اینترنت، بسیاری کارها را راحت و سریع کردهاست. اگر در گذشته، گذشتهی نه چندان دور، برای اینکه فیلمی ا در خانه تماشا کنیم، باید CD آن را میخریدیم یا اجاره میکردیم، امروز به سادگی میتوانیم هر فیلم، موسیقی، کتاب یا هر تولید رسانهای دیگر را از اینترنت دانلود کنیم. هرچند اینترنت در کنار تمام فوایدی که برای ما دارد، مشکلاتی را هم ایجاد میکند که شاید خیلی به آنها توجه نکنیم. عدم توجه به حقوق ناشران و تولیدکنندگان فیلمی که دانلود کردیم یا انتشار عکس یک کاربر فضای مجازی به عنوان عکس خودمان از جملهی این مشکلات هستند. گسترش اینترنت و استفاده از فضای مجازی باعث شده بعضاً مالکیت معنوی و حقوق افراد نادیده گرفته شود.
در چند دههی اخیر، رسانهها مجبور شدهاند خودشان را با پیشرفت تکنولوژی هماهنگ کنند و قوانین جدیدی را برای محافظت از خود و کاربرانشان ایجاد کنند. یکی از این قوانین که دربارهی آن زیاد شنیدهایم، قانون کپی رایت است. کپی رایت به کسانی که کار رسانهای میکنند انحصار انتشار، اجازهی اصلاح و بهرهمندی از منافع را میدهد و هرکس به جز صاحبان اثر، اگر بخواهد از آن استفادهای بکند؛ باید رضایت آنها را داشته باشد. کپی رایت اصلاً به این معنا نیست که هیچکس نمیتواند از تولیدات رسانهای استفاده کند؛ بلکه از آثار رسانه دربرابر استفادههای غیرمجاز حمایت میکند. در اینجا قانون دیگری به نام استفاده منصفانه [۱] مطرح میشود. استفادهی منصفانه به مردم این امکان را میدهد با رعایت چهار عامل، آثار رسانهای دارای حق کپی رایت را در کارهای خود به کار ببرند.
چهار عامل استفادهی منصفانه:
۱) هدف و مشخصهی استفاده: استفاده از آثار رسانهای برای آموزش و تحقیق مشکلی ندارد؛ چراکه هدف تجاری و اقتصادی ندارند. در این مورد نباید مفهوم اصلی اثر، تغییر کند.
۲) ماهیت اثر دارای حق کپی رایت: استفاده از آثار مبتنی بر واقعیت (مثل فیلمهایی که براساس واقعهی تاریخی ساخته شدهاند) به نسبت آثار فانتزی، صحیحتر است.
۳) مقدار و حالت اساسی بخش استفاده شده نسبت به اثر دارای حق کپی رایت به عنوان یک کل: در این عامل دو مورد مهم است؛ اول اینکه نباید بخش بزرگی از یک اثر را استفاده کرد و دوم، نباید جوهر و حرف اصلی اثر را در تولید خودمان بازنمایی کنیم.
۴) تأثیر استفاده بر بازار احتمالی اثر دارای حق کپی رایت یا ارزش آن: اثر تولیدی ما نباید رقیبی در بازار برای اثر اصلی باشد.
به جز حق استفادهی منصفانه، عموم مردم در موارد دیگری هم میتوانند از آثار رسانهای استفاده کنند. آثاری که در دسترس عموم هستند و حق کپی رایت آنها، منقضی شدهاست؛ مثل رابین هود و شرلوک هلمز که هرکسی میتواند از آنها استفاده کند. سه رکن اصلی مالکیت معنوی؛ یعنی استفادهی منصفانه، حق کپی رایت و حوزهی عمومی تا پیش از به وجود آمدن اینترنت، کاربرد داشتند. امروز که مردم در هر نقطهای از جهان به اینترنت دسترسی دارند، آنها به تنهایی کارآمد نیستند و نیاز به ایجاد قوانین جدیدی هستیم.
جهان پس از اینترنت
در اواخر دههی ۱۹۹۰، تعداد شرکتهای رسانهای در کل دنیا، افزایش یافت و کمپانیهای موسیقی، فیلم و سرگرمی زیادی تأسیس شدند. در کنار آنها، اینترنت هم گسترش یافت و رسانهها با سرعتی یشتر از قبل در تکثیر و منتشر شدند و کسی نمیتوانست از سرعتش بکاهد. این اتفاق، چالشهایی را برای کمپانیها رسانهای ایجاد کردند و آنها به وضعی که پیش آمده بود، معترض بودند. سال ۱۹۹۸، زمانی که اعتراضات و نگرانیها به اوج خود رسیده بود، «قانون کپی رایت هزارهی دیجیتال»[۲] در آمریکا به تصویب رسید. طبق این قانون چه مردم و چه پلتفرمها، اگر حق کپی رایت را رعایت نکنند، مجرم شناخه میشوند و صاحبان اثر میتوانند از آنها شکایت کنند.
این قانون چگونه کاربرد دارد؟ فرض کنید شما کلیپی از دو شخصیت ربکا و جک سریال This is us میسازید. در این صورت کاری که شما کردهاید، استفادهی منصفانه است؟ باید چهار عامل استفادهی منصفانه را بررسی کنیم. عامل اول، هدف شما از ساخت این کلیپ چیست؟ احتمالا جذب لایک است و نه کسب درآمد؛ چون شما این شخصیتها را دوست داشتهاید، برایشان ویدئو ساختهاید. عامل دوم، ماهیت سریال چیست؟ دادستان یک خانوادهی آمریکایی را نشان میدهد و شخصیتهای ابرقهرمانی و خیالی ندارد؛ پس از این جهت استفاده از آن مشکلی ندارد. عامل سوم، چه مقدار از سریال استفاده شدهاست؟ از یک سریال ۶ فصلی برای یک ویدئوی نهایتا ۳ دقیقهای، واقعا استفاده زیادی نشده؛ پس منصفانه است. عامل چهارم، اثر شما چه تأثیری بر روی بازار دارد؟ اگر با ویدئویی که ساختهاید، افراد بیشتری جذب این سریال بشوند و تعداد بینندههایش افزایش پیدا کند، کار شما بیاشکال است و معمولاً این اتفاق میافتد. اگر بر روی این ویدئو یک موسیقی بگذارید و آن را مثلاً در شبکه اجتماعی منتشر کنید؛ چون دیگر یک استفادهی منصفانه نیست، اخطار کپی رایت میگیرید. این دقیقاً اثر قانون کپی رایت هزارهی دیجیتال است که پلتفرمها را موظف به رعایت قانون کپی رایت کردهاست و مالکیت معنوی با تکنولوژی همگام شدهاست.
حفاظت از حریم شخصی
مسئلهی دیگری که با رشد اینترنت در جهان به وجود آمدهاست، حفظ حریم شخصی کاربران اینترنت است. حریم شخصی در اینجا به معنای دسترسی عموم مردم و مراجع قضایی به اطلاعات شخصی دیگران است که در شبکههای اجتماعی یا اپلیکیشنهای مختلف به اشتراک گذاشتهاند. علاوه بر این، حریم خصوصی مشخص میکند از چه اطلاعاتی علیه ما در دادگاهها، میشود استفاده کرد. مطالب، عکسها و هرچیزی که در فضای عمومی به اشتراک گذاشته باشیم، سندی قابل قبول در دادگاه است. همهی شبکههای اجتماعی تنظیماتی برای شخصی یا عمومی بودن حسابهای کاربری دارند و با شخصی کردن حسابتان، دسترسی افراد را به اطلاعات و عکسها و نوشتههایتان، محدود میشود.
نسل زد [۳] اولین نسلی هستند که از سن خیلی پایین از تلفنهای همراه هوشمند متصل به اینترنت استفاده میکنند. این نسل پیش از آنکه رانندگی کنند، رأی بدهند یا حتی تنها بتوانند به خیابان بروند به فضای مجازی دسترسی دارند و اطلاعات خودشان را منتشر میکنند. این مسئله، به معضل بزرگی تبدیل شده است که علاوه بر آموزش و آگاهی نیازمند قوانین محکمی است. سال ۲۰۱۸ اولین راه حل این مسئله در اروپا پیدا شد. در ماه می آن سال اتحادیهی اروپا مقررات عمومی حفاظت از دادهها [۴] را تصویب کرد. این قانون غولهای رسانهای مانند گوگل و فیسبوک را موظف میکند تا از اطلاعات کاربران خود حفاظت کنند و کاری کنند همه به دادههای شخصی آنها دسترسی نداشته باشند. طبق مقررات عمومی حفاظت از دادهها نباید اطلاعات افراد بدون رضایت صریح آنها منتشر شود و تا جای ممکن باید از نام مستعار برای نام کاربری آنها استفاده شود.
هرچند که قوانینی برای محافظت از کاربران و تولیدکنندگان رسانهها به وجود آمدهاند؛ اما همهی این قوانین برای محافظت از ما کافی نیستند و لازم است ضمن آگاهی از ماهیت رسانهها و شبکههای اجتماعی، هر اطلاعاتی از خودمان را منتشر نکنیم و هوشیارانه در این مسیر قدم برداریم.
۱) Fair Use
۲) DMCA (Digital Millennium Copyright Act)
۳) متولدین ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ میلادی که از زمان تولد با اینرنت و فضای مجازی سر و کار دارند.
۴) GDPR (General Data Protection Regulation)
نظر شما