۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۱۲
کد خبرنگار: 5305
کد خبر: 85103682
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۱۲
کد خبر: 85103682
روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

با ظهور اینترنت در دهه ۱۹۹۰ یک چشم‌انداز جدید در دنیای روزنامه‌نگاری ایجاد شد. دیگر منابع برای نوشتن یک داستان فقط متن و تصویر نبود و از ویدئو، انیمیشن‌ و تصایر گرافیکی هم می‌شد برای خلق یک داستان استفاده کرد.

«برف بدون هیچ هشداری از لابه‌لای درختان گذشت و مثل دیواری بلند فرو ریخت. در ثانیه‌ی آخر فقط صدای نافذ کریس رودلوف به گوش می‌رسید که گفت: «الیزه!بهمن» برف نرم و تازه‌ای که ۱۶ اسکی باز به دنبال آن بودند، خیلی زود تبدیل به دشمن آن‌ها شد. برف خرد می‌شد و به پایین شیب می‌ریخت. در عرض چند ثانیه، بهمن به اندازه‌ی بیش از هزاران ماشین که از کوه به پایین می‌رفتند، بود و میلیون‌ها پوند وزن داشت. با حرکت حدود ۷۰ مایل در ساعت، از میان درختان کهنسال عبور می‌کرد و آن‌ها را از هم جدا می‌کرد و تنه‌ی آن‌ها را خرد می‌کرد. بهمن ماه فوریه، در آبشارهای واشنگتن، از کنار درختان و صخره‌ها لغزید، مانند موج‌های اقیانوسی که در اطراف یک کشتی در حال غرق شدن حرکت می‌کنند؛ مردم را با خود حمل کرد. مردمی که کسی نمی‌داند چند نفر هستند.».

سطور بالا بخشی از گزارش جان برنچ، روزنامه‌نگار واشنگتن پست است که در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲ منتشر شده است. این داستان خبری درباره‌ی بهمنی است که در ۱۹ فوریه همان سال در تونل کریک کوه‌های کاسکید واشنگتن اتفاق افتاد و جان ۳ نفر از اسکی‌بازان آن گروه ۱۶ نفره‌ی باتجربه را گرفت. روایت بهمن برنچ بیش از ۱۳۸۰۰ کلمه دارد و یکی از نمونه‌های عالی رونامه‌نگاری روایی دیجیتال است که از شش فصل تشکیل شده است و واقعاً شبیه یک داستان کوتاه است. برنچ داستان خود را با عکس‌ها، فیلم‌ها، صدا و انیمیشن‌های گرافیکی ترکیب کرد و یک گزارش چندرسانه‌ای ارائه داد. استفاده از قالب‌های متعدد برای روایت حادثه، تحسین منتقدان زیادی را دریافت کرد. حتی به نظر برخی از منتقدان این داستان خبری الگویی برای مقالات طولانی دیجیتال است. برنچ موفق شد با انتشار این داستان جایزه Peabody سال ۲۰۱۲ و جایزه‌ی پولیتزر ۲۰۱۳ را از آن خود کند.

در مطلب «داستان‌سرایی در روزنامه‌نگاری» درباره‌ی تفاوت‌های روزنامه‌نگاری عینیت‌گرا و داستان‌سرایی در روزنامه‌نگاری صحبت کردیم. در این متن می‌خواهیم همان ویژگی را در گزارش‌های چندرسانه‌ای دنبال کنیم. پیش از آن لازم است درباره‌ی زمینه‌ی تاریخی داستان خبری چندرسانه‌ای توضیح دهیم. از منظر تاریخی، روزنامه‌نگاری همیشه در پی یافتن قالب‌های جدید برای ارائه‌ی خود است. به عنوان مثال، در اوایل قرن بیستم، پیشرفت‌های تکنولوژیکی روزنامه‌نگاران آمریکایی را قادر ساخت تا قالب‌های سمعی و بصری را آزمایش کنند. چنین تولیدات رسانه‌ای برای رقابت با رسانه‌های دیگر، از جمله فیلم و مجلات که به شدت بصری هستند، ضروری است.

در اوایل دهه ۲۰۰۰، رسانه‌های جدیدی معرفی شدند که باعث شد اتاق‌های خبر تلاش کنند تا رسانه‌های چاپی و آنلاین را باهم ادغام کنند. فعالان خبری ترس از آن داشتند که اینترنت منجر به سقوط داستان‌نویسی روزنامه‌نگاری شود؛ اما به عکس ظهور رسانه‌ها و فن‌آوری‌های جدید در واقع امکانات جدیدی را برای روزنامه‌نگاران برای ایجاد داستان‌های همه جانبه فراهم کرده‌است. مثلاً یک داستان رسانه‌ای، مانند روایت بهمن برنچ را می‌توان به عنوان یک بسته‌ی خبری در وب منتشر کرد که نه در استفاده از کلماتش و نه در استفاده از سایر قالب‌ها محدودیتی ندارد. چنین داستانی پتانسیل این را دارد که مخاطب را بیشتر با خود درگیر کند. نکته‌ی مهم دیگر این است که برای موفقیت داستان‌های چندرسانه‌ای باید قالب‌های رسانه‌ای مختلف مکمل یکدیگر باشند و تکرار همان مطالب در اشکال مختلف نباشد.

روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

بازسازی صحنه در داستان رسانه‌ای

صفحه‌ی مربوط به فصل یک بهمن در سایت واشنگتن پست، با یک انیمیشن از گردنه‌ی کوهستان آغاز می‌شود که تصویر آن در بالا آورده شده است. در این انیمیشن برف پودری شکلی مانند شن بر روی سطح می‌بارد و از همان ابتدا احساس سرما و ترس را در درون مخاطب ایجاد می‌کند. بعد داستان همان‌طور که در ابتدای متن آمده است شروع می‌شود و مخاطب مشتاق است بداند این داستان وهم‌انگیز قرار است چگونه پیش برود. توصیفات این قسمت حاوی جزئیات واضح و روشنی است که تخیل مخاطب را به خود جذب می‌کند. پس از توضیحات ویدئویی آورده می‌شود که به ساخت تصویر ذهنی خواننده بسیار کمک می‌کند.

تصاویر با متن‌ها تکمیل می‌شود. مثلاً عکسی از چند تابلو را قرار داده است که روی یکی از آن‌ها نوشته است «ایست. مرز منطقه اسکی بدون گشت اسکی یا کنترل برف از این نقظه به بعد» و طبق توضیحات متن خواننده متوجه می‌شود که اسکی‌بازان از این مرز مطلع بودند.

روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

بنابراین اطلاعات روایی در قالب‌های مختلف تکرار و باهم دیگر تکمیل می‌شوند و کمک می‌کنند تا صحنه به خوبی برای مخاطب بازسازی شود. فصل سوم داستان با یک انیمیشن دیگر آغاز می‌شود که نشان می‌دهد اسکی‌بازان برای پایین آمدن چگونه باهم همکاری کردند و از چه مسیری عبور کردند. در تصویر نشان داده می‌شود که دونفری که دو مسیر مخلف را در پیش می‌گیرند و هرکدام از آن‌ها در مسیرش چه چیزهایی را تجربه کرده است.

روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

در تصویر بالا مسیری که راب، یکی از اسکی‌بازان انتخاب کرده است را می‌بینیم. بعد روایت راب را می‌آورد و سپس با ویدئویی دیگر گفته‌های راب را تکمیل می‌کند. در مجموع، صحنه‌های داستان در قالب‌های چندرسانه‌ای بازسازی می‌شوند؛ متن، فیلم، عکس و انیمیشن‌های گرافیکی جزئی از این قالب‌ها هستند. درحالی که توصیفات متنی مخاطب را دعوت می‌کند تا یک تصویر ذهنی از حادثه را شکل دهد، توصیفات بصری این تصویر ذهنی را با نشان دادن لحظه‌ی وقوع حادثه و مصاحبه با تجربه‌گران تکمیل می‌کند. این روش به شدت ذهن مخاطب را همراه با روایت و داستان می‌کند، انگار که او هم در آن بهمن بوده و نجات پیدا کرده است. توصیفات متنی تخیل خواننده را فعال می‌کند و توصیفات بصری باعث می‌شود صحنه‌ها را به شیوه‌ای که خود ورزشکاران تجربه کرده‌اند را تجربه کنند.

ساختار روایت

خط اصلی داستان در زمان گذشته روایت می‌شود. داستان با صحنه‌ای شروع می‌شود که در آن یکی از اسکی‌بازان زیر برف توسط بهمن مدفون می‌شود سپس به روز قبل برمی‌گردد، زمانی که برنامه سفر اسکی تدوین شده است و همه چیز در شرایط عادی بود. ادامه داستان هم همین‌گونه پیش می‌رود. دائما به عقب باز می‌گردد و بعد روایتی از روز حادثه یا مصاحبه‌ای می‌آورد. رویداد داستان در ترکیبی از متن و تصاویر بیان می‌شود و یک خط زمانی منسجم را تکمیل می‌کند. اگرچه خط زمانی داستان چندبار تعلیق می‌شود؛ اما ترتیب زمانی غالب ارتباط مخاطب با داستان را حفظ می‌کند.

روایت بهمن/ خلق یک داستان خبری چندرسانه‌ای

تکنیک‌های دیدگاه

داستان با گزارش‌های گفتاری و فکری بازیگران آمیخته است. اکثر آن‌ها، گزارشاتی روایی-بیرونی است؛ یعنی گزارشی از گفته‌های پس از حادثه است. برای مثال در فصل چهارم داستان به نام Blur of White یک ویدئوی یک دقیقه‌ای قرار دارد که نشان می‌دهد دو اسکی‌باز از تجربیات خودشان می‌گویند. یکی از آن‌ها می‌گوید: «فکر می‌کنم همه ما تا جایی می‌توانستیم آرام عمل کنیم؛ زیرا می‌دانستیم در آن لحظه فقط به آرامش نیاز داریم. از نظر داخلی ولی همه به وحشت افتاده بودیم.»

بازنمایی افکار یک تکنیک روایی است که عموما مخص راویان داستان است. آن‌ها این آزادی را دارند تا آنچه را که شخصیت‌هایشان فکر می‌کنند را به تصویر بکشند. اما روزنامه‌نگاران این آزادی را ندارند. یک روزنامه‌نگار روایی می‌تواند از ویژگی بهره ببرد. افکار بازیگران اخبار یا به طور مستقیم مثل بالا بیان می‌شود یا نقل قول غیرمستقیم می‌شود. مثلا این برداشت نویسنده از افکار یکی از شخصیت‌هاست «در ابتدا از اینکه کیسه خواب خود را باز کرده، خجالت‌زده بود؛ اما بعد که دید همراهانش به او خنیدند و احتمال داشت بدون آن کیسه خواب بمیرد، آسوده شد.»به جز گزارشات روایی-بیرونی، داستان‌ها از گزارشات روایی-درونی هم استفاده می‌کنند.

مثالی که در این مطلب از آن استفاده شد، یک نمونه موفق از داستان‌های چند رسانه‌ای است. ممکن است در تمام داستان‌های چند رسانه‌ای از تمام قالب‌های خبری استفاده نشود. اما به هرجهت استفاده از سبک روایی و قالب‌های مختلف به تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب کمک می‌کند. در پایان می‌توانید ویدئویی از حادثه سقوط بهمن را از اینجا ببنید.

لینک: https://youtu.be/cjzT۱۵-oQq۰

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.