تهران- ایرنا مدرسه- مردم خواندن اخبار را دوست دارند؛ اما بیشتر از همه آن‌ها عاشق داستان‌هایی هستند که جنبه‌هایی از زندگی ما یا رویدادهای خاصی که در سراسر جهان اتفاق می‌افتد را آشکار می‌کند. در عصر مدرن که اطلاعات از طریق رسانه‌ها و اینترنت به سرعت منتقل می‌شوند، مردم ترجیح می‌دهند نوشته‌های کوتاه را بخوانند و مقالات بلند را نادیده می‌گیرند. در اینجا روزنامه‌نگاری کمیک به میان می‌آید.

روزنامه‌نگاری گرافیکی، ترکیبی از تصویر و متن برای گزارش یک روایت غیرداستانی است که به آن روزنامه‌نگاری مصور، گزارش تصویری، روزنامه‌نگاری کمیک و کارتون غیرداستانی هم گفته می‌شود. در این نوع از روزنامه‌نگاری، داستان بدون اثر هنری، ناقص است و لازم است یک تصویر گرافیکی برای تکمیل آن وجود داشته باشد. این شیوه از روزنامه‌نگاری را نباید با ژانرهای دیگری که متن و تصویر باهم ترکیب می‌شوند اشتباه گرفت. ممکن است کاریکاتورهای سیاسی، شبیه برخی روزنامه‌نگاری‌های گرافیکی باشند؛ اما درون‌مایه‌ی کاریکاتور، طنز است و برای اطلاع رسانی کشیده نشده‌است. علاوه بر این، روزنامه‌نگاری گرافیکی را باید از روزنامه‌نگاری‌های منثور معمول که همراه با تصاویر هستند، متمایز کرد. در روزنامه‌نگاری‌های منثور، تصویر هنری باعث تقویت گزارش می‌شود اما جزء لاینفک آن نیست. در روزنامه‌نگاری گرافیکی کلمات و تصاویر، وابسته بهم هستند ویک روایت آن‌ها را بهم متصل می‌کند.

یکی از ویژگی‌های این ژانر، بی‌زمان بودن است؛ چون به موضوعات بزرگ‌تری می‌پردازد که خیلی زود اهمیتشان را از دست نمی‌دهند. روزنامه‌نگاری گرافیکی توسط دیوید چاپات، روزنامه‌نگار لبانی‌الاصل ساخته شده‌است که آثارش در روزنامه‌های مشهوری مثل نیویورک تایمز منتشر می‌شود. محبوب‌ترین و حرفه‌ای‌ترین آثار او درباره‌ی دیوار برلین، وضعیت غزه و تغییرات اقلیمی است. عکس بالا هم یکی از تصاویر او درباره‌ی زمستان سخت اروپا است.

در ادامه به چند زیرمجموعه از این ژانر روزنامه‌نگاری می‌پردازیم.

سفرنامه‌ها

در دهه‌ی 1970 کمیک‌های زیرزمینی، بسیار محبوب شدند و به عنوان یک رسانه‌ی اتوبیوگرافیک (زندگی‌نامه‌ی خودنوشت) مورد استفاده قرار گرفت. هاروی پکار، نویسنده‌ی کمیک آمریکایی، از کمیک برای بیان داستان‌های روزمره‌ی زندگی مردم استفاده می‌کرد. سفرنامه‌های امروزی، فرزندان مستقیم کمیک‌های خاطرات آن زمان هستند. این آثار اغلب باعث کاوش خواننده‌ها در سرزمین‌های غریبی می‌شود که نویسنده به آن پرداخته است. نکته‌ی کلیدی در اینجا، شناسایی خواننده است. خالق کمیک، صدای قوی و بلندی دارد که با آن روایت را هدایت می‌کند و ما به عنوان خواننده به آن‌ها اعتماد می‌کنیم؛ چراکه حقایق را به دور از کلیشه‌ها منتقل می‌کنند. مجموعه‌ی سفرنامه‌های مصور نشر اطراف، نمونه‌های بسیار خوبی از این ژانر است. کتاب «پیونگ یانگ» از این مجموعه تجربه‌ی سفر یک شهروند کانادایی به کره‌ی شمالی است. از آنجایی که گی دولیل، خالق این کمیک، در سفرش نمی‌توانسته از دوربین استفاده کند، هرآنچه را که دیده به خوبی تصویرسازی کرده است. او از تجارب خود به عنوان لنزی برای شرح برداشت‌های فرهنگی خود استفاده کرده و خواننده را با خود همراه می‌کند.

نمونه‌ای از سفرنامه کمیک

پرتره‌ها

پرتره، در روزنامه‌نگاری گرافیکی حتی بیشتر از سفرنامه‌ها دیده می‌شود؛ هرچند این دو اغلب باهم همپوشانی دارند. در یک کمیک پرتره، خالق عقب می‌نشیند و به حقایق یا افراد اجازه می‌دهد خودشان صحبت کنند. جو ساکو، نویسنده کمیک و روزنامه‌نگار آمریکایی، اغلب به سوژه‌هایش اجازه می‌داد داستان‌هایشان را بگویند و کلماتش در اطراف پرتره‌ها، حضور داشتند. با تمرکز بر روی حالات چهره، خواننده به طور موثر از دید ساکو نگاه می‌کند و در جریان داستان قرار می‌گیرد. ساکو در کمیک ژورنالیسمش، مصاحبه‌گر را از تصویر حذف می‌کند و باعث می‌شود خواننده ارتباط بهتری با مصاحبه‌شونده و روایت او برقرار کند. یکی از معروف‌ترین آثار او، کمیکی به نام «فلسطین» است که نتیجه‌ی سفر دو ماهه‌ی او به سرزمین‌های اشغالی است. او با هر دو طرف درگیر جنگ، بیش از صد مصاحبه انجام داده است.

راه‌های زیادی برای افزایش هویت از تغییر پرتره وجود دارد. در حالی که ساکو تمایل داشت بر چهره‌ها تمرکز کند، وندی مک ناتون در آثارش از رویکردی تجربی‌تر استفاده می‌کند. او در کمیک‌هایش به کسانی می‌پردازد که فضای کمتری برای روایت دارند و سعی می‌کند تا با ایجاد یک هویت تجربی، از روایت اضافه جلوگیری کند. در آثار مک ناتون، خواننده تشویق می‌شود تا بر فرم‌ها تمرکز کند و با آن‌ها، آشنا شود. این رویکرد باعث شناسایی درونی خواننده می‌شود. او می‌خواهد به جای آنکه سوژه‌هایش را در یک مصاحبه مطرح کند، خوانندگان زندگی را از نگاه آن‌ها تجربه کنند.

اینفوگرافیگ‌ها

سوزی کاگل، در مصاحبه‌ای توضیح می‌دهد: «میان اینفوگرافیک و روزنامه‌نگاری کمیک، چیزهای مشابه زیادی وجود دارد... [اما] مشکل من با روزنامه‌نگاری کمیک این است که بیشتر روزنامه‌نگاران کمیک، پیشینه‌ای در مدرسه هنر دارند و نوشتن و تحقیق در آن وجود ندارد.» اینفوگرافیک‌ها این شکاف را در روزنامه‌نگاری گرافیکی پر می‌کردند. اینفوگرافیک‌ها ارتباط نزدیکی با مفاهیم مجسم داده و دیتاژورنالیسم دارند؛ اما چون اطلاعات را به صورت بصری مطرح می‌کند در روزنامه‌نگاری گرافیکی هم کاربرد دارد.

چرا روزنامه‌نگاری کمیک یا گرافیکی انقدر محبوب است؟

مردم خواندن اخبار را دوست دارند؛ اما بیشتر از همه آن‌ها عاشق داستان‌هایی هستند که جنبه‌هایی از زندگی ما یا رویدادهای خاصی که در سراسر جهان اتفاق می‌افتد را آشکار می‌کند. اکثر روزنامه‌نگاران، گزارش‌هایی در حدود 2000 تا 3000 کلمه می‌نویسند. در عصر مدرن که اطلاعات از طریق رسانه‌ها و اینترنت به سرعت منتقل می‌شوند، مردم ترجیح می‌دهند نوشته‌های کوتاه را بخوانند و مقالات بلند را نادیده می‌گیرند. در اینجا روزنامه‌نگاری کمیک به میان می‌آید. وقتی داستانی به مردم ارائه می‌شود که روایت آن از طریق تصویر به مردم گفته می‌شود، آن‌ها از روایت استقبال می‌کنند. شفاف سازی مضامین پیچیده به روشی آسان و قابل درک، یکی دیگر از دلایل توجه مردم به روزنامه‌نگاری کمیک است. روزنامه‌نگاری گرافیکی به موضوعات بزرگی می‌پردازد که با کلمات قابل توصیف نیستند.

روزنامه‌نگاری کمیک چگونه ایجاد می‌شود؟

کمیک نویسی و روزنامه‌نگاری کمیک، از لحاظ شکلی باهم متفاوت می‌شوند. در حالی که کمیک‌ها معمولاً داستانی هستند، روزنامه‌نگاری کمیک شیوه‌ای از روزنامه‌نگاری است که خبرهای مهم جهان را به تصویر می‌کشد و این تصاویر برای مردم جذاب هستند. روزنامه‌نگاری گرافیکی یک رسانه‌ی روایی با پتانسیل نامحدود است. آن‌ها می‌توانند توسط روزنامه‌نگار به هرشکلی که می‌خواهد در بیایند. تنها چیزی که می‌تواند وقفه‌ای در روند تولید آن‌ها ایجاد کند، ذهن روزنامه‌نگار است. در این ژانر ابزار روزنامه‌نگار، بوم نقاشی است که با آن‌ها روایت‌هایش را مطرح می‌کند.

استوری بوردینگ و روزنامه‌نگاری کمیک

روزنامه‌نگاری گرافیکی؛ مانند سایر ژانرهای روزنامه‌نگاری، مستلزم برنامه‌ریزی مناسب برای اجرا است و برای این کار به استوری بورد نیاز دارد. استوری بوردها، معمولاً در برنامه‌ریزی برای فیلم‌ها، انیمیشن‌ها و البته داستان‌های مصور کاربرد دارند و در روزنامه‌نگاری برای اشاره به شخصیت‌های کلیدی، ویژگی‌های آن‌ها و خط داستانی استفاده می‌شود. کمیک، نمایش بصری گزارشی است که شما نوشته‌اید. وقتی کار نوشتن گزارش را تمام کردید باید درباره‌ی چگونگی تجسم داستان، فکر کنید و تصاویر گرافیکی آن را بکشید.  چالش جدید برای شما به عنوان یک روزنامه‌نگار، این است که بنشینید و تمام ویژگی‌هایی افرادی که با آن‌ها مصاحبه کرده‌اید را به طور واضح به تصویر بکشید. برای اینکه مشکلی در روند کار پیش نیاید، استفاده از استوری بورد، ضروری است.

استوری بورد، جایی است که شما ایده خود را می‌گیرید و آن را در یک طرح قابل مشاهده ارائه می‌دهید. نمای نزدیک، زوایای دوربین، نگاه شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها و افکت‌ها، همگی برای دیدن و تخمین خطرات و احتمالات موجود هستند. نواقص کار با استوری بورد، مشخص می‌شوند و شما مطمئن می‌شوید که همه چیز در جای خود قرار دارد.

روزنامه‌نگاری گرافیکی در سال‌های اخیر تغییرات زیادی را در دنیای روزنامه‌نگاری ایجاد کرده است و دگرگونی زیادی در قالب‌های روایی و انتقادی به وجود آورده است و توجه مردم جهان را به مسائلی که کمتر به آن‌ها توجه می‌شود را جلب کرده است و صدای افرادی شده است که خودشان رسانه‌ای برای طرح مسائلشان ندارند.