به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری، دوربین عکاسی و پدیده عکس در ایران پس از آن که از حالت کالایی در انحصار طبقات برتر خارج شد و بهصورت وسیلهای عمومی درآمد، در اختیار اهداف اجتماعی قرار گرفت و بیشتر با سویههای روز جامعه همراه شد؛ چنانچه میبنیم پس از انقلاب اسلامی اولین نمودهای عکاسی در ایران، عکاسی مستند و جنگی است. عکسهای متعددی که در این دوره گرفته شدهاند، نمونهای از همراهی مردمی در یک رخداد بزرگ عمومی است؛ پدیدهای که به رغم فراگیری، به دلیل آنچه میتوان آن را دسترسی کمتر زنان به این مهارت خواند، عمدتا از سوی مردان ارائه شده است.
عکس: آینه شرایط اجتماعی
حسین چنعانی، مدرس عکاسی و کارشناس تاریخ عکاسی ایران در دانشگاه هنر، در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا ضمن تاکید براهمیت نقش دیروز و امروز زنان در عکاسی، بیان داشت: کسی به این نکته توجه نمیکند اما این موضوع خود دارای جنبههای مهم فراوانی است. علت اصلی حضور خانمها در این حرفه تدریس عکاسی در دانشگاهها است. پس از آن دانشجویان یاد گرفتند به چه نوعی از عکاسی علاقمند هستند یا از کدام نوع از عکاسی، میشود درآمد کسب کرد. در دهه ۶۰ و ۷۰ که زمان جنگ و پس از آن بوده است، کمتر به این موضوع توجه شد چون در آن دوره محوریت و موضوعیت با عکاسی مستند، اجتماعی و جنگ بود. در دوره بعد (دهه ۷۰ و پس از آن)، خانمها به این حرفه جذب شدند و بهویژه به عکاسی خبرنگاری و فوتوژورنالیزم در روزنامهها روی آوردند (افرادی مانند خانم «نیوشا توکلیان» با ۱۷ سال سن در این دوره جذب بازار کار میشود یا بسیاری دیگر از افراد).
در دهه ۶۰ زنان را در عکاسی نداشتیم؟
داشتیم.
ولی آنها در عکاسی جنگ حضور نداشتند؟
تقریبا نه. «لاله شرکت» جزو معدود عکاسان در این دوره بود. بیشتر فعالیت عکاسی و حضور زنان در این زمان به مثابه بازدیدی از جنگ بود و این که مشخصا بروند عکاسی جنگ کنند، هرگز چنین چیزی نبود.
علت حضور خانم شرکت هم که در ایلام عکاسی میکرد، این بود که خانوادهاش آنجا بود و این که در آن محیط زندگی میکرد و بر این اساس عکس میگرفت اما اینگونه نبود که طرف درس بخواند و بعد برود عکاس جنگ شود؛ یعنی عکاسی در این زمان (دهه ۶۰) هدفمند نبود اما پس از آن و در دوره عکاسی خبری، کسانی مانند زهره سلیمانی، آذین زنجانی و... در دهه ۷۰ شروع به فعالیت کردند. در واقع، در دهه ۷۰ تا ۸۰ فارغ التحصیلان رشتهی تازه پا گرفته عکاسی جذب مطبوعات در دورهای میشوند که بهواسطه روی کار آمدن آقای خاتمی، مطبوعات گسترش یافته است. در این دوره (سال های بین ۷۶ تا ۸۴) دبیری عکس به وجود میآید، عکاسی برای مطبوعات تعریف میشود و عکاسان جذب مطبوعات میشوند.
شرایط اجتماعی و اقتصادی در این مساله تعیینکننده بوده است. در دورهای که شرایط اجتماعی اجازه میداد، زنان جذب میشدند و اگر شرایط این اجازه را نمیداد، جذب نمیشدند؛ موضوعی که در مورد شرایط اقتصادی هم حکم میکند
پس از آن، این جریان منقطع میشود و خانمها گرایش به عکاسی پورتره پیدا میکنند، اقدام به راهاندازی استودیو میکنند یا وارد عکاسی مجالس یا جذب عکاسی صنعتی و تبلیغاتی میشوند. نکتهای که در دهه ۸۰ و ۹۰ گسترش پیدا میکند این است که مثلا در بعضی از دانشگاههای علمی - کابردی با مطرح شدن بحث تفکیک عکاسی صنعتی تبلیغاتی از سایرشاخههای عکاسی، گرایشاتی در دانشجویان مبنی بر تمایل به جذب بازار کار شکل میگیرد.
بر این اساس حضور در رشته عکاسی و گرایشهای آن، به شدت متاثر از فضای اجتماعی هر دوره بوده است.
دقیقا. شرایط اجتماعی و اقتصادی در این مساله تعیینکننده بوده است. در دورهای که شرایط اجتماعی اجازه میداد، زنان جذب میشدند و اگر شرایط این اجازه را نمیداد، جذب نمیشدند؛ موضوعی که در مورد شرایط اقتصادی هم حکم میکند. جامعه ما جامعهای مردسالار است و مثلا در سازمانهای تبلیغاتی کار بیشتر با مردان است تا خانمها. بهطبع طراحان گرافیک هم مرد بودند و اگر از خانمها استفاده میکردند به عنوان «اجراکار» بود، مگر این که خانمها میرفتند برای خودشان شرکت بزنند و دفتری را باز کنند.
اجراکار به چه معناست؟
مجری ایدهای از یک طراح در آن سازمان گرافیکی. اجرا یا کامپیوتری بود و یا دستی.
یعنی مهارت نیاز نداشت؟
مهارت دستی نیاز داشت و نه مهارت فکری. ایده و فکر برای کسی دیگر بود.
یعنی یک کار درجه پایین تر؟
یعنی زنان بهنوعی پیادهکننده ایدههای کسی دیگر بودند و تایید ایده با مدیر و رده بالاتری بود که مردان بودند. در دهه ۸۰ و ۹۰ زنان بیشتر وارد این حرفه شدند و کسانی که خیلی در مجامع آکادمیک شناخته شده نبودند و بیشتر عکاس مجالس و استودیوها بودند. البته در این دوران هم باز ورود به بازارها جنسیتی بود چراکه شرکتهای تبلیغاتی یا کارفرمایان، بیشتر مردان را میشناختند تا زنان.
تبعیض جنسیتی در حرفه عکاسی
تفاوت عمده عکاسی صنعتی و تبلیغاتی در چه چیزی است؟
عکاسی صنعتی حول محور کارخانه یا شرکتهای بزرگ مثلا اسکلهسازی، پالایشگاهسازی و مانند آن میچرخد ولی عکاسی تبلیغاتی این است که شما در یک استودیو و حتی روی یک میز هم میتوانید کار خودتان را انجام دهید و لزوما نیازی نیست که شما سر آن واحد تولیدی (مثلا خط تولید مترو یا ساخت یک پالایشگاه یا سدسازی) بروید.
یعنی این دو گرایش در عکاسی ماهیتا فرقی ندارند و تنها تفاوت در ابعاد اجرای آنها است؟
عکاسی صنعتی مهارت بیشتری میخواهد، یعنی وقتی در جایی مانند سد حاضر میشوید، تفاوت دارد تا زمانی که در آتلیه هستید. بر این مباحث عکاسی هوایی را هم بیفزایید؛ مثل وقتی عکاس سوار هلیکوپتر میشود و عکس صنعتی از بالای سد یا روی میدانی که دارند برج میسازند و ... گرفته میشود. استودیو چون حیطهای کوچکتر دارد و عکاس میتواند در یک آتلیه، حتی خانه یا دفتر یک فروشگاه و رستوران عکاسی کند، کارش بهمراتب سادهتر است.
هرکاری را که مردان بتوانند انجام بدهند زنان هم میتوانند و صرفا بحث مهارت در اینجا مطرح است، بله؟
بحث مهارت و البته دعوت کارفرما است که عمدتا زنان دعوت نمیشوند؛ اگر زنان بتوانند مهارتهایشان را نشان دهند، تفاوت جنسیتی مطرح نیست. دوربین همان دوربین است اما کمتر دیدهام که برای عکاسی صنعتی، خانمها دعوت شوند و بحث مهم در اینجا کارفرمایی است که کار را ارجاع میدهد. خانمها باید خودشان در این حوزه پیش قدم شوند و با کارفرمایان بزرگی که کارهای صنعتی و تولیدی روی خط تولید انجام میدهند، ارتباط برقرار کنند تا بتوانند کارهای بزرگ انجام دهند وگرنه دوربین همان است و صرفا مقیاس بزرگتر است.
بهنظر شما عکاسی یک هنر مردانه است؟
به هیچ وجه. در تمام دنیا، در تاریخ عکاسی زنان هم حضور داشته اند و گاهی پیشروتر از مردان بوده اند؛ مانند خانم مارگارت برک وایت (عکاس خبری و مستندگرای آمریکایی).
اگر زنان بتوانند مهارتهایشان را نشان دهند، تفاوت جنسیتی مطرح نیست. دوربین همان دوربین است اما کمتر دیدهام که برای عکاسی صنعتی، خانمها دعوت شوند و بحث مهم در اینجا کارفرمایی است که کار را ارجاع میدهد
نه بهلحاظ آنچه که باید باشد، بلکه بهلحاظ آنچه که امروز در ایران هست وضعیت را چگونه میبینید؟
امروز تعریف گذشته را نداریم، مگر این که کارفرمایان ما این تعریف را داشته باشند. چنانچه امروز در دانشگاههایمان میبینیم که هم خانمها درس میخوانند و هم آقایان و عملا هم خانمها میتوانند وارد بازار کار شوند.
و چقدر این زنان وارد بازار کار میشوند؟
این موضوع چنانچه بیان شد بستگی به فرهنگ کارفرمایان دارد. درست است که بهای بیشتری به آقایان داده میشود و تصور میکنیم که توانمندتر هستند اما زنان باید بهنوعی خود را به اثبات برسانند. من در دانشکده خبر کار میکنم و در آنجا رشتهای به نام عکاسی صنعتی و تبلیغاتی هست که خانمهای زیادی در این رشته جذب شدهاند. اینکه زنان چطور وارد تعامل با بازار کار شوند، خیلی مهم است.
در عین بیتوجهی بقیه، چه چیز باعث توجه شما به بحث اهمیت حضور زنان میشود؟
اولا اینکه خانمها این جسارت را یافتهاند که وارد این حیطه شوند، حیطهای که سابق بر این مردانه بوده است و مساله بعد این است که وقتی تاریخ را میخوانم، میبینیم که جامعه بهایی به این مساله نداده است. نگاه نکنید که بعد از انقلاب خانمها اذیت نمیشوند و کمتر مورد آزار هستند، قبل از انقلاب این اذیت بییشتر بود . از این باب که جامعه در سطح اجتماعی و محیط بیرونی، با نمودهایی چون تمسخر و متلک و... با آنها برخورد میکرد. به همین دلیل در محیط اجتماعی کارکردن و مثلا عکس خبری گرفتن، باعث اذیتشدن زنان بود. بودند زنانی که این کار را به همین دلیل رها کردند ولی کسی مانند «سودابه قاسملو» که خبرنگار و عکاس موسسه اطلاعات بود، ادامه داد و خیلی هم موفق بود؛ یعنی از جامعهای که دید بسته داشت، گذر کرد. امروز دیگر مشکلی وجود ندارد و خانمها هم میتوانند همپای آقایان و حتی در جاهایی فراتر از مردان خودشان را اثبات کنند که کردهاند.