امروزه به دلیل گرته برداری، فضل فروشی، تداخل واژگان علوم و راه یافتن ترکیبهای عامیانه در زبان معیار، برخی تعبیرهای غیر فصیح و پیچیده در زبان راه یافته است. این تعابیر عامل پیچیدگی و ابهام جمله است. هدف اصلی رسانه رساندن بی کم و کاست پیام به مخاطب است؛ چنین ابهاماتی در متن ما را از این هدف دور میکند.
تعابیر کلیشهای
• اولین فیلمی که در جشنواره ارائه شد، بسیاری از هنجارهای اجتماعی را زیر سؤال برد.
دو تعبیر «ارائه شدن» و «زیر سؤال بردن» به جای «نمایش دادن» و «انتقاد کردن» هردو کلیشه ای است که در معانی دیگر هم به کار می رود. زیر سؤال بردن به معنی تردید کردن، شک کردن، رد کردن، عمل نکردن و استفاده نکردن است و ارائه دادن به معنی نمایش دادن، مطرح کردن، نوشتن، پیشنهاد دادن و خواندن؛ چنین تعابیری در زبان فارسی امروز کم نیست که قالبی و بدون اندیشه، گرته برداری شده و برای مفاهیم مشترک به کار میرود. این تعابیر از لطف، زیبایی و رسایی کلام میکاهد.
برخی از تعابیر کلیشهای رایج در زبان فارسی عبارتاند از:
- «دست پیدا کردن» به جای فهمیدن، دریافتن، پیدا کردن، کشف کردن، تعریف کردن، در اختیار گرفتن؛
- «برخورد کردن» به جای مراجعه کردن، روبه رو شدن، دعوا کردن، مواجه شدن، دیدن، حل و فصل کردن!
- «بالا» به جای «زیاد، قوی، جدید» در عبارت های «میزان بالا، روحیه ی بالا و مدل بالا»؛
- «به عنوان» این تعبیر اغلب قابل حذف است.
- «نسبت به» به جای «در قبال و با هم». گاه «نسبت به» در جمله زاید است.
- «عدم» به جای بی، ن، نا؛
- «غیر قابل» به جای «ن، نا» (غیر قابل قبول و قبول نشدنی، غیر قابل انکار: انکارناپذیر)؛
- «به خاطره» به جای برای؛ علی رغم به جای با؛
- برای مثال: عدم انجام وظیفهی مأموران، عدم تحقق وعدهی مسئولان و عدم اجرای قانون از جانب شهروندان باعث عدم تعادل روانی و رفتاری اجتماع میشود.
- معادل درست: وظیفه ناشناسی مأموران، تحقق نیافتن وعدههای مسئولان و اجرا نشدن قانون از جانب شهروندان باعث میشود تعادل روانی و رفتاری اجتماع برهم خورد.
- برای مثال: عدم انجام وظیفهی مأموران، عدم تحقق وعدهی مسئولان و عدم اجرای قانون از جانب شهروندان باعث عدم تعادل روانی و رفتاری اجتماع میشود.
تعابیر متناقض و متضاد
• اگر عابر ساکنی را در خیابان مشاهده کنیم، وظیفه ی انسانی ما حکم می کنند مراقب او باشیم.
در این جمله عبارت «عابر ساکن» تعبیر متضاد و متناقض است؛ زیرا عابر ذات کسی است که رونده باشد، در این صورت صفت ساکن دادن به او نادرست است. آوردن صفات متضاد با موصوف و یا فعل های مرکب که یک جزء آنها (جزء اسمی یا فعلی) با جزء دیگر در تضاد باشند، نادرست است. نمونههای دیگر:
- شهرداری، تمام خانه های حاشیه شهر تهران را خراب ساخت. (خراب کرد)
- هرکس باید بکوشد نقایص خود را تکمیل کنند. (تکمیل نقایص:کامل کردن عیبها!)
- درست: هرکس باید بکوشد نقایص خود را رفع کند.
- کاهش پیشرفت امور در بخش دولتی بیشتر از بخش خصوصی است. (کاهش پیشرفت)
- درست: کندی پیشرفت (کندی آهنگ پیشرفت در بخش های دولتی)
- حالا او از درد کمر، ضعف چشم و کم خونی برخوردار است.
- درست: حالا او درد کمر، ضعف چشم و کم خونی دارد. (این دردها، برخورداری نیست. برخورداری برای امور مثبت و مطلوب است نه نامطلوب.)
- وسایل کامل آزمایشگاهی را از خارج وارد و در اختیار دانشجویان قرار داد.
- درست: وسایل کامل آزمایشگاهی را از خارج کشور وارد کرد و در اختیار دانشجویان قرار داد.
تعابیر عامیانه
استفاده از برخی تعابیر و اصطلاحات عامیانه در بافت برخی جمله ها در نثرهای علمی، اداری و آموزشی چندان زیبا و شایسته نیست. چنین تعابیری از رسمی بودن متن میکاهند و حس ناخوشایندی را به مخاطب القا میکنند.
- دولت نتوانسته است تاکنون برامر نظارت بر قیمت ها سوار شود.
- درست: دولت نتوانسته است تاکنون قیمت ها را کنترل کند.
- سؤالات بسیار راحت بود، با این وجود نتوانست پاسخ دهد.
- درست: سؤالات بسیار راحت بود؛ با وجود این نتوانست پاسخ دهد. (با این وجود تعبیری نادرست است و کاربردی عامیانه و گفتاری دارد و به قیاس «با این همه»، «با این حال»، ساخته شدهاست.)
- موقعی که میخواست نامه را از لای در تو بیندازد، مأموران مچش را رو کردند.
- درست: وقتی میخواست نامه را از لای در تو بیندازد، مأموران مچش را گرفتند. (عبارت «مچش را رو کردند» نادرست است: «مچش را باز کردند، با «مچش را گرفتند که به قباس «مشت کسی را باز کردن» ساخته شده است؛ ولی نویسنده آن را با اصطلاح «دست کسی را رو کردن» آمیخته است.)
- او همسایهای مهربان و شوهری سر به فرمان دارد.
- درست: او همسایهای مهربان و شوهری گوش به فرمان دارد. اصطلاح «گوش به فرمان» درست است نه «سر به فرمان».
- به قول معروف احمدی بسیار کاردان است.
- «به قول معروف» از تکیه کلامهای عامیانه است که بیشتر در زبان گفتار و نابهجا به کار میرود. به قول معروف را زمانی استفاده میکنیم که در جمله، سخن یا مثل معروفی به کار ببریم؛ مثلاً به قول معروف «کبوتر با کبوتر، باز با باز». .
- گفت هرکس باید به قول و عملش پایبند باشد که والوعده وفا.
- درست: گفت هرکس باید به قول و عملش پایبند باشد که «من وعد وفاء».
گاه مثلها به تأثیر از زبان عامه به شکل ناقص، نارسا یا اشتباه استفاده میشوند. ویراستار باید در این گونه موارد به کتابهای ضربالمثل مراجعه کنند.
تعابیر نارسا
برخی تعابیر نارسا براثر کوتاه سازی نابهجای عبارات و حذف بیدلیل یکی از اجزای جمله ساخته میشود.
- از انجام عملیات نجات و کمک به موقع آتش نشان ها باید تشکر کرد.
- درست: از انجام دادن عملیات نجات و کمک کردن به موقع آتش نشان ها باید تشکر کرد. (جزء «مصدری» در کلمه ی «انجام» و «کمک» به دلیل شتابزدگی در نگارش یا رعایت اختصار، بیدلیل حذف شده است. این گونه جملهها مبهم نیستند و مخاطب به قرینه مقصود را در مییابد؛ اما در نثر معیار بهتر آن است که چنین عبارتهایی کامل نوشته شوند.
برخی تعبیرهای نارسا به دلیل انتخاب صفت نامناسب است:
-
ابتدایی ترین کار برای کاهش تصادفات جاده ای ایجاد جاده های سریع است.
- درست: کمترین کار برای کاهش تصادفات جاده ای، ساخت بزرگراه است. (مقصود از ابتدایی ترین، کمترین یا اولین کار است نه آن که ابتدایی و پیش پا افتاده ترین کار باشد. مقصود از «ایجاد» ساخت با احداث است، مقصود از «سریع» جادهی پرکشش، کم تراکم و بزرگ است که تمامی این صفات در بزرگراه جمع است.)
برخی تعابیر نارسا از گرته برداری نا به جا سرچشمه می گیرد.
نارسایی برخی واژه ها، تعابیر و اصطلاحات به دلیل کاربرد اشتباه کلمات به جای هم است. این اشتباه ممکن است به دلیل شکل آوایی و خطی نزدیک یا نزدیکی معنا باشد:
- خلیفه دستور داد مقداری پول از خزینه به شاعر صله دهند.
درست: خلیفه دستور داد مقداری پول از خزانه به شاعر صله دهند. («خزینه» مخزن آب گرم حمام، و «خزانه» محل نگهداری پول است.)
کاربرد نادرست تعابیر مختلف در زبان فارسی که در نوشتار پیشرو به آن پرداختیم از جمله موانعی است که انتقال پیام به مخاطب را مختل میکند. به یاد داشته باشید تنها زمانی میتوان محتوای خوبی را به مخاطب انتقال داد که با یک ساختار مناسب و حرفهای همراه شده باشد.