لئوناردو داوینچی به یک جشن باشکوه دعوت شده بود. قرار بود مراسم در قصر حاکم میلان برگزار شود. لودوویکو اسفورزا به عنوان پادشاه میلان از حامیان و دوستان داوینچی بود به همین جهت دوست داشت در مراسم حضور داشته باشد. از طرفی داوینچی هم قصد داشت پادشاه را در آن جشن شگفتزده کند. او تصمیم گرفته بود از اثر هنری خود در حضور پادشاه و دیگر اشراف رونمایی کند. روز جشن فرا رسید، همه منتظر بودند تا کاردستی جدید داوینچی را ببیند. داوینچی بر روی اثر خود پارچه کشیده بود. همه تصور میکردند داوینچی یک مجسمه ساخته است. اما وقتی اثر داوینچی رونمایی شد تمام حدث و گمانها اشتباه از آب درآمد. در زیر آن پارچه خبری از مجسمههای مرسوم رنسانس نبود. هنر دست داوینچی، یک شوالیه فلزی با زره قرون وسطایی بود. چشمها از تعجب گرد شده بود. اما این تمام ماجرا نبود؛ شوالیه فلزی از چرخدندهها، کابلها و قرقرههایی تشکیل شده بود که اجازه میداد مانند یک انسان، دست و گردن خود را تکان دهد. حضار از شدت تعجب فراموش کرده بودند که شوالیه ساخت دست انسان است. مطالعات عمیق داوینچی درباره آناتومی بدن انسان، به او این امکان را داده بود تا ربات انساننما را به خوبی طراحی کند. اگرچه با گذشت چندین قرن برخی به وجود چنین رباتی باور ندارند، اما کارلو پدرتی در سال ۱۹۵۷ توانسته بود با استفاده از دستنویسهای باقیمانده از داوینچی وجود شوالیه رباتیک را محتمل سازد. اکنون برخی اعتقاد دارند سال ۱۴۹۵، نقطه عطفی برای رباتهای انساننما و به طور کلیتر هوش مصنوعی است.
هوش مصنوعی دستاورد جنگ
درست است که ربات داوینچی در زمانه خود کاری خارقالعاده بود اما سرآغاز اصلی هوش مصنوعی به دوران جنگ جهانی دوم باز میگردد. آلمان نازی، برای حفاظت از اطلاعات و افشا نشدن ارتباطات خود با دیگر مراکز، از دستگاهی به نام «انیگما» استفاده میکرد. این دستگاه کدهایی که به آن میدادند را تبدیل به پیام میکرد. در واقع به کمک این دستگاه پیامهای خوانا به کدهای ناخوانا تبدیل میشد و بعد از اینکه کد را منتقل میکرد، توسط همین دستگاه رمزگشایی میشد. این دستگاه مهمترین و کارآمدترین سلاح آلمانیها بود. در همین گیردار متفقین در تلاش بودند تا پیام کدهای انیگما را کشف کنند. انگلیس مقری فوق محرمانه راهاندازی کرد تا در آن انیگما رمزگشایی شود. آلن تورینگ، ریاضیدان انگلیسی به همراه دیگر ریاضیدانها در مقر بلچلی پارک مستقر شدند تا پروژه رمزگشایی از انیگما را پیش ببرند. بعد از تلاش بسیار بالاخره توانستند دستگاهی درست کنند که میتوانست کدهای دستگاه انیگما را رمزگشایی کند. تورینگ اسم این دستگاه را Bombe گذاشت. این دستگاه برخلاف انیگما دستی نبود و به صورت اتوماتیک کار میکرد. آوریل ۱۹۴۰ دستگاه تورینگ برای بار اول توانست به خوبی کدهای آلمانها را رمزگشایی کند. متفقین توانسته بودند از برنامه دریایی آلمانها اطلاع پیدا کنند و آنها را غافلگیر کنند. آلن تورینگ آنقدر دستگاه خود را پیشرفته کرد که قادر بود تمام پیامهای آلمانی ها را بخواند. دستگاه تورینگ مانند یک ارتش عمل میکرد، تا جایی که میتوان گفت از مهمترین دلایل شکست آلمان همین دستگاه است. تورینگ که اکنون از آن به عنوان پدر علم کامپیوتر یاد میشود با ساخت دستگاه بمب، مسیر جدیدی پیشروی بشریت باز کرد. البته ماشین تورینگ که به آن «یادگیری ماشینی_ machine learning» میگویند از زیرمجموعههای هوش مصنوعی است که در ادامه بیشتر با آن آشنا خواهیم شد.
یادگیری ماشینی
هوش مصنوعی AI به سیستمهای کامپیوتری اشاره دارد که قادر به یادگیری وظایفی است که به طور معمول به هوش انسان نیاز دارد. این سیستم توانایی تفسیر دادههای صحیح، یادگیری و استفاده از آموختههای خود برای دستیابی به اهداف خاص را دارد. اما یادگیری ماشینی ML به الگوریتمهایی اشاره دارد که با استفاده از مثالها عمل میکند، بدون اینکه در آن موضوع کدگذاری مشخصی صورت گرفته باشد. در ML فرآیند هوشمندسازی آنچنان نیازمند دخالت انسان نیست. درواقع ماشین با دریافت دادههای جدید بر تجارب و اندوختههایش افزوده میشود. یادگیری ماشینی قادر به یادگیری و پیشبینی بدون برنامهریزی صریح است. ML در مواجهه با دادههای جدید، آنها را با دادههای گذشته ترکیب میکند و با روش دلخواه دست به پردازش آنها میزند. این درحالی است که هوش مصنوعی بیشتر تابع برنامهنویسی و دادههای از پیش موجود است. برخلاف یادگیری ماشینی، در هوش مصنوعی مداخله انسانی بیشتر و سازگاری با محیط و دادههای جدید کمتر است.
هوش ابزاری
زمانی که از اصطلاح هوش مصنوعی یا یادگیری ماشینی استفاده میکنیم باید توجه داشته باشیم که واژه «هوش» صرفاً جنبه اصطلاحی دارد و نه حقیقی. هوش مصنوعی هیچگاه نمیتواند جای هوش انسانی را بگیرد. در واقع هوش مصنوعی مستقل از انسان نیست بلکه تابع برنامهنویسی و کدگذاریهای انسانی است. میتوان گفت هوش مصنوعی خارج از اراده انسانی نیست. یکی از نظریه پردازانی که معتقد بود اصطلاح هوش برای هوش مصنوعی دقیق نیست هربرت سایمون بود. امروزه بسیاری تصور میکنند هوش مصنوعی جایگزین انسان میشود. اما این تصور اشتباه است، چراکه هوش مصنوعی محصول دست انسان است. نباید فراموش کرد که شوالیه رباتیک و یا ماشین بمب، ساخته دست داوینچی و تورینگ بودند. البته درست است که تکنولوژی میتواند سبک زندگی انسانها را دستخوش تغیراتی دهد، همانطور که مک لوهان میگفت، رسانه همان پیام است، یعنی رسانه خود عامل تغییرات است و پیامی برای بشریت دارد و صرفا بازتاب دهنده پیامها نیست. اما باید توجه کرد که انسان از کالای ساخته دست خود، دچار از خودبیگانگی نشود. در پایان باید گفت هوش مصنوعی نه خوب است و نه بد، اما خنثی نیست، زیرا تابع ارزشهای انسانی است، همانطور که در جنگ جهانی دوم هوش مصنوعی درخدمت جنگ بود، به همانگونه میتواند درخدمت پیشرفت و رشد انسانها قرار گیرد.
نظر شما