیت چشمگیری داشت. روزنامهنگاری از VG میگوید: «ما سعی میکنیم داستان را در شش عکس بازگو کنیم، و این امکان را داریم که در این شش عکس با خوانندگان تعامل داشته باشیم.» معمولاً آنها با یک تیتر جذاب شروع میکنند و هر عکس قسمت متفاوتی از داستان را بیان می کند. با این حال، فرمت کاملاً متفاوتی نسبت به دیگر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی موجود دارد. در ایران اینستاگرام و مدل ایرانی آن روبینا و در کنار تلگرام و ایتا بیشتر از سایر پلتفرمها مورد استفاده قرار میگیرند.
۲. محتویهای طولانی و بحث را مطرح کنید
یکی از بزرگترین شکایاتی که نسل جدید دارند این است که رسانهها «بیش از حد قطبی» هستند. با توجه به رسانههای اجتماعی، این پلتفرمهای فناوری به جای دریافت دید متعادل، بینندگان را در یک «حباب فیلتری» قرار میدهند. اساساً، اگر داستان محافظه کارانه یا لیبرال را مشاهده میکنید، این پلتفرم داستانهای مشابهی را توصیه میکند و شما را در یک حباب فیلتر برای توصیههای آینده قرار میدهد.
با توجه به این واقعیت که روایت رسانه باید زاویه خاصی داشته باشد و برای مخاطب خاصی ظاهر شود، قطبی کردن داستانها فوقالعاده آسان است. با این حال، یکی از بهترین راهها برای نمایش دیدگاههای متنوع، ارائه فیلمهای خام و بریده نشده از بحثها و داستانها است. معروف است که رسانهها یک داستان را برای تطبیق با یک روایت خاص تحریف میکنند که باعث میشود بسیاری از نسل جدید به اخبار حساسیت نشان دهند. اگر اطلاعات بیشتری در مورد یک داستان میخواهند، باید داستان را عمیقتر بررسی کنند تا به پاسخهایی که میخواهند دست یابند.
یک مثال خوب از اینکه مردم چگونه محتوای طولانیتر و بحث را ترجیح میدهند، ظهور کانال های یوتیوبی است که روزانه ۷۰۰۰ مشترک جدید دارند و میلیونها مشترک دارد. برای درک این موضوع، تعداد مشترکین برخی از این کانالها بیشتر از فاکسنیوز و CNN است. مهمتر از آن، تعامل در این کانالهای یوتیوبی بسیار فراتر از فاکس و سی ان ان است. نمایشهای این کانالها شامل مصاحبههای خام و بدون برش است که از ۹۰ دقیقه تا ۴ ساعت و نیم متغیر است. به گفته یکی از نویسندگان فوربس، بسیاری بر این باورند که با داشتن محتوای طولانیتر، «اعتماد و معتبر جلوه دادن آسانتر است».
به جای اینکه داستان را به چند برش کوچک تقسیم کنید، سعی کنید محتوای طولانی را هم آزمایش کنید. (البته در برخی محتواها کوتاه بودن بد هم نیست و بسیاری از نظریات محتواهای کوتاه را تأیید میکنند.)
۳. دهههشتادیها را بازنمایی و نمایندگی کنید
معضل اینجاست، بسیاری از افرادی که جوانتر هستند معمولاً بهترین افراد برای ورود به رسانهها نیستند زیرا تجربه معتبری ندارند. با این حال، چیزی که مردم در اخبار باید بدانند این است که اکثر محتوایی که نسل جدید به صورت دیجیتالی مصرف میکنند، معمولاً شامل همتایانشان است که محتوا تولید میکنند. برخلاف نسلهای قبلی، نسل جدید عادت دارند محتوا را از طریق همتایان خود مشاهده کنند که هضم و اعتماد آن را در مقایسه با افراد مسنتر بسیار آسانتر میکند.
وقتی این نسل به رسانهها نگاه میکنند، اکثر اوقات، معمولاً از نسلهای قدیمیتری تشکیل میشود که درباره موضوعات خاصی اظهار نظر میکنند و همین امر اعتمادسازی را برای آنها دشوارتر میکند. به عنوان مثال، این نسل به افراد مشهور یوتیوب و آپارات که هم سن آنها هستند به مراتب بیشتر از افراد مشهور سنتی اعتماد میکند. با این حال، وقتی این نسل در رسانهها مطرح میشوند، معمولاً با دیدی منفی صورت میگیرد؛ مانند جلد بدنام مجله تایم.
اگر می خواهید این نسل را جذب کنید، گاهی اوقات داشتن نظر یک نفر از این نسل در مورد موضوعی میتواند کمک کننده باشد. این شبیه به مفهوم بازاریابی است که در آن اگر محتوا قشر جمعیتی مشابه با جمعیت هدف داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که درگیر شوند.
۴. توییتر را زیر و رو کنید
امروزه، داستانها معمولاً در Twitter یا ویراستی شکسته می شوند. معمولاً رسانه توییتر را دنبال میکنند تا داستانهای جدیدی را قبل از تبدیل شدن به جریان اصلی در پایگاه کاربری خود منتشر کنند. با این حال، به دلیل این روند، بسیاری از مردم از جنبه «قبل از بررسی» تجارت استفاده کردهاند و قبل از اینکه مردم بتوانند اقدام کنند، داستانهای جعلی را منتشر میکنند.
در سال ۲۰۱۶، شخصی توانست توئیترِ یکی از رسانههای بزرگ را هک کند و توییتی منتشر کرد که در آن نوشته بود: «شکست: دو انفجار در کاخ سفید و مجروح شدن باراک اوباما». با توجه به اینکه این یک خروجی قابل اعتماد است، معاملهگران سهام کامپیوتری بلافاصله شروع به معامله کردند و کسری ۱۳۶ میلیارد دلاری در S&P ۵۰۰ ایجاد کردند. با عدم امکان صحتسنجی، یک هک ساده به یک ترس چند میلیارد دلاری تبدیل شد.
هنگام جستجوی ایده برای داستانها، رسانههای اجتماعی یکی از بهترین مکانها برای جستجو هستند، اما مطمئن شوید که داستان را قبل از انتشار آن تأیید کردهاید.
۵. به «چرا»های آنها پاسخ دهید
در قلب بازاریابی محتوا، بازاریابان به سؤالاتی که مشتریانشان برای ایجاد اعتماد دارند پاسخ میدهند. اغلب، رسانهها برای ضبط آخرین اخبار و اخبار فوری استفاده میشوند، اما کمتر برای پاسخ به سؤالاتی که مخاطبان دارند بکار میروند.
رسانههایی مانند US News در پاسخ به بسیاری از سؤالات هزارهایها به خوبی کار میکنند؛ از جمله مقالاتی در مورد «چقدر باید صرفه جویی کرد» تا «تشخیص کلاهبرداری». رسانه هایی مانند این شروع به ایجاد اعتماد بین مخاطبان خود با ارائه محتوای مرتبط و مفید میکنند.
اما این سؤالاتی را که ممکن است نسل جدید داشته باشند، از کجا پیدا میکنید؟ آسان است؛ رسانههای اجتماعی. مجدداً، رسانهها میتوانند به اینستاگرام، روبیکا و توییتر متوسل شوند تا ببینند چه چیزی در حال ترند شدن است و مردم دربارهی چه مسائلی سؤال دارند. از آنجا، رسانه میتواند محتوایی ایجاد کند که برای مخاطب جذاب باشد، زیرا آنها قبلاً سؤالات را می پرسند.
در رسانهها، همه چیز دربارهی تبدیل شدن به یک منبع قابل اعتماد است و ایجاد محتوای قابل اعتماد راهی عالی برای ایجاد این پیوند است.
نظر شما