۲۶ فروردین ۱۴۰۳، ۱۴:۳۷
کد خبرنگار: 5305
کد خبر: 85444152
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

راهنمای توصیف مکان‌ها در روایت

مکان؛ موجودی زنده در روایت

۲۶ فروردین ۱۴۰۳، ۱۴:۳۷
کد خبر: 85444152
علی‌اصغر نیاز
مکان؛ موجودی زنده در روایت

مخاطب تا زمانی‌که نداند داستان در چگونه محیطی اتفاق می‌افتد، نمی‌تواند روایت شما را به خوبی درک کند. مکان‌ها، سال‌های سال مورد غفلت نویسندگان بودند، اما چارلز دیکنز مسیری تازه ایجاد کرد تا نویسندگان روایت‌هایی، ملموس‌تر و جذاب‌تر خلق کنند. او مکان‌ها را در روایت خود توصیف می‌کرد اما پیروانش به همین مقدار بسنده نکردند.

وقتی به تاریخ ادبیات، نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که توصیف حس و حال مکان‌ها خیلی دیر به روایت اضافه شده است. در رمان‌ها و داستان‌های کهن غالباً چیزی درباره‌ی شرح چگونگی مکان‌ها وجود ندارد. تا جایی که میخائل باختین، نویسنده‌ی مشهور روس، می‌گوید: در روایت های کهن به راحتی می‌توان شهرهای داستان را با یکدیگر عوض کرد، چراکه چیزهایی را که راوی درباره‌ی این مکان‌ها به ما گفته است، یکسان است. 

تا اوایل قرن هجدهم میلادی نیز مکان‌ها موضوعی نبودند که نویسندگان، زیاد به آن دقت کنند. اما بعد از آن، نهضتی در ادبیات شکل گرفت که برای مکان‌ها در روایت اهمیت بیشتری قائل می‌شد. بعد از یک فاصله‌ی زمانی تقریباً صد ساله، فضای روایتگری به جایی رسید که اکثر نویسندگان جلوه‌های مکانی را مورد توجه قرار می‌دادند و چشم مخاطبان خود را به زیبایی ناب منظره‌های طبیعی یا نشانه‌های عبوس چشم‌اندازهای شهرها پس از انقلاب صنعتی، باز می‌کردند.

توجه روزافزون به مکان‌ها 

این نهضت که به خاطر بنیان‌گذارش چارلز دیکنز، نویسنده پرآوازه‌ی انگلیسی به سنت دیکنزی مشهور شده است، کار را به جایی رساند که در اواخر قرن نوزدهم میلادی، شاهد روایت‌هایی بودیم که در آن‌ها، مکان‌ها حتی از شخصیت‌های داستانی هم بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفتند. 

در این نوع از روایت‌ها، محیط‌های داستانی بسیار پرجنب‌وجوش‌تر از شخصیت‌های داستان هستند، انگار حیات از کالبد آدم‌ها خارج شده و به اشیا حلول کرده است. نگاه راوی به این اشیا و محیط آن‌ها، نوعی تصویر از فرهنگ یک جامعه را نشان می‌دهد. برای مثال مارتین ایمیس، نویسنده‌ی مشهور انگلیسی، در رمان «پول»، نگاه مبهوت و هراسانی به یک شهر فراصنعتی دارد که از آن یک تصویر آخرالزمانی از یک جامعه‌ با فرهنگ رو به زوال می‌سازد. 

بعد از قرن نوزدهم میلادی، نویسندگانی ظهور پیدا کردند که پا را یک قدم فراتر گذاشتند. آن‌ها حتی شخصیت‌های داستانی را نیز برای توصیف هرچه بهتر مکان‌ها به کار می‌گرفتند. برای مثال نویسنده در روایت خود، برای توصیف بهتر یک شهر، شخصیت‌های متعددی را خلق می‌کند که همگی از اصطلاحات کوچه‌بازاری استفاده می‌کنند، بدزبان هستند، از حرف‌ها و شوخی‌های رکیک استفاده می‌کنند. خلق این شخصیت‌ها هدفی ندارند جز این که مخاطب با فضای شهر به خوبی آشنا شود. 

بهترین بیان برای توصیف مکان‌ها 

یکی از صنعت‌های ادبی که در توصیف مکان‌ها، به صورت مکرر توسط نویسندگان مختلف انتخاب می‌شود، مبالغه است. این روش بیانی هنوز هم اثرگذاری این‌گونه توصیفات را تا حد زیادی افزایش می‌دهد. مبالغه یا اغراق، یعنی شما چیزی را بزرگتر از آن‌طور که واقعا هست، نشان دهید. برای مثال مارتین ایمیس، برای توصیف ترافیک و وسایل نقلیه بیش از حد در شهر لوس آنجلس، می‌گوید: تنها راهِ رفتن به آن طرف خیابان، این است که همان جا به دنیا آمده باشید. این توصیف اغراق‌آمیز مخاطب را به خوبی در جریان شلوغی شهر می‌گذارد. 

شما برای اغراق موفق در توصیف مکان‌ها باید زبان‌بازی به مراتب بیشتری به خرج دهید و از کلمات و جملات غیرمعمول استفاده کنید. هر چقدر اغراق شما کمیک‌تر باشد، اثرگذاری توصیف مکانی شما نیز بیشتر خواهد بود. 

خطری در کمین توصیفات مکانی 

وقتی در روایت خود، می‌خواهید حس و حال مکان را شرح دهید و آن را به مخاطب انتقال دهید، یک خطر در کمین شما است. شما معمولاً می‌خواهید با یک سری جملات خوش‌ساخت خبری که پشت‌سرهم می‌آیند، مکان را به خوبی توصیف کنید، اما باید توجه داشته باشید که این توصیفات، روایت اصلی داستان را معلق نگه می‌دارند و اگر کش‌دار باشند، احتمالاً مخاطب را به خواب خواهند برد.

برای رهایی از این خطر احتمالی، نویسندگان شخصیت‌های اصلی داستان را از مکان‌ها عبور می‌دهند و هم‌زمان با توصیف مکان، با حرکت شخصیت‌ها، روایت اصلی را نیز پیش می‌برند. هم‌چنین تغییرات وجه فعل از خبری به سوالی یا امری نیز ریتم روایت را هنگام توصیف مکان‌ها جذاب‌تر می‌کند. برای مثال به جای این که بگوییم: «رستورانی برای غذا خوردن پیدا نمی‌کند.»، بگوییم: «می‌تواند ناهار گیر بیاورد؟» 

توصیف مکان‌ها در روایت 

توصیف یک مکان در روایت، کمک می‌کند تا مخاطب به خوبی فضای داستان را درک کند. فهم بیشتر مخاطب از مکانی که داستان شما در آن در حال وقوع است، باعث می‌شود او به روایت نزدیک‌تر شود و اثرپذیری بیشتری داشته باشد. به همین خاطر در طول تاریخ هر چه که پیش آمده‌ایم، توجه و دقت نویسندگان به توصیف مکان‌ها در روایت بیشتر شده است و از بی‌توجهی مطلق راویان کهن به موضوع مکان، به توجه فراتر از انتظار نویسندگان پیرو سمت دیکنزی در تاریخ معاصر رسیده‌ایم. 

شما نیز باید در روایت خود، محیط‌های مختلف موجود در داستان را به خوبی توصیف کنید. البته توجه داشته باشید که این‌گونه توصیفات همان‌طور که می‌توانند روایت شما را جذاب‌تر کنند، می‌توانند روایتی کسل‌کننده و خواب‌آور نیز خلق کنند. بنابراین زیاد روایت اصلی داستان را معطل توصیفات مکانی نکنید و جمله‌های خبری طولانی و پشت سر هم را نیز به کار نگیرید. اگر موفق شوید به خوبی این کار را انجام دهید، هم روایت‌تان بهتر پیش می‌رود هم مخاطب با روایت بیشتر خو می‌گیرد. 

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.