تهران- ایرنا مدرسه- شاید دور از ذهن باشد که فهرست‌ها، قدرتی در بیان چیزهایی دارند که زبان ما در توصیف آن‌ها قاصر است یا برایمان بسیار سخت و ثقیل است، اما این، حقیقتی است که از چشم بسیاری از نویسندگان پنهان مانده است.

یک روایت، معمولاً برای پیش‌برد داستان خود، بر روی شخصیت‌های داستانی تمرکز دارد. این شخصیت‌ها برای روایت، لازم هستند اما کافی نیستند. یک روایت موفق، در واقع همه چیز دارد و انواع چیزهای داستانی و غیرداستانی را مانند نامه‌ها، توصیفات مکانی و... در خود می‌گنجاند تا بتواند مخاطب را اولاً درگیر روایت نگه دارد و ثانیاً درک خوبی از فضای داستان به او بدهد. 

فهرست‌ها نیز گاهی به خدمت راوی درمی‌آیند تا او را به این هدف نزدیک‌تر کنند. برای مثال اسکات فیتزجرالد، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی در رمان «لطیف است شب» فهرستی از اقلام خرید یکی از شخصیت‌های داستان را برای مخاطب ردیف می‌کند تا پولدار و مرفه‌بودن او را نشان دهد. شاید یک جمله‌ی «او زنی ثروتمند است» برای توصیف او کافی به نظر بیاید اما نویسنده‌ی حرفه‌ای باید از بیان مستقیم هر چیزی در روایت خودداری کند و با توصیف خود، به مخاطب کمک کند تا حقایق را خودش کشف کند. فقط با همین کار می‌توان روایتی جذاب و خواندنی خلق کرد. 

فهرستی نو و خلاقانه 

معمولا نویسندگان برای بیان فهرست‌ها، جزئیات آن را پشت سر هم لیست می‌کنند و در جملات متوالی می‌آورند. اما روشی خارج از این چارچوب نیز برای این کار وجود دارد که گاهی مورد استفاده‌ی راویان قرار می‌گیرد. در این روش، با نقض سبک متعارف فهرست‌نویسی در روایت، فهرست، خیلی سرراست و آماری و به صورت عمودی می‌آید. برای مثال ساموئل بکت، نویسنده‌ی مشهور ایرلندی، در رمان «مرفی»، شخصیت اصلی داستان خود را با یک فهرست عمودی معرفی می‌کند: 

سر                کوچک و گرد 

چشم‌ها         سبز 

رنگ پوست   سفید 

مو               زرد 

چهره           پرتحرک 

گردن          ۱۳ 

بازو             ۱۱ 

ساعد          ۹ 

و... 

استفاده از این‌گونه فهرست‌ها شاید در نگاه اول جذاب به نظر نیایند، اما مخاطب عاشق خروج از کلیشه‌ها و دیدن سبک‌های غیرتکراری و نامتعارف در روایت است. این نوع از فهرست شاید همه جا به کار شما نیاید، اما استفاده از آن در یک روایت، خالی از لطف نخواهد بود. 

فهرستی برای عقده‌گشایی یا سرزنش 

اگر شخصیت داستانی شما یک آدم ثروتمند است، باید بدانید که یک نوع از فهرست‌نویسی وجود دارد که در روایت زندگی ثروتمندان کاربرد دارد. در این روایت‌ها، لیست خرید یک شخصیت پولدار را پیش روی خود می‌گذاریم و جز به جز اجناس تجملی آن را تا برند سازنده‌ی آن‌ها توصیف می‌کنیم. برای نوشتن این نوع از فهرست‌ها، باید بر تنوع اجناس داخل فهرست تاکید کنید و جور واجور بودن آن‌ها را به مخاطب نشان دهید تا بفهمد خرید کردن شخصیت داستانی اصلاً ربطی به احتیاجات او ندارد. 

علاوه بر وجود تنوع، عدم وجود نظم منطقی و حساب و کتاب در این فهرست‌ها نیز لازم است. چیزهایی که در فهرست هستند، هیچ‌گونه نظم و ترتیبی یا ارتباطی با یکدیگر ندارند نه در مورد مصرف‌شان، نه در قیمت‌شان، نه در هیچ چیز دیگری. مجموعه‌ای از کالاهایی هستند که بدون توجه به علت خریدشان، خریداری می‌شوند. یک راهکار برای جذاب‌تر کردن اینگونه فهرست‌ها این است که در طول روایت شخصیت داستانی، از قبل لیست خرید تجملی خود را آماده کند اما با ورود به بازار، از فهرستی که با خودش آماده کرده است، فراتر رود و هر چه می‌بیند و دلش می‌خواهد، بخرد.

این فهرست‌ها، علاوه بر معرفی شخصیت‌ها به سبکی جدیدتر و جذاب‌تر، احساسات مخاطب را نیز درگیر می‌کنند. افرادی که مخالف اسراف و ریخت‌وپاش‌های غیرمنطقی هستند، از رفتارهای شخصیت داستانی حیرت‌زده و متأثر می‌شوند و با سرزنش او در ذهن خود به دنبال سرنوشت چنین شخصیتی ادامه‌ی روایت را دنبال می‌کنند. همچنین کسانی که در آرزوی میدان دادن به سلایق خریدشان بدون فکر کردن به صرفه‌جویی عاقلانه هستند، به کیف و لذت این ولخرجی‌های بدون دغدغه واکنش مثبت نشان می‌دهند و در پی دانستن نکات بیشتری از این سبک زندگی در ادامه‌ی روایت برمی‌آیند. 

فهرست انسانی 

یک نوع دیگر از فهرست‌نویسی که در روایت کاربرد دارد، فهرست کردن آدم‌ها است. برای مثال دوستان صمیمی یک شخصیت داستانی را پشت سر هم و کوتاه معرفی کنید یا اجداد او را به ترتیب ذکر کنید و یک یا دو جمله درباره‌ی هرکدام از آن‌ها بنویسید. این که مخاطب به سرعت با چندین شخصیت آشنا شود، کمی به جذابیت روایت شما می‌افزاید؛ شخصیت‌های که در ادامه‌ی داستان با آن‌ها کار دارید و بیش‌تر معرفی خواهند شد. 

توجه داشته باشید که فهرست‌های انسانی باید شامل آدم‌هایی باشند که یک ارتباطی با هم داشته باشند. آوردن یک سری شخصیت‌های غیرمرتبط غیر منطقی است. البته می‌توانید چندین شخصیت را که در ظاهر با هم ارتباطی ندارند، فهرست‌وار معرفی کنید و در ادامه‌ی روایت، ارتباط بین آن‌ها را برای مخاطب برملا کنید. با این کار، مخاطب به خواندن روایت راغب‌تر خواهد شد. 

فهرست‌نویسی در روایت 

روایت، باید همه‌ی ابزارهای ممکن را به کار بگیرید تا داستان را به مقصد مطلوب برساند. گاهی فهرست‌ها به کمک راوی می‌آیند. فهرست‌نویسی در روایت یعنی در جملات پشت سرهم، چیزهایی را که یک نقطه‌ی مشترک با هم دارند، بیان کنیم. برای مثال لیست خرید، لیست دوستان صمیمی یک نفر یا ... 

این فهرست‌ها به شما کمک می‌کنند تا چیزهایی را برای مخاطب روشن کنید که شاید برای بیان آن‌ها چندین صفحه لازم داشتید. هم‌چنین فهرست‌ها معمولا مورد غفلت اکثر نویسندگان هستند و شما با به کارگیری آن‌ها، ابتکاری نو در روایت خود را به مخاطبان نشان می‌دهید. به همین علت‌ها بهتر است این قطعات جذاب را به روایت خود اضافه کنید تا روایتی خلاقانه و خواندنی داشته باشید.