اصلیترین تفاوت یک گزارش تحقیقی با سایر گزارشها، روایت داستان است. همین تفاوت، باعث شده است این نوع گزارش، بیشترین مخاطب و بالاترین اثرگذاری را در روزنامهنگاری داشته باشد. بنابراین مهمترین مهارت یک روزنامهنگار تحقیقی، روایت کردن داستان یک سوژه است. شما برای تقویت این مهارت، در قدم اول باید با انواع ساختارهای روایت و کاربرد آنها در گزارش تحقیقی آشنا شوید. در مقالات «گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی (۱)» و «گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی (۲)» با چهار نوع از ساختارهای روایی پرکاربرد آشنا شدیم. در ادامه چند ساختار دیگر را بررسی خواهیم کرد.
از آخر به اول
شما چگونه یک داستان را تعریف میکنید؟ همهی ما معمولاً برای روایت یک داستان، اتفاقات را به تربیت زمانی از ابتدا بیان میکنیم و در آخر به نتیجهی آنها میرسیم. اما نویسندگان حرفهای، گاهی برای اینکه توجه مخاطب را بیشتر جلب کنند، به قول معروف برخلاف مسیر رود شنا میکنند. آنها از ساختاری به نام ساختار معکوس برای روایت داستان خود استفاده میکنند.
در روایت با ساختار معکوس ابتدا، پایان داستان را بیان میکنیم و به تدریج، به سمت گذشته حرکت میکنیم تا به شروع داستان برسیم. یعنی برخلاف روند معمولی روایت داستان که در آن مخاطب از گذشته به حال سفر حال میکند، در این نوع روایت، ما مخاطب را از حال به سمت گذشته هدایت میکنیم. برای مثال اگر سوژهی تحقیقی شما، زمینخواری در یک شهرستان است. شما میتوانید ابتدا مخاطب را با حجم زیاد زمینخواری و آثار مخرب آن روبهرو کنید و سپس آرام آرام به عقب برگردید و بررسی کنید که مفسدین چگونه توانستهاند این زمینها را به صورت غیرقانونی تصاحب کنند.
این نوع روایت، متن شما را جذاب و خواندنی میکند. اما چرا همه از آن استفاده نمیکنند؟ این نوع روایت، به نظر ساده میآید اما وقتی قلم خود را بردارید تا داستان خود را با این ساختار روایت کنید، تازه متوجه خواهید شد چرا اکثر نویسندگان، سراغ ساختار معکوس نمیروند. دشواری این ساختار، ممکن است شما را نیز مانند بیشتر نویسندگان ناامید کند. اما اگر میخواهید یک روزنامهنگار خاص باشید، باید سختی آن را به جان بخرید تا گزارشهای شما، متفاوت و جذاب باشند.
مخاطب، مجذوبِ معکوس میشود
اگر شما از ساختار معکوس استفاده کنید، به احتمال زیاد مخاطب تا پایان متن شما را خواهد خواند؛ چیزی که رویای هر روزنامهنگاری است. معمولاً گزارشهای تحقیقی، نتیجهگیری تلخ و شوکهکنندهای دارند. به همین دلیل اگر داستان خود را با ساختار معکوس روایت کنید و نتیجهی داستان را همان ابتدا ذکر کنید، مخاطب مات و مبهوت میشود و تا آخر متن با شما خواهد بود تا از همهی ماجرا آگاه شود. بعلاوه آوردن پایان داستان در ابتدای متن، مانند یک سیلی در شروع مواجه با مخاطب است که حواس او را کاملاً متمرکز بر داستان میکند.
روزنامهنگار با به کارگیری ساختار معکوس، یک تجربهی جدید برای مخاطب ایجاد میکند و با این کار نام خود را به عنوان نویسندهی متنهای خواندنی در ذهن او ماندگار میکند. به اینترتیب، مخاطب، ترغیب میشود سایر گزارشهای او را نیز بخواند. این جذابیت فوقالعاده، باعث میشود تازه واردها، سریع به سراغ این ساختار بروند تا مخاطبان فراوانی پیدا کنند اما توجه داشته باشید اگر در نگارش متنی با این نوع روایت، عجله کنید و دقت و تمرکز کافی را صرف نکنید، به جای استقبال مخاطبان با انتقادات مواجه خواهید شد. اگر به درستی این ساختار را به کار نگیرید، متن شما خستهکننده خواهد شد تا حدی که میتواند مخاطب را به سنگینترین خواب عمرش فرو ببرد. شما با رعایت چند نکته، میتوانید مخطاب را از این خواب نجات دهید.
برگ برندهی روزنامهنگار تحقیقی
اصلیترین دلیل جذابیت ساختار معکوس، ایجاد کنجکاوی در مخاطب است. بنابراین شما نباید تا پایان متن، خیال مخاطب را از داستان راحت کنید. در طول متن باید دائم، برای خوانندهی متن گرهی ذهنی ایجاد کنید و در ادامه آن را حل کنید. مراقب باشید زمانیکه مشت شما کامل برای مخاطب باز شود، دیگر به خواندن داستان شما ادامه نخواهد داد. شما باید مخاطب را بین زمین و آسمان نگه دارید و اجازه ندهید لحظهای از تفکر و حدس زدن دربارهی ادامهی متن رها شود.
برگ برندهی شما در گزارش تحقیقی، سوژهی شما است. به همین دلیل باید در انتخاب و ارزیابی آن دقت کنید. حالا شما در روایت معکوس، برگ برندهی خود را همان اول برای مخاطب رو میکنید و جذابیت اصلی متن خود را به نمایش میگذارید. برای اینکه این جذابیت در طول متن، حفظ شود، باید در هر قسمت از متن خود، به سوژه اشاره کنید و ارتباط میان آن بخش با سوژه را به خوبی شرح دهید. نویسندگان حرفهای، نتیجهگیری داستان را به چند قسمت تقسیم میکنند و در زمانیکه از ساختار معکوس استفاده میکنند، بخش عمده و اصلی آن را ابتدای متن میآورند و سایر قسمتها را در جایجای متن میگنجانند تا مخاطب هر چند دقیقه یک بار با زوایای جدیدی از سوژه آشنا شود و از خواندن متن خسته نشود.
یکی از تکنیکهایی در این نوع روایت، بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، غافلگیری است. یعنی داستان را به سمتی بریم که مخاطب انتظار یک اتفاق را بکشد و اما با یک اتفاق دیگر روبهرو شود. البته توجه داشته باشید که پیچیدگی، هیچ جایی در روایت داستان ندارد. برای موفق شدن در استفاده از ساختار معکوس، باید سعی کنید طوری بنویسید که مخاطب با یک بار مطالعهی متن شما، داستان را بفهمد. حفظ انسجام و سادگی متن، دشوارترین کار در روایت معکوس است چراکه شما از قالب تکراری ذهن خود فاصله گرفتید و قصد دارید با یک ساختار جدید، داستان خود را روایت کنید.
روایت داستان با ساختار معکوس
ساختار معکوس به روزنامهنگار کمک میکند تا متن جذابتری بنویسد. همچنین برای مخاطب، یک تجربهی جدید خلق میکند. با این اوصاف، به احتمال زیاد شما هم تمایل پیدا کردید که این ساختار را امتحان کنید. اما در روایت داستان خود با این ساختار، باید به نکات زیادی توجه داشته باشید. شما در قدم اول باید خود را آماده کنید که زمان زیادی برای نگارش متن صرف کنید. همچنین میبایست با اصول اولیهی این ساختار آشنا شوید و هر روز آنها را تمرین کنید. سه اصل ایجاد کنجکاوی، غافلگیری و سادگی، مهمترین اصول این نوع روایت هستند که عدم توجه به آنها، متن شما را از چشم مخاطب میندازد و رعایت آنها، یک روایت معکوس خواندنی خلق خواهد کرد.
این مقاله، سومین قسمت از مجموعه مقالات «گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی» است. در این مجموعه به بررسی انواع ساختارهای روایی میپردازیم. در سه مقالهی اخیر با ساختارهای زمانی، موقعیت، فرایندی، موازی و معکوس آشنا شدیم. اما همچنان ساختارهای جذاب زیادی وجود دارند که در آینده به آنها خواهیم پرداخت.
نظر شما