جامعهشناسان و روزنامهنگاران، هر دو به گونهای با جامعه سر و کار دارند. آنها دادهها را از دل جامعه جمعآوری و سپس صورتبندی میکنند. هر دو تلاش میکنند مسائل پیچیدهی اجتماعی را برای مخاطبین خود قابل درک سازند. اما هیچ کدام از این شباهتها، بهانهی خوبی برای آشتی بین جامعهشناسان و روزنامهنگاران نبوده و نیست. بسیاری از جامعهشناسان نسبت به کار روزنامهنگاران، نگاه بالا به پایین دارند. اشتراکات معدود این دو رشته نتوانسته اختلافات عمده آنها را حل و فصل سازد.
زبان تخصصی
مخاطبین برای کسب اطلاعات و تحلیل از رویدادهای اجتماعی به روزنامهها یا کتابها و مقالات جامعهشناسان مراجعه میکنند. اما لزوماً مخاطبین جامعهشناسان و روزنامهنگاران یکسان نیستند. روزنامهنگاران معمولاً برای عموم مردم گزارش میدهند. آنها در شرایط ایدهآل، دفتر روزنامه را سنگری برای حفظ دموکراسی و بالا بردن آگاهی مردم تلقی میکنند. از این جهت روزنامهنگاران برای جلب نظر مخاطبان به ناچار از زبان روایی و هیجانانگیز استفاده میکنند. البته شفاف کردن موضوعات پیچیده به زبان ساده برای مخاطبان عادی کار بسیار دشواری است. این امر شاید به روایت ناقص و گزارش سطحی موضوع منتهی شود. همینطور روزنامهنگاران باید موضوع مورد بررسی را در کوتاهترین شکل به صورت فستفودی گزارش دهند. درواقع روزنامهنگاران باید میان مسأله مهم و مسأله مخاطب پسند، توازن ایجاد کنند.
جامعهشناسان به طور مستقیم با عموم مردم صحبت نمیکنند. زبان تخصصی و آکادمیک آنان که حاوی مفاهیم با سطح انتزاع بالا و نظریات پیچیده است، راه فهم عوام از سخنان جامعهشناسان را دشوار میکند. زبان تخصصی، دایره مخاطبین جامعهشناسان را به دانشگاهیان و محصلین محدود میکند. جامعهشناسان برای مطالعه عمیق مسائل نیاز به تفصیل و بسط موضوع دارند، از همین جهت معتقدند که رسانهی جامعهشناسی، کتاب و مقاله است.
کشف الگو
از مهمترین تفاوتهای روزنامهنگاری و جامعهشناسی، نوع پرداختن به مسائل اجتماعی است. روزنامهنگاران، بر رویدادهای خاص، اتفاقات منحصربهفرد و افراد تمرکز میکنند. در حالی که جامعهشناسان به ساختارها، الگوهای تکرار شونده و سنخهای اجتماعی علاقه دارند. مثلا اگر روزنامهنگاران، یک اتفاق جنایی را به صورت هیجانی گزارش میکنند، جامعه شناسان بیشتر به این سوال میپردازند که چرا توزیع جرم در برخی مناطق شهر بیشتر است؟ اصلاً کجرفتاری چیست و سنخ اجتماعی مجرم چگونه شکل میگیرد؟ جامعهشناسان، مخصوصاً آنان که در روش خود از رویکرد کمّی استفاده میکنند، علاقه زیادی به تعمیم مسائل دارند. آنها مانند روزنامه نگاران، به یک مسأله منفرد نمیپردازند، بلکه نظریهای تنظیم میکنند تا با آن بتوان تمامی مسائل مشابه را تحلیل کرد.
خبر فوری
از دیگر تفاوتهای روزنامهنگاری و جامعهشناسی، بحث روش تحقیق است. روزنامهنگاران باید آخرین رویدادها را در سریعترین زمان ممکن منتشر کنند. عجلهی روزنامهنگاران در بازتاب اخبار، آفات بسیاری دارد که در یادداشت «تئوری دومینو ۴» و «مطبوعات آزاد در بند زمان» به آن پرداخته شد. اما از دیگر آفات عجول بودن روزنامهنگاران، زمان کم برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها است. محدودیت زمانی باعث میشود مسأله را به طور سطحی و بدون درنظر گرفتن ریشههای تاریخی و اجتماعی، یا بدون مقایسه با نمونههای مشابه و کشف الگوی ثابت در پیدایش رویدادها گزارش کنند. از طرفی بررسی نکردن عمیق رویداد و در نظر نگرفتن ابعاد مختلف ماجرا، منجر به گزارش ناقص و یا حتی غلط میشود. از همین جهت شاهد تکذیبیهها و روایتهای خلاف واقع از اتفاقات هستیم.
جامعهشناسان تحقیقات خود را در زمانهای طولانیتری انجام میدهند. چه در رویکردهای کمّی مانند پیمایش و آزمایش و چه در رویکردهای کیفی مانند مردمنگاری، تحقیقات، زمان زیادی را به خود اختصاص میدهند. محققان گاهی سالها زمان صرف جمعآوری و تجزیه و تحلیل آنها میکنند. آلیس گافمن، دختر اورینگ گافمن معروف، برای مطالعه عمیق زندگی جوانان سیاهپوست به غرب فیلادلفیا رفت. او شش سال در آن منطقه زندگی کرد و تجربه زیسته آنان را به صورت «مشاهده مخفیانه» و «مشارکت کننده کامل» مورد مطالعه قرار داد. او دریافته بود که پلیس آمریکا، با رنگین پوستان به شیوه متفاوتی برخورد میکند. بازرسیهای بدنی مکرر در طول روز، بازداشتهای کوتاه موقت و بیجهت شهروندان سیاهپوست، بازجویی از خانواده و دوستان آنان از نمونه یافتههای گافمن بود. البته محصول سالها مطالعه او در چند خط و یا یک گزارش ژورنالیستی خلاصه نمیشود. او مشاهدات و تحقیقات خود را در قالب کتاب «تحت تعقیب» منتشر کرد.
یک وجب از سطح دریا
روزنامهنگاران باید درباره تمامی مسائل در حوزههای مختلف آشنایی ضمنی داشته باشند. البته این مسأله بیشتر به خبرنگاران عمومی مربوط میشود تا خبرنگاران تخصصی مانند خبرنگار سیاسی یا فرهنگی. ولی به هر حال روزنامهنگاران برای گزارش سریع موضوعات متنوع، نیاز به شناخت کلی از حوزههای گوناگون دارند. اگر موضوعات و مسائل مانند دریا باشند، روزنامه نگاران باید به اندازه یک بند انگشت از کل سطح دریا نسبت به مسائل شناخت داشته باشند. اما جامعهشناسان، بر روی یک مسأله خاص عمیق میشوند. درواقع جامعهشناسان، بر روی بخشی از سطح دریا متمرکز میشوند ولی تا آنجا که ممکن است به سمت اعماق مسأله شنا میکنند.
آتش بس
البته روزنامهنگاران سعی کردهاند با تمسک به سبک های نوین روزنامهنگاری، رنگ و بوی پژوهش جامعهشناختی به کار خود دهند. «روزنامهنگاری تحقیقی» تلاشی است که بسیاری از ایرادات روزنامهنگاری سنتی را بر طرف ساخته است. در روزنامهنگاری تحقیقی، یک موضوع شاید ماهها و حتی سالها به طور عمیق مورد مطالعه قرار بگیرد. خبرنگار تحقیقی، به روایت سطحی و هیجانی مسأله اکتفا نمیکند. او ممکن است مدت بسیار زیادی را به جمعآوری و تحلیل دادهها اختصاص دهد. هرچند که زمانبر بودن و هزینه بسیار زیاد این نوع روزنامهنگاری، مانع بزرگی برای گسترش این سبک شده است.
نظر شما