مدرک‌گرایی نه تنها در ساختارهای اداری بلکه در تاروپود بسیاری از بحث‌های ما نیز جا گرفته‌است. مغالطه‌ی اعتباری زمانی خود را نشان می‌دهد که گزاره‌های ما با همین تفکر شکل بگیرند.

مغالطه‌ی اعتباری نوعی مغالطه‌ی منطقی است که در آن کسی استدلالی را با بیان اینکه کسی که آن را ارائه کرده اعتبار مناسبی ندارد، رد می‌کند، چراکه استدلال او باید اشتباه یا بی‌اهمیت باشد. به عنوان مثال، اگر شخصی در مورد یک خط مشی سیاسی نگرانی‌هایی را مطرح کند، شخصی که از مغالطه‌ی اعتباری استفاده می‌کند ممکن است این نگرانی‌ها را بدون بحث کردن در مورد آن رد کند و بگوید که شخصی که آن‌ها را مطرح کرده متخصص در این زمینه نیست، بنابراین نگرانی‌های او هم مهم نیست.

مغالطه اعتباری در بحث‌های بسیاری با موضوعات مختلف استفاده می‌شود، بنابراین درک آن مهم است. در این قسمت از مقاله‌ی زیر با این مغالطه بیشتر آشنا خواهید شد و نمونه‌هایی از کاربرد آن را مشاهده خواهید کرد. در قسمت بعدی مقاله هم متوجه خواهید شد که چگونه می‌توانید به افرادی که از آن استفاده می‌کنند پاسخ دهید.

نمونه‌هایی از مغالطه اعتباری

یکی از نمونه‌های مغالطه اعتباری موارد زیر است:

علی: در جامعه‌ی علمی در مورد این پدیده اتفاق نظر قاطع وجود دارد.

سینا: شما دکترا ندارید، بناباین مهم نیست که در این مورد چه بگویید.

در اینجا، سینا توصیه‌ی علی را بدون پرداختن به آن رد می‌کند، فقط به این دلیل که علی اعتبار خاصی ندارد، حتی اگر این اعتبار در این مورد ضروری نباشد.

نمونه‌ی مشابهی از مغالطه‌ی اعتبارنامه به شرح زیر است:

علی: اگر می‌خواهید با افراد دیگر ارتباط بهتری برقرار کنید، باید سعی کنید به شیوه‌ای که کمتر متضاد با آن‌ها باشد ارتباط خود را شکل دهید.

سینا: تو روان‌شناس نیستی، پس دلیلی وجود ندارد که به حرف تو گوش کنم.

علاوه بر این، در برخی موارد، استفاده از مغالطه‌ی اعتباری ممکن است شامل ارجاع به اعتبارنامه‌هایی باشد که غیر رسمی یا مبهم هستند. مثلاً:

علی: شاید شما نباید اجازه دهید فرزندتان با آن پریز برق بازی کند.

سینا: اگر شما پدر نیستید، پس به من توصیه‌ای از جنس توصیه‌های والدین ندهید.

همچنین به مثال زر توجه کنید:

علی: اگر می‌خواهید حرفه‌ای در رسانه داشته باشید، خالکوبی صورت ایده بدی است.

سینا: شما تجربه‌ی کافی برای مشاوره‌ی شغلی به من ندارید.

توضیح مغالطه‌ی اعتباری

مغالطه‌ی اعتباری یک نوع مغالطه‌ی منطقی غیررسمی است، زیرا در مقدمات آن مشکل وجود دارد؛ یعنی با این فرض که اگر کسی در زمینه خاصی تبحر نداشته باشد، هر استدلالی که می‌کند می‌تواند فوراً رد شود. این فرض اشتباه است، زیرا حتی اگر در برخی موارد در نظر گرفتن اعتبار مناسب باشد، این فرض اشتباه است که اگر کسی اعتبار مناسبی نداشته باشد، استدلال او باید لزوماً اشتباه باشد.

بر این اساس، مغالطه‌ی اعتباری را می توان به عنوان یک مغالطه‌ی ژنتیکی طبقه بندی کرد، زیرا به جای خود استدلال، بر منشأ استدلال متمرکز است. به طور خاص، می‌توان آن را به عنوان یک نوع حمله‌ی شخص‌ستیزی هم دسته‌بندی کرد، زیرا شخصاً فردی را که استدلال می کند هدف قرار می دهد. در مقاله‌های قبلی در مورد مغالطه‌ی حمله‌ی شخصی یا شخص‌ستیزانه توضیح داده‌ایم و می‌تواند به آن مراجعه کنید.

غلتک‌های انسانی / استدلال حمله‌ی شخصی در مباحثات

اعتبار چیست

در زمینه‌ی مغالطه‌ی اعتباری، اعتبارنامه‌ها چیزهایی مانند صلاحیت‌ها یا دستاوردهایی هستند که شایستگی برای اظهار نظر در مورد چیزی را، به طور کلی از طریق تخصص در برخی زمینه‌ها  نشان می‌دهند.

اعتبارنامه‌ها می‌توانند مدل‌های مختلفی داشته باشند و آنچه که اعتبارنامه‌های مرتبط را تشکیل می‌دهد بسته به رشته و موضوع مورد بحث متفاوت است. به عنوان مثال، داشتن تجربه‌ی تدریس می‌تواند زمانی که صحبت از تحصیل می‌شود به عنوان یک نوع مدرک معتبر در نظر گرفته شود، در حالی که داشتن مدرک دکترا می‌تواند به عنوان یک نوع مدرک معتبر در مورد برخی از رشته‌های علمی اعتبارنامه‌ی مناسبی باشد.

مغالطه‌ی اعتبارنامه گاهی اوقات شامل این فرض می‌شود که اگر شخصی فاقد اعتبار رسمی در زمینه‌ای باشد، باید در آن زمینه نیز فاقد تخصص باشد. این فرض، زمانی که ناقص باشد، با این مفهوم همراه است که «عدم وجود مدرک دلیل بر غیبت نیست»، زیرا صرفاً به این دلیل که کسی مدرک رسمی دال بر تخصص خود در یک زمینه ندارد، لزوماً به این معنی نیست که آن‌ها در آن زمینه تخصص دارند یا ندارند.

علاوه بر این، مغالطه‌ی اعتباری با مفهوم اعتبارگرایی، که پدیده‌ی اتکای بیش از حد به اعتبارنامه‌ها در موقعیت‌هایی است که ضروری نیستند، مربوط می‌شود. با این حال، مغالطه‌ی اعتبارنامه همچنین می‌تواند در موقعیت‌هایی استفاده شود که اعتبار یک فرد مرتبط یا ضروری است.

به طور خاص، این زمانی اتفاق می‌افتد که حمله به فقدان اعتبار یک فرد با استدلال درست پشتیبانی نمی‌شود، مانند مواردی که افراد نمی‌توانند توضیح دهند که چرا فقدان اعتبار به بحث مربوط است، یا در مواردی که افراد فقط اعتبار یک فرد را ذکر می کنند، در حالی که استدلال اصلی آن‌ها را به طور کامل نادیده می‌گیرند.

یک مدرک رسمی، تجربه‌ی کاری، سابقه‌ی فعالیت و... همه از نمونه‌های اعتبارنامه‌ها هستند درحالی‌که در موارد بسیاری هیچ کدام ضروری نیست. آیا نمی‌شود بدون داشتن مدرک تحصیلی مرتبط مطالعات عمیق و طولانی مدتی روی نطریات رسانه‌ای داشت؟ آیا برای شناخت تاریخ باید معلم تاریخ باشید؟ آیا برای شناخت میوه‌ی خوب و بد بایستی یک کشاورز یا دانشجوی کشاورزی باشید؟ پاسخ به این سؤالات نشان می‌دهد که لزوماً برای اظهار نظر در یک موضوع اعتبارنامه لازم نیست یا تخصص تنها از یک راه حاصل نمی‌شود.

در قسمت بعدی مقاله در مورد روش پاسخ به این مغالطه و راه رها شدن از آن در مکالمات خود صحبت خواهیم کرد.