شکست نظامی قاجار از روسیه، شوک بزرگی برای ایران بود؛ فناوری پیشرفته نظامی، ارتش منظم تزاری و عقب ماندگی و ضعف سپاه ایران، این شکست را به بار آورده بود. این اتفاق تاریخی، عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار را به فکر فرو برد و این پرسش را در ذهن او ایجاد کرد که «مــا چرا عقب ماندهایم؟». وی دریافت که جنگها تغییر کردهاند و با نفرات و تجهیزات قوای نامنظم متکی بر مناسبات قبیلهای موجود نمیتوان با این قدرت اروپایی مقابله کرد. به همین سبب او هیأتی مرکب از سه فرستاده سیاسی، شش نفر افسر سواره نظام و دو افسر پزشک بریتانیایی را به ایران آورد تا عهدهدار آموزش سپاه آذربایجان شوند.
اقدام دیگر عباس میرزا که شاید بیشترین تأثیر را در روند آشنایی ایرانیان با مدرنیته غربی داشت، اعزام دانشجویان به فرنگ بود. او عدهای از محصلان و صنعتآموزان را به فرنگ فرستاد تا علوم و فنون غرب را بیاموزند. رهآورد سفر اولین گروه اعزامی محصلان ایرانی به غرب، کسب علوم و فنون جدیدی بود که دریچهای از اندیشههای جدید را به روی آنها میگشود. این گروه وظیفه داشتند هم وطنانشان را با دستاوردهای غربی آشنا کنند.
میرزا صالح شیرازی، نخستین ایرانی تحصیل کرده در آکسفورد از دومین گروه ارسالی عباس میرزا به فرنگ، نخستین روزنامه را در ایران منتشر و ایرانیان را با یکی از جلوههای تمدن جدید غرب، یعنی مطبوعات آشنا کرد. بعدها علاوه بر ایشان، دانشجویان و افراد دیگری چون تجار و سفرا نیز در دوره قاجار به غرب سفر کردند. آگاهی خاصی که از طریق این افراد برای ایرانیان حاصل شد در شکلگیری اندیشه تجددطلبی در میان روشنفکران ایرانی تأثیر بسزایی داشت. این روشنفکران پس از آنکـه بـا پیشرفتهای همه جانبه غرب و بخصوص نظام سیاسی آن آشنا شدند، راه نجات ایران از گرداب جهل و عقب ماندگی را در تغییر ساختار حکومتی آن جستوجو کردند. آنها بـه جـای آنکه به توجیه مشروعیت حکومت قاجار بپردازند در صدد انتقاد از آن برآمدند و با اتخاذ افکار مدرن یکی از گروههایی بودند که امکان وقوع انقلاب مشروطه را فراهم کردند.
در انقلاب مشروطه بسیاری از جنبههای فرهنگ و جامعه سنتی ایرانی از ادبیات، شیوه تعلیم و تربیت و جایگــاه زنان در جامعه گرفته تا نظام استبدادی کهن آن، به چالش کشیده شد و در نهایت نظامهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی تازهای جای آنها را گرفت.
گام برداشتن در راه تجدد و روی کار آمدن نظام حکومتی مشروطه حاصل تلاش و زحمات متفکران دینی و دانشجویان به غرب سفر کردهای بود که دغدغه اصلاح اوضاع جامعه را داشتند؛ نقش فرنگرفتگان ایرانی این بود که در طی سفرها یا هنگام بازگشت به ایران، شرح مسافرتهای خود به ممالک غربی را با اعجاب تمام در سفرنامههای خود نگارش میکردند. بدین وسیله جلوههای متعدد پیشرفتهای اجتماعی صنعتی و سیاسی غرب را برای هموطنانشان (هرچند با زبانی اغراق آمیز و متحیرانه) تصویر میکردند؛ حجم سفرنامههای نوشته شده در این دوره، یعنی اواخر قرن دوازدهـم هـجـری تـا اواسط قرن چهاردهم هجری به نسبت تاریخ کهن ایرانی بیسابقه است.
کارکرد سفرنامه در تغییر حیات اجتماعی مشروطه
رواج سفرنامه نویسی در دورۀ قاجار را میتوان در کارکردی جستوجو کرد که این نوع ادبی در تجددطلبی ایرانیان و شکلگیری انقلاب مشروطه داشته است؛ این کارکرد، معرفی ابعاد مختلف دنیای مدرن به عنوان بدیلی برای نظام سنتی ایران به ایرانیان بود. برخی پژوهشگران سفرنامهها را اولین نوع ادبی که گفتمان جدیدی را وارد ایران کرد و سنتهای قدمایی را بـه چالش کشید میدانند. سفرنامه نویسان در این موقعیت «خود را در دیگریِ غرب دیدند»، با آن مقایسه کردند و در آن آیینه، خویشتن را نگریستند. به همین سبب است که برخی، سفرنامه نویسان این دوره را آیینهآوران نامیدهاند.
بدون شک رواج سفرنامهنویسی در این دوران پاسخ به نیازی است که مسافران ایرانی آن را احساس کردند و به گزارش و بیان آنچه که میدیدند، پرداختند. نگارندگان این سفرنامهها در نوشته هـای خـود بـه چند ویژگی مهم دنیای غرب توجه داشتند. این ویژگیها در یک تقسیم بندی کلی عبارتند از:
تصویر ظاهری غرب
شکل ظاهری شهرهای اروپایی، وجود پدیدههای نو مانند روزنامه، خدمات اجتماعی مثل بیمارستانها، آموزش و پرورش همگانی، ارتش منظم و سازمان یافته و به طور کلی پیشرفتهایی که سلامت، رفاه، آسایش و امنیت را برای مردم اروپا فراهم آورده بود. برای مثال محمد علی، پسر محمدرضا معروف به حاج سیاح، در سفرنامه خود در توصیف مریضخانه لازارت اینگونه مینویسد:
«مریضخانه لازارت که مسمی به حسپیتال است، معروف بود که نهصـد نفـر مـریض در آنجا منزل دارند؛[...] بعد از ورود مریض به مکان خود اولاً او را برهنــه کـرده، لبـاس مریضخانه به او میپوشانند و لباس مریض را میدهند که بشویند فوراً مریض را به حمام مریضخانه برده او را میشویند [...] بعد از فراغ از حمام او را به تالار مریضخانه یا حجره مخصوص میبرند [...] آنگاه تختی به او میدهند از آهن، یکنفری [...]؛ زیــر تخت ظرفی از چینی سفید برای ادرار او میگذارند [...] و هر صبح چون مریض از جای خود برمیخیزد فوراً خادم لحاف و تشک و جای او را درست کرده، ظرف ادرار او را خالی نموده و شست وشو داده، به جای خود میگذارد و همه روزه دو مرتبه طبیب به بالین مریض میآید و غالباً معالجات را به جوهریات یا مایع مینمایند[...] و پس از آنکه شفا حاصل شد لباس مریضخانه را از او گرفته لباس خودش را پوشیده و تصدیق صحت مزاج از طبیب در دست مرخص میشود.»
نظام سیاسی و پارلمانی غرب
این ویژگی مهمترین جلوه تمدن غرب بود که توجـه مسافران ایرانی را به خود جلب میکرد و تأثیر سرنوشتسازی در تاریخ آینده ایــران گذاشت. ایرانیان که تا آن روز حکومتی جز حکومت استبدادی ندیده بودند و هیچ تصوری از یک نظام بدیل در ذهن نداشتند، ناگهان در غرب (فرانسه و انگلیس) با مفاهیمی چون برابری، آزادی، دموکراسی و نهادهایی مانند پارلمان و عدالتخانه آشنا شدند و آنها را در سفرنامههای خود شرح دادند.
شاید بتوان گفت که اندیشه دموکراسی و قانونخواهی برای نخستین بار در ایران، در ذهن فرنگرفتگان ایرانی جرقه زد. مسافرت به فرنگ، شیوه حکومت دیگری به جای حکومت استبدادی دو هزار ساله ایران را به فرنگ رفتگان ایرانی معرفی کرد و آنان را به فکر تغییر در نظام حکومتی ایران انداخت. بهشتی که روشنفکران عصر مشروطه در صدد تحقق آن در ایران بودند جایی بود که سفرنامه نویسان به توصیف آن پرداخته بودند! چنانکه میرزا اعتصام الدین در سفرنامه خود در وصف آنچه در شهر لندن دیده است، میگوید: «اگر فردوسی بر روی زمین است؛ همین است و همین است و همین است.»
یکی از نخستین کسانی که در شرح سفرهای خـود بـه اروپا، نظام سیاسی جدید را توصیف کرد، میرزا صالح شیرازی بود؛ آزادی، برابری و نظم موجود در فرنگ آنقدر میرزا صالح را شیفته خود کرده بود که در سفرنامهاش، انگلستان را ولایــت آزادی نامید. او در این سفرنامه در وصف شیوه انتخاب نمایندگان پارلمان انگلستان مینویسد:
«قواعد دولتداری و قوانین مملکت انگلند مخصوص است به خود انگلند [...] بالجمله کلیه دولت انگلند منقسم به سه قسم است؛ اولاً پادشاه و ثانیاً لارد و [...] ثالثاً کامن و یا وکیل عامه مردم[...] هر کدام از این اقسام ثلاثه، قواعد و احقاق چند دارند[...]؛ هر کس میتواند از اهالی مشورتخانه و یا وکیل رعایا شود [...] اهالی هوس کامن را رعایای شهر و هر ده، خود اختیار نموده [...] در هر شهر و بعضی دهات دو نفر و محال آن نواحی دو نفر اختیار نموده که برای اینکه وکیل محل مزبور بوده، اموراتی که به جهت ولایت روی دهد به هر قسم صلاح محل خود دانسته حمایت آن محل را نماید [...] به این خیال هر یک از شهرهای مزبور، شش یا هشت یا چهار یا سه نفر را اختیار نموده، نام خود را نوشته. مدت پانزده روز، هر روزه مردم آمده، اقرارنامچـه نوشــته کـه فلان شخص را من وکیل خود نمودم ... و بعد از پانزده روز هر کدام از آنها که بیش تــر مردم میل به او داشته و تعداد نفری بیشتر اقرار نامچه خود را در طرف او نوشته او را منتخب و به مشورتخانه میفرستند.»
یکی از دیگر کسانی که در این دوران به فرنگ رفت، ابوالحسن خان ایلچی بود که به عنوان نخستین سفیر ایران به انگلستان رفت. او در سفرنامهای موسوم به «حیرتنامه» شرح سفرهای خود را که توأم با حیرت و شگفتی بسیار از وضعیت آن دیار بود، نگاشته است. او نیز در وصف نظام پارلمانی انگلستان مینویسد:
«اوضاع پارلمان چنین است که [...] چون بنای عدالت خواهند گذارند، در سالی دو بار یا هر وقتی که ضرورت داعی شود، اشخاص مفصله در آن خانه مجتمع و به رضای یکدیگر، به صلاح رعیت قرار کار مملکت، داده هر یک بر سر منصب خــود، بـه خـانـه روند و هر اتاقی را به نامی موسوم؛ اتاق فوق متعلق به شاه و شاهزادگان و اتاق دیگر که هوز کامنت نام دارد و وکلاء رعیت اجتماع کنند و اتاق دیگر که هوز لرد باشد وزراء و لردان در آن فراهم آیند [...] و در آن هنگام اجتماع در خصوص جمع و خرج مملکت از جانب رعیت و [...] از جانب شاه و صرفه دولت و مملکت حرف زنند [...].»
دیگر سفر تأثیرگذار این دوره، سفر ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ است. شاه قاجار نیز در این سفر با پیشرفتهای تمدن غرب آشنا میشود. او به این نتیجه میرسد که برای پیشرفت و ترقی لازم است قانونی تدوین شود و همه بر اساس آن عمل کنند. در شرح خاطرات عباس میرزا ملک آرا آمده است که او پس از مراجعت از فرنگ، در جلسهای در حضور چند تن از وزرا و درباریان گفت: «...تمامی نظام و ترقی اروپا به این جهت است که قانون دارند. ما عزم خود را جزم نمودهایم که در ایران قانونی ایجاد نموده، از روی قانون رفتار نماییم شما بنشینید و قانونی بنویسید.»
سفرنامه نقش مهم و بی بدیلی در رخ داد انقلاب مشروطه داشت. سفرنامه نویسان نوعی از مصلحان اجتماعی عصر خود بودند؛ آنها با تماشای خویش در آیینه دیگری تلاش داشتند ضعفها و تبعیضهای نظام استبدادی را به رخ بکشند تا مقدمات اصلاح ساختار سیاسی را رقم بزنند. مهمترین کارکرد سفرنامههای این دوران را باید معرفی نظام اجتماعی و سیاسی مدرن به عنوان نظامی بدیل برای آن روز ایران دانست.
نظر شما