۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۱
کد خبرنگار: 5314
کد خبر: 84746760
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

تماشاچی ۹ | من تماشاچی نیستم

چرا تماشاچی نباشیم؟

۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۱
کد خبر: 84746760
احمدرضا انصاری
چرا تماشاچی نباشیم؟

بار دیگر خبر را می‌خوانم. این خبر اشتباه و جعلی است. چشمم به تعداد بازدیدکنندگان خبر می‌افتد. عدد بزرگی است اما هیچکدام در کامنت‌ها از نادرستی خبر سخن نگفته‌اند. بی‌خیال؛ شاید من اشتباه می‌کنم...

پلیس در ایستگاه بعدی منتظر است. مامور مترو آنها را باخبر کرده است. قطار که می‌ایستد، مرد ۳۵ ساله‌ به اتهام تجاوز جنسی دستگیر می‌شود. تجاوزی که همین چند دقیقه پیش، جلوی چشم ده‌ها نفر در متروی فیلادلفیای آمریکا اتفاق افتاد.

سخنگوی متروی فیلادلفیا: «اگر شاهدان حادثه به ۹۱۱ زنگ زده بودند می‌توانستیم زودتر مداخله کنیم. از قرار معلوم شروع اتفاق قبل از آن بوده که مأمور قطار متوجه بشود چه خبر شده است.»

رئیس اداره پلیس فیلادلفیا: «نمی‌دانم کارمان در جامعه به کجا رسیده که آدم‌ها نمی‌توانند موقع نیاز به هم کمک کنند. اگر شاهد چیز وحشتناکی مثل این حادثه هولناک باشید، باید کاری کنید؛ باید مداخله کنید. در صورتی که مسافران از این حمله فیلم گرفته باشند، ممکن است متهم به ارتکاب جرم شوند.»

همانطور که از سخنان این افراد پس از حادثه برمی‌آید، واکنش مسافران به این اتفاقْ فیلمبرداری، تماشا یا در بهترین حالت سکوت بوده است. در طول ۸ دقیقه‌ای که این اتفاق به طول انجامید، چرا هیچکس حتی کمترین کار ممکن –که همان تماس با پلیس باشد- را انجام نداد؟

تماشاچیانِ صرفا تماشاچی!

اگر در پاسخ به سوال فوق به زندگی شهری و جامعه ماشینی‌شده اشاره کردید، سخت در اشتباهید. این اشتباه را حدود شصت سال پیش پلیس نیویورک در مواجهه با پرونده‌ای مشابه مرتکب شد. وقتی کیتی جنوویز نزدیک خانه‌اش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، پلیس علت بی‌تفاوتی ۳۸ نفر همسایه کیتی که شاهد این ماجرا بودند را «بازتاب شرطی زندگی شهری» و «سقوط اخلاقیات» خواند. اما آیا دلیل بی‌تفاوتی همین بود؟ این سوال ذهن دارلی و لاتانه دو روانشناس آمریکایی را به تکاپو واداشت تا به دنبال دلیل محکم‌تری برای این بی‌تفاوتی بگردند.

دارلی و لاتانه یک آزمایش را در دو موقعیت تکرار کردند: در موقعیت اول تنها یک آزمایش‌شونده، وارد اتاق انتظاری می‌شود که قسمتی از آن با پرده جدا شده است. پس از ورود آزمایش‌شونده، آزمایشگر وارد اتاق می‌شود و پشت پرده می‌رود و پس از به گوش رسیدن صدای کشیده شدن چهارپایه و بالارفتن از آن، صدای افتادن چهارپایه می‌آید و فریاد می‌زند: «خدای من... پایم... نمی‌توانم حرکت کنم.» در موقعیت دوم هم همین اتفاق تکرار می‌شود با این تفاوت که این بار دو آزمایش‌شونده داریم. نتایج این پژوهش، پاسخ سوالمان را روشن می‌کند. فکر می‌کنید تحقیق دارلی و لاتانه چه نتیجه‌ای داشته است؟

اولویت شما کدام است؟

سوالی برای‌تان پیش آمده که نیاز فوری به جوابش دارید؛ در چنین شرایطی پس از ورود به اپلیکیشن پیامرسان، سوال را در گروه دوستانه مطرح می‌کنید یا پیوی دوست‌تان؟ اگر واقعا برای دریافت پاسخ عجله داشته باشید، پی‌وی را ترجیح می‌دهید. اما آیا تاکنون از خودتان چرایی آن را پرسیده‌اید؟ یا اجازه دهید از جناح مقابل به همین قضیه نگاه کنیم. پیامرسانتان را باز می‌کنید و می‌بینید یکی از دوستان در گروه پرسشی را مطرح کرده (بدون آنکه تگتان کرده باشد و مخاطب خاصش شما باشید)؛ و دوستی دیگر در پیوی سوالی پرسیده است. پاسخ دادن به کدامیک را اولویت خود می‌دانید؟

نتیجه‌ای که دارلی و لاتانه بدان رسیدند، گویای همین بود. همانطور که در موقعیت اول، آزمایش‌شونده خودش را تنها شخصی می‌دانست که جهت کمک کردن مورد خطاب قرار گرفته، دریافت کننده پیام در پیوی هم خود را تنها مخاطب پرسش می‌داند. به همین خاطر است که دارلی و لاتانه در موقعیت اول شاهد کمک ۷۰ درصد از افراد بودند و در موقعیت دوم ۲۰ درصد!

فرش قرمزی به‌سوی مارپیچ سکوت

چه در جامعه شهری باشیم و چه غیرشهری، نظاره‌گری پیشه کردنمان در برابر اتفاقات پیرامون، ریشه‌ای روانشناختی دارد. وقتی پیامی در اینستاگرام به دست ما می‌رسد، تعداد فالوورهای منبع پیام است که تعیین می‌کند ما در مواجهه با پیام چه واکنشی داشته باشیم. تعداد افراد جامعه هر چه بیشتر باشد، فرش قرمزی که ما را به سوی مارپیچی از سکوت هدایت می‌کند، طولانی‌تر است. کافی بود قمری‌وفا عکس پوتین در جلسه کابینه روسیه با ماسک و لباس ضدگاز را توییت کند تا کاربران در فضای مجازی دست به دستش کنند و ابراز شگفتی کنند. غافل از اینکه عکسْ جعلی و نشانه‌هایی از جمله ماسک نداشتن سایر حضار گویای این قضیه بود. اما در ساعات ابتدایی کمتر کسی به این موضوع توجه داشت؛ تا اینکه پس از چند ساعت، با اثبات جعلی بودن عکس، قمری‌وفا ناچار به حذف توییت شد.

چرا تماشاچی نباشیم؟

در مثال فوق، کاربران با اینکه شواهد جعلی بودن را با چشمانشان می‌دیدند، موضوع را باور و برای یکدیگر ارسال می‌کردند. چرا؟ مخاطبانی که در برابر این فیک‌نیوز فقط تماشاچی بودند، چه دلیلی برای کار خود داشتند؟


همچنین بخوانید: سکوتی از جنس ترس

در ترندها تاثیرگذارترند


نقطه آغاز تماشاچی بودن

«از بین این همه آدم، چرا من؟» شاید این بهترین دلیل تماشاچی‌ها باشد. انسان از لحاظ روانشناسی، به شدت تاثیرپذیر است از میزان جمعیت گروهی که در آن قرار دارد؛ هر چقدر گروه کوچک‌تر باشد، احساس مسئولیت بیشتری در رابطه با وقایع پیرامون می‌کند. به طوری که وقتی دیگران هستند، من حس مسئولیت کمتری در قبال کمک به پیرزنی خواهم کرد که می‌خواهد از خیابان رد شود.

حضور دیگران سبب می‌شود من در قبال اتفاقات اطرافم حس مسئولیت کمتری کنم؛ چرا که بخشی از بار مسئولیت را بر دوش آنها می‌بینم. در علوم شناختی اصطلاحا این پدیده را «لوث مسئولیت» می‌نامند. گذشته از تقسیم بار مسئولیت، حضور دیگران حساسیت من نسبت به اینکه کنش‌هایم در مسیری صحیح و پذیرفته‌شده باشد، افزایش یابد. اما چه فعل و انفعالاتی رخ می‌دهد که ما دچار این افزایش حساسیت و آن لوث مسئولیت می‌شویم؟

همان مثال پیرزنی که می‌خواست از خیابان رد شود را در نظر بگیرید. جمعیت زیاد باعث می‌شود... د.

  1. اگر کسی به پیرزن کمک نکرد و پیرزن ساعت‌ها گوشه خیابان معطل شد، بار روانی و عذاب وجدان این اتفاق، فقط برای من نباشد؛ زیرا تمام کسانی را که در آن زمان از آنجا رد شده‌اند، در این قضیه شریک می‌دانم. پس هزینه کمک نکردن (که همان عذاب وجدان است) برای من کاسته می‌شود و می‌توانم کارم را اینگونه توجیه کنم.
  2. از خودم بپرسم: «نکند او اصلا نمی‌خواهد به آن سوی خیابان برود؟» ترس از اینکه مبادا کمک من مناسب حال پیرزن نباشد، مانع دیگری پیش پای من است. جمعیت زیاد سبب می‌شود شرم و خجالت ناشی از این اتفاق برای منِ یاری‌رسان افزایش یابد.
  3. به این نکته فکر کنم که اگر پیرزن به کمک نیاز دارد، پس چرا بقیه به او کمک نمی‌کنند. کمک نکردن دیگران به وی، این فرضیه را در ذهنم تقویت می‌کند که بی‌نیازی او از کمک محتمل‌تر است. گاهی حتی ممکن است به ماجرا مشکوک شوم و اینگونه برداشت کنم که مبادا دست زدن به این کار، عواقب و هزینه‌هایی برای من داشته باشد!

چگونه تماشاچی نباشیم؟

یکی از فضاهایی که ما در آن، همواره حضور دیگران را -آن هم در مقیاس بالا- حس می‌کنیم، فضای رسانه‌های جمعی است. پشت هر حساب کاربری، انسانی نشسته که ما بخشی از مسئولیت مقابله با فیک‌نیوزها را به او محول می‌کنیم؛ و البته ناخودآگاه در انتخاب کنش‌هایمان، بودن یا نبودن او برایمان مهم است.

چرا تماشاچی نباشیم؟

اینکه چگونه در فضای مجازی صرفا تماشاچی نباشیم، به چند عامل بستگی دارد. هر چقدر موضوع زوایای پنهان بیشتری داشته باشد و برای ما مبهم‌تر باشد، ما تماشاچی‌تر می‌شویم. بایستی سعی کنیم ابهام‌ها را از بین ببریم و کاملا بر موضوع مسلط شویم تا بتوانیم فعالانه در فضای مجازی حاضر باشیم. تا زمانیکه ندانیم آخرین جلسه کابینه روسیه چه زمانی برگزار شده است، نمی‌توانیم توییت قمری‌وفا را تکذیب کنیم!

تخصص، عامل دیگری است که به ما کمک می‌کند تماشاچی نباشیم. قطعا گرافیستی که مدت‌ها با فتوشاپ کار کرده، خیلی سریع‌تر از دیگران به جعلی بودن عکس توییت قمری‌وفا پی می‌برد و با اتکا به تخصص خود، موضوع را برای دیگران روشن می‌کند. مطمئنا کسی که مدت‌ها با فناوری دیپ‌فیک کار کرده باشد، بسیار راحت‌تر می‌تواند جعلی بودن ویدیوی سخنان زلنسکی خطاب به سربازان اوکراین را تشخیص دهد و ...

بدست آوردن چنین تخصص‌هایی خالی از لطف نیست؛ خصوصا امروز که فضای مجازی در فضایی پر از ابهام به سر می‌برد. در این فضای پر از ابهام، برنده آن‌هایی هستند که هوشیارانه با مسائل برخورد کنند. تماشاچی‌ها هر چند گاهی تیم برنده را تشویق می‌کنند اما هیچگاه برنده نیستند!

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.