۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۳۶
کد خبرنگار: 5305
کد خبر: 85384465
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی (۱۱) / ساختاری منحنی برای روایت

روایتی که در آن، چالش‌های زیادی، پشت سرهم ایجاد و حل می‌شوند، باعث می‌شود مخاطب تا پایان داستان، شما را همراهی کند. یکی از ساختارهایی به شما برای خلق این نوع از روایت کمک می‌کند، ساختار منحنی است.

یک مسئله مانند فرار مالیاتی یک صنف خاص، سوژه‌ی جذابی برای گزارش تحقیقی است. اما به دلیل این که بارها و بارها به آن پرداخته شده است، برای مخاطب تازگی ندارد. گویی مردم نسبت به آن سِر شده‌اند و توجهی به آن نمی‌کنند. تکرار، باعث می‌شود اهمیت داستان کمرنگ شود و امید مردم برای حل مسئله به ناامیدی تبدیل شود. در این صورت شما می‌توانید با روایت داستان یک فرار مالیاتی هنگفت، گزارش خود را متمایز کنید و توجه مخاطبان را به موضوع جلب کنید. روایت، تعداد مخاطبان و اثرگذاری گزارش شما را افزایش می‌دهد.

روایتگری، مهارتی است که یادگیری آن برای یک روزنامه‌نگار همیشه سودمند خواهد بود. این یادگیری سودمند برای روزنامه‌نگاران تحقیقی به یک امر حیاتی و ضروری تبدیل می‌شود. اولین قدم برای ماهر شدن در روایت داستان، آشنایی با ساختارهای روایت است. انواعی از ساختارهایی روایی را در مقالات قبلی از مجموعه‌ی «گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی» مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه با یکی دیگر از این ساختارها آشنا خواهیم شد.

ساختاری منحنی

پرمانع‌ترین ساختار روایی، ساختاری به نام منحنی فیچتین است. این ساختار شخصیت‌های داستان را با موانع بی‌شماری مواجه می‌کند. موانع زیاد و رویارویی بدون توقف نقش‌های داستان با این موانع، اجازه‌ی نفس کشیدن را به مخاطب نمی‌دهد و او حتی لحظه‌ای نمی‌تواند داستان را رها کند. شما با این نوع ساختار، روایتی مملو از بحران‌های کوچک و بزرگ برای شخصیت‌ اصلی داستان خلق می‌کنید که مانع رسیدن او به هدف هستند. در نهایت اما قهرمان داستان از همه‌ی آن‌ها گذر می‌کند و به موفقیت می‌رسد. ساختار منحنی فیچتین، شامل چند قسمت اصلی است که با جاگذاری عناصر داستان خود در این قسمت‌ها، روایتی جذاب را خلق خواهید کرد.

سیلی اول

ساختار منحنی فیچتین که از این پس با نام ساختار منحنی از آن یاد خواهیم کرد، با عنصر حادثه‌ی اولیه آغاز می‌شود. در همان ابتدای روایت، مخاطب، شخصیت اصلی را در حالی می‌بیند که یک چالش بزرگ در زندگی او در حال شکل‌گیری است. هیچ معرفی شخصیت و رشد نقشی، پیش از آن انجام نشده است. این نوع ساختار برای سوژه‌هایی مناسب است که حادثه‌ی اولیه‌ی شوکه‌کننده دارند. اگر شما در لحظه‌ی اول برخود با مخاطب بتوانید او را شوکه کنید، دلیل خوبی ساخته‌اید تا ادامه‌ی روایت شما را بخواند.

استفاده از حادثه‌ی اولیه در شروع روایت، خیلی خطرناک است. اگر نتوانید به درستی مخاطب را از داستان آگاه کنید، او دیگر به خواندن متن شما ادامه نخواهد داد. از طرف دیگر حادثه‌ی اولیه، قلاب شما در اواسط روایت است تا مخاطب را به ادامه‌ی داستان ترغیب کنید. استفاده از آن در اول داستان باعث می‌شود شما برای طول روایت، خلع سلاح شوید. لذا اگر فکر می‌کنید نمی‌توانید در ادامه‌ی داستان، بدون حادثه‌ی اولیه جذابیتی ایجاد کنید، اصلاً به سراغ ساختار منحنی نروید.

ریتم تند یکنواخت

بعد از روایت عنصر حادثه‌ی اولیه، نوبت به رشد نقش‌ها می‌رسد. در ساختار منحنی جایی برای معرفی شخصیت‌ها نیست. نقش‌ها در طول تلاش برای برخورد با چالش اصلی، کنش‌ها و واکنش‌هایی دارند. رفتارهای شخصیت‌ها، آن‌ها را به مخاطب معرفی می‌کند. در این نوع ساختار، لحظه‌ای ریتم داستان کم یا زیاد نمی‌شود. روایت با یک ریتم تند شروع می‌شود و با همان ریتم تا پایان داستان می‌رود. موانع کوچک و بزرگ بسیار زیادی در پشت سرهم برای شخصیت اصلی خلق کنید تا بتوانید ریتم روایت خود را حفظ کنید.

این قسمت می‌تواند شامل بازگشت به گذشته (فلش بک) نیز باشد. حوادثی از گذشته را مرور کنید تا رفتارهای شخصیت‌ها توجیه‌پذیر و منطقی باشند. البته سعی نکنید برای اعمال زشت، دلیل بتراشید. برای مثال بی‌توجهی به همسر را نشان ندهید تا خیانت کردن را توجیه کنید.

ساختاری متفاوت

ساختار منحنی از ابتدا تا انتها با ساختارهای رایج روایت، تفاوت‌های اساسی دارد. سومین قسمت از این ساختار اوج روایت است. شخصیت اصلی داستان پس از پشت سرگذاشتن موانع متعدد، به پیروزی نزدیک می‌شود اما موفق ‌نمی‌شود. این عدم موفقیت معمولاً شخصیت اصلی را از روند روایت حذف می‌کند. او به هر دلیلی، دیگر نمی‌خواهد یا نمی‌تواند برای حل مشکل اقدامی کند. به همین خاطر دیگر به او نمی‌پردازیم. در این مرحله از ساختار منحنی، چند شخصیت جای قهرمان داستان را پر می‌کنند و با کمک همدیگر برای حل چالش تلاش می‌کنند. این جایگزینی می‌تواند به شما برای حفظ ریتم روایت کمک کند. این نقش‌ها، متحد می‌شوند و موانع جدیدی را که پیش رو دارند، از بین می‌برند. آن‌ها در نهایت پیروز می‌شوند و مشکل به کلی حل می‌شود.

سقوط داستان بعد از این نقطه‌ی اوج پیروزی، کمی متفاوت است. نقش‌های جایگزین، از پیروزی آن‌چنان خوشحالی نمی‌کنند و با یادآوری قهرمان ابتدایی روایت، داستان را به سمت پایان پیش می‌برند. ساختار منحنی، خیلی زود عناصر مختلف را به سبک خود  روایت می‌کند و مخاطب را معطل حواشی نمی‌گذارد. همین دلیل، کافی است تا این روایت‌ها، بسیار دیده شوند.

روایت با ساختار منحنی

یکی از ساختارهای روایی که به شدت داستان شما را از دیگران متمایز می‌کند، منحنی فیچتین است. این ساختار به دلیل این‌که ادامه‌ی روایت را دشوار می‌کند، توسط عده‌ی زیادی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. اما با توجه به ویژگی‌هایی که دارد برای مخاطب جذاب است. این جذابیت در کنار تازه بودن این ساختار برای چشم مخاطب، باعث می‌شود گزارش‌ شما با استقبال و اثرگذاری فراتر از تصور شما روبه‌رو شود. می‌توانید با تمرین مستمر به این ساختار مسلط شوید و از آن به خوبی بهره بگیرید.

منحنی فیچتین، ساختاری جذاب برای روایت داستان است. ساختارهای دیگری نیز وجود دارند که می‌توانید با توجه به نوع سوژه‌ی خود، آن‌ها را به کار بگیرید. در مقالات بعدی از مجموعه‌ی «گزارش تحقیقی؛ روایت یک داستان واقعی» با انواع دیگری از ساختارهای روایی آشنا خواهیم شد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.