فرضیه کاذب، گزاره یا مقدمه نادرستی است که اساس یک استدلال را تشکیل میدهد و آن را از نظر منطقی نادرست میکند.
به عنوان مثال در استدلال «همه پرندگان پرواز میکنند، پنگوئنها نمیتوانند پرواز کنند، درنتیجه پنگوئنها پرنده نیستند.» این فرض که همهی پرندگان میتوانند پرواز کنند نادرست است و باعث میشود استدلال منطقی صحیح نباشد. بر این اساس، میتوان به استدلالی که بر پایهی فرضیهای نادرست ایجاد میشود، مغالطه فرضیه کاذب گفت.
از آنجا که فرضیهها و مقدمههای نادرست بسیار رایج هستند و از آنجا که در هستهی بسیاری از مغالطات منطقی قرار دارند، درک آنها بسیار مهم است. در ادامه متن بیشتر به این مغالطه خواهیم پرداخت و به شما میگوییم باید با این مغالطات چگونه برخورد کنید.
نمونههایی از فرضیهی نادرست
در شکلی از استدلال که در آن نتیجه از دو مقدمه گرفته میشود، فرض غلط به این شکل بکار میرود:
فرض۱) اگر خیابان خیس باشد، باران باریده است.
فرض۲) خیابان خیس است.
نتیجه) تازه باران آمدهاست.
در اینجا فرض ۱ (اگر خیابان خیس باشد، باران باریده است) نادرست است، زیرا اگر خیابان خیس است، لزوما به این معنی نیست که فقط باران باریده است. ممکن است شیر آتشنشانی شکسته باشد و آب به اطراف پاشیده باشد یا هر اتفاق دیگری. از آنجا که این استدلال بر این فرضیه نادرست تکیه کردهاست پس میتوان گفت تمام استدلال از نظر منطقی نادرست است. با این حال، این بدان معنا نیست که نتیجهگیری استدلال لزوما نادرست است، زیرا حتی استدلالهای نادرست هم میتوانند نتایج درستی داشته باشند. ممکن است واقعا باران باریده باشد!
علاوه بر این نمونههای دیگری از مقدمات نادرست وجود دارند که میتوانند از عمد به عنوان مغالطه استفاده شوند.
به عنوان مثال توسل به طبیعت یک مغالطه منطقی برای نشان دادن خوب بودن چیزی است. این فرضیه که هرچیزی طبیعی بود لزوما برای شما خوب است و هرچیزی غیرطبیعی بود برای شما مضر است یک فرضیه اشتباه است. برخی گیاهان برای انسان سمی هستند و نباید از آنها استفاده کرد.
نمونهی دیگری از مقدمه کاذب زمانی رخ میدهد که میخواهیم دوراهیهای نادرست ایجاد کنیم و حداقل شامل یکی از مقدمات نادرست زیر است:
- انحصار: انحصار به این معنی است که شما در مقدمه صحبت خود به تنها یکی از گزینههای موجود اتکا کنید. این اتفاق باعث میشود فرد مقابل فکر کند فقط میتواند یکی از گزینههای موجود را انتخاب کند (فقط همان درست است و گزینهی دیگری نیست) درحالی که در واقعیت امکان انتخاب دو یا چند راه دیگر وجود دارد. ممکن است فردی در مقدمه استدلال خود بگوید «الف» یا «ب» درست است اما درواقعیت هردو درست هستند.
- جامعیت: فرض جامعیت یعنی استدلال را با این فرض آغاز کنید که گزینههای ارائه شده، تنها گزینههایی هستند که در دسترس هستند. جامع نشان دادن گزینههای موجود این مغالطه است. مثلاً ممکن است فرد بگوید ما باید بین گزینههای «الف» یا «ب» یکی را انتخاب کنیم درحالی که ممکن است یک راه «ج» به ذهن مخاطب برسد که جامعتر از دو گزینهی دیگر باشد.
مغالطهی مغالطه!
مغالطه، الگویی از استدلال است که دارای نقص است، چه در ساختار و چه در مقدمات.
چند نوع مغالطه وجود دارد که بر مقدمات نادرست تکیه میکنند. برای مثال:
۱. توسل به تازگی: این فرض غلط زمانی رخ میدهد که چیزی خوب یا بهتر در نظر گرفته شود صرفا به این دلیل که جدید و بدیع است. به عنوان مثال شخصی که از این مغالطه استفاده میکند ممکن است ادعا کند برنامهی ورزشی که به تازگی با حضور یک سلبریتی ساخته شدهاست بهتر از برنامهی قدیمی است. جدید بودن لزوما به معنای بهتر بودن نیست.
۲. ناباوری: این مقدمه غلط زمانی ایجاد میشود که فرد ادعا کند چون نمیتواند باور کند چیزی درست است، پس نادرست است! مثلا بگوید «من نمیتوانم باور کنم که این نظریهی علمی درست عمل کند، پس این نظریه صحیح نیست.»
۳. مغالطهی مغالطه: این مغالطه زمانی رخ میدهد که کسی فرض کند که اگر یک استدلال مغالطه دارد پس نتیجهی آن هم به یقین نادرست است. برای مثال فردی ممکن است ادعا کند که چون یک استدلال غلط و به نفع یک موضع سیاسی است پس حتماً آن موضع اشتباه است.
مقدمههای صریح و ضمنی
مقدمهها میتوانند صریح یا ضمنی باشند به این معنی که مستقیما به عنوان بخشی از استدلال به کار بروند یا صرفا به آنها اشاره شود- بدون ذکر مستقیم.
در مثال ابتدای مطلب، استدلال «همه پرندگان میتوانند پرواز کنند، پنگوئنها نمیتوانند پرواز کنند، پس پنگوئنها پرنده نیستند» این یک مقدمهی صریح است که همهی پرندگان میتوانند پرواز کنند زیرا مستقیماً بیان شدهاست. برعکس در استدلال «پنگوئنها نمیتوانند پرواز کنند پس پرنده نیستند» یک فرضیهی ضمنی وجود دارد و مستقیم بیان نشدهاست. در این استدلال این فرض که تمام پرندگان میتوانند پرواز کنند درنظر گرفته شدهاست اما مستقیم به آن اشاره نشدهاست.
تصمیمگیری درمورد صریح یا ضمنی بودن یک مقدمه به عوامل مختلفی بستگی دارد. برای مثال شخصی ممکن است تصمیم بگیرد قسمتی از استدلال را بصورت ضمنی درنظر بگیرد زیرا تاکید بر آن در طول بحث فایدهای ندارد از این جهت که بنظر او این قسمت از استدلال برای شنوندگان آشکار و بدیهی است و نیاز به تأکید بیشتر ندارد. گاهی هم ممکن است فرد از مقدمهی ضمنی استفاده کند تا بحث را برای شنوندگان سختتر کند.
پاسخ دادن به فرضیههای نادرست
برای پاسخ به فرضیههای نادرست، به طور کلی باید راجع به نادرست بودن آنها توضیح دهید. حتی گاهی لازم است توضیح دهید که چگونه نادرست بودن این فرضیه بقیه بخشهای استدلال را هم نادرست میکند. به عنوان مثال، اگر کسی میگوید «این محصول کاملاً طبیعی است پس برای شما خوب است» میتوانید اول راجع به فرض غلط او صحبت کنید و بگویید لزوماً هرچیزی طبیعی باشد برای انسان مفید نیست. سپس بخواهید از ترکیبات آن محصول برای مخاطبین بگوید و بیشتر توضیح دهد.
حتی میتوانید مثالهای مختلفی برای نقض حرف مخاطب بکار ببرید. گاهی هم میتوانید از فردی که استدلالی با فرض غلط میگوید بخواهید فرض غلط خود را توضیح دهد. این کار کمک میکند فرد اشتباه خود را در استدلال متوجه شود.
دو اخطار هم وجود دارد که باید به آن توجه کنید. اول اینکه اگر فرض یک استدلال غلط بود لزوماً نتیجهی غلطی ندارد. به مثال زیر توجه کنید:
فرض ۱) هواشناس گفته است که فردا باران میبارد.
فرض ۲) هواشناس همیشه درست میگوید.
نتیجه) فردا باران میبارد.
فرض دوم یک فرض نادرست است. با این حال احتمال زیادی وجود دارد که فردا باران ببارد. پس فرض غلط نمیتواند باعث این شود که نتیجه بگیرید فردا باران نمیبارد.
دومین نکته اینکه در زمانی که فرض غلط به بحث آسیبی نمیزند بهتر است از فرض غلط چشمپوشی کنید تا بحث به حاشیه نرود. استدلالها گاهی اوقات مثل یک زنجیر هستند که هرقسمت آن جدا شود، ارتباط سر زنجیر و انتهای آن به کلی قطع میشود اما گاهی اوقات اشتباه بودن قسمتی از استدلال کلیت بحث را تغییری نمیدهد. در این موارد نیازی نیست تأکید زیادی بر آن اشتباه کنید.
در زمان استدلال کردن به یاد داشته باشید که مسئولیت اثبات جملاتی که گفتهاید برعهده شماست. هنگام استدلال کردن سعی کنید از فرضیههای ضمنی دوری کنید و مطالبتان را بصورت صریح بیان کنید. اگر مطمئن نیستید که فرضیهای صحیح است یا غلط، براساس آن استدلال نکنید یا بحث خود را اینگونه شروع کنید که «برفرض اینکه این مسئله درست باشد...» این کار کمک میکند که اگر آن فرضیه درست نبود هم مشکل خاصی پیش نیاید. اما درکل سعی کنید از صحت هر فرضیهای که میخواهید از آن استفاده کنید مطمئن شوید.