روزنامهنگار تحقیقی باید داستان سوژهی خود را روایت کند. اگر شما همیشه از یک سبک برای روایتگری استفاده کنید، به مرور برای مخاطبان خود تکراری میشوید. برای جلوگیری از تکرار، باید در هر گزارش، از یک ساختار متفاوت و متناسب با سوژه استفاده کنید. ساختارهای جذاب زیادی وجود دارند که میتوانید آنها را به کار بگیرید. در مقالات قبلی از مجموعهی «گزارش تحقیقی؛ روایت داستان واقعی» با چند نوع از این ساختارها آشنا شدیم. ساختارهای خطی، موقعیت، فرآیندی، معکوس، موازی، هرم فریتاگ و سفر قهرمان را بررسی کردیم. در ادامه به بررسی یکی دیگر از این ساختارها خواهیم پرداخت.
یک دو سه
یکی از ساختارهایی که نظر مخاطبان را جذب میکند، ساختاری به نام سه نقطهای است. در این نوع ساختار شما سه نقطهی اوج خواهید داشت. شما باید ریتم داستان را به تدریج از کندترین حالت ممکن به تندترین شکل آن ببرید و دوباره به آرامی برگردید. سه مرتبه تکرار این کار باعث میشود روایتی نفسگیر و جذاب داشته باشید. برای روایت با ساختار سه مرحلهای، ابتدا یک دنیای معمولی را به تصویر بکشید؛ جهانی که در آن شخصیت اصلی داستان و سایر نقشها، مشغول به یک زندگی روزمره هستند. این قسمت از این ساختار شبیه به شروع ساختار سفر قهرمان است.
دومین مرحله در این ساختار، حادثهی اولیه است. حادثهای که نقش اصلی داستان را با یک چالش اساسی روبهرو میکند. تفاوت اصلی ساختار سه نقطهای و سفر قهرمان همین جا است. در روایت با ساختار سه نقطهای، حادثهی اولیه، زندگی قهرمان را مورد تهدید قرار میدهد، در صورتیکه حادثهی اولیه در ساختار سفر قهرمان، مشکلی برای خود قهرمان به وجود نمیآورد بلکه جامعهی اطراف او را تهدید میکرد.
بعد از رویارویی با چالش، اولین نقطهی اوج روایت آغاز میشود. جایی که شخصیت اصلی، چندین بار تصمیم میگیرد که برای حل مشکل اقدام کند اما هر بار به خاطر ترس یا ضعف پشیمان میشود. در نهایت اما تصمیم قطعی خود را برای مقابله با حادثهی اولیه میگیرد. شما باید از ابتدای داستان تا این قسمت، به تدریج ریتم روایت را تندترکنید تا زمان تصمیمگیری نهایی، داستان را به اوج خود برسانید.
دوباره اوج
بعد از تصمیم مهم قهرمان، او اقداماتش را برای چیره شدن بر مشکل شروع میکند. او هر بار شکست میخورد و هر شکست، بخشی از امید و انگیزهی او را از بین میبرد. در این نوع ساختار برخلاف ساختار سفر قهرمان، شخصیت اصلی داستان، متحدانی پیدا نمیکند و از تنهایی رنج میبرد. آخرین شکست قهرمان که کاملا او را مأیوس میکند، دومین نقطهی اوج داستان است. شما میبایست بعد از تصمیمگیری، در طی روایت چند اقدام، ریتم داستان را کند کنید و وقتی به پایینترین حد رسیدید، با روایت مفصل از آخرین تلاش شخصیت اصلی، داستان را به اوج برگردانید.
احتمال پیروزی این تلاش خیلی بیشتر است و به همین خاطر قهرمان با انگیزهی بالا آن را انجام میدهد. همچنین روند طولانیتری را نسبت به اقدامات قبلی خود طی میکند. این انگیزه و طولانی بودن به شما کمک میکند تا ریتم داستان را به تدریج تندتر کنید. آخرین لحظه قبل از وقوع شکست، اوج دوم روایت ما است.
دورخیز برای سومین اوج
شخصیت اصلی داستان پس از یک شکست اساسی، اکنون درمانده و ناامید مانده است. او دیگر خود را برای پیروز شدن بر چالش، توانا نمیداند و سعی میکند به جای حل مسئله، آن را پاک کند. او دنبال راهی است تا از وضعیت موجود فرار کند. اما راهی نمییابد. این مرحله، برای کاهش سرعت ریتم داستان مناسب است. او در نهایت به این نتیجه میرسد که راه فراری وجود ندارد؛ یا او چالش را از بین میبرد یا مشکل او را نابود میکند. او یک بار دیگر عزم خود را جزم میکند تا مسئله را حل کند. این مرحله، که قهرمان داستان، کم کم خود را جمع و جور میکند، فرصتی است تا ریتم را مجدداً تند کنید و داستان را به اوج برسانید.
شخصیت اصلی تمام ابزار و امکانات خود را بسیج میکند. او طوری برای نبرد آماده میشود که شکست دوبارهی او مساوی با نابودی کاملش باشد. او هیچ راه برگشتی برای خود باقی نمیگذارد. قهرمان، آخرین اقدام خود برای پیروز شدن را شروع میکند. این تلاش اما مثل تلاش قبلی بوی پیروزی نمیدهد. مخاطب در این قسمت تردید دارد که او موفق میشود یا خیر.
سیر آخرین اقدام قهرمان که در نهایت به موفقیت او منجر میشود، دوباره داستان را به اوج میرساند. سومین اوج روایت ما، پیروزی شیرین قهرمان خستهی داستان بر چالشی بزرگ است. شخصیت اصلی پس از این که موفق میشود، سعی میکند زندگی خود را احیا کند و آثار مخرب حادثهی اولیه بر خود و اطرافیانش جبران کند. شما با استفاده از این روند میتوانید ریتم را به آرامی کند کنید و داستان را به پایان برسانید.
روایت با ساختار سه نقطهای
ساختار سه نقطهای با فراز و فرودهای زیادی که ایجاد میکند، مخاطب را در حین خواندن متن، درگیر نگه میدارد. خوانندهی این نوع روایت، در داستان غرق میشود و هیچ چیز باعث نمیشود آن را رها کند. این ساختار، یک نوع ساختار جذاب برای روایتگری است. ساختارهای دیگری نیز وجود دارند که با به کارگیری آنها میتوانید گزارش خود را از تکرار نجات دهید. در آینده به انواع دیگری از ساختارهای روایی خواهیم پرداخت.
نظر شما