در یادداشت قبلی دربارهی رابطهی استفاده از شبکههای اجتماعی و سلامت روان صحبت کردیم و توضیح دادیم مردم معمولا به چه دلایلی مایلند از شبکههای اجتماعی اصتفاده کنند. در این یادداشت به اثرات مثبت و منفی استفاده از شبکههای اجتمماعی و تاثیر آن بر ذهن و هویت انسان میپردازیم. (لینک مطلب رابطه شبکههای اجتماعی و سلامت روان)
هویت و شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی، فضایی را برای کاربران خود ایجاد میکنند تا آنها بتوانند شخصیت خود را به شیوهی منحصر به فردی، بیان کنند. کاربران میتوانند با ساخت چند اکانت کاربری، فرصتی برای ساخت همزمان چند شخصیت داشته باشند. شخصیتهایی مجازی که میتوانند با شخصیت واقعی کاربران هماهنگ، مکمل و حتی در تضاد باشند. مردم بااستفاده از شبکههای اجتماعی، هویت اجتماعی خود را تغییر میدهند. میتوانند آنچنان را که دوست دارند، و نه آنگونه که هستند، خود را به دیگران نشان دهند و از این ابزار برای گسترش ارتباطات اجتماعی خود استفاده کنند. هویت واقعی آنها، پشت هویت مجازیشان قرار میگیرد و افرادی که فقط از طریق فضای مجازی با آنها در ارتباطند، هیچوقت خود واقعی آنها را نخواهند شناخت.
در نتیجه این قدرت از طریق شبکههای اجتماعی به مردم داده میشود تا بتوانند کنترل بیشتری بر هویت خود داشته باشند. هرچند به طور ظاهری این قدرتی جدید است که انسان به دست آورده است؛ اما به شدت میتواند برای کاربران، به خصوص جوانان، مشکلاتی ایجاد کند. از دیدگاه روانشناسی رسانههای اجتماعی، توانایی کنترل شکلگیری هویت خود، به همان اندازه که نگران کننده است، قدرتمند هم است. البته این میزان قدرت، همان دلیل نگرانی است. کاربران میتوانند هویت خود را در شبکههای اجتماعی به طور صادقانهای بازنمایی کنند و برخی ویژگیها را هم از ای طریق برای خود بسازند و در عین حال، میتوانند شخصیت کاملا جدیدی در رسانههای اجتماعی ایجاد کنند. این قدرت دارای مزای چشمگیر و پیامدهای شدیدی است.
علاوه بر ساخت هویت، رسانههای اجتماعی باعث درک جدیدی از خودمان هم میشود. زمانی که کاربران شبکههای اجتماعی موقعیت خود را با دیگران مقایسه میکنند، خود را زیر ذرهبین قرار میدهند. متیو پیتمن و براندون رایش، متخصصان رسانه، دریافتهاند که مردم معمولا هویتشان را با بقیه کاربران در شبکههای اجتماعی تصویر محور؛ مثل پینترست و اینستاگرام میسنجند. آنها توضیح دادهاند «استفاده از این شبکههای اجتماهی، تنهایی را هم کاهش نمیدهد؛ اما باعث ایجاد شادی و رضایت از زندگی میشود.» در نتیجه، برخی از کاربران در رسانههای اجتماعی تصویرمحور، اعتماد به نفس بیشتر و درک بهتری از خود خواهند داشت. اما این وجه مثبت داستان است. رسانههای اجتماعی معمولا برای کسانی که دیدی منفی نسبت به خود دارند، سبب ساخت هویتهای جدید غیرحقیقی میشود. آنها تلاش میکنند دیگران را فریب دهند تا فکر کنند شخص دیگری هستند. به گفتهی ساینتیفیک آمریکن «کاربران ممکن است تحت فشار قراربگیرند تا اطلاعاتی مانند قد، وزن و سن را تغییر دهن تا به آنچه که تصور میکنند ایدهآل است برسند.» رسانههای اجتماعی فضایی را ایجاد کردهاند تا مردم خود را زیر ذرهبین قرار دهند و از چیزی که هستند احساس فشار و ناراحتی کنند و با دروغ بخواهند هویت فیزیکی و روانی خود را جعل کنند تا مطلوبتر باشند.
رسانههای اجتماعی واثرات مثبت و منفی آن بر سلامت روان
پلتفرمهای رسانههای اجمتماعی این قدرت را دارند تا بر رفتارهای روانی تاثیر مثبت و منفی بگذارند. رسانههای اجتماعی میتوانند به طور چشمگیری به بهبود سلامت روانی کاربران کمک کنند؛ اما در عین حال میتوانند برسلامت روانی افراد هم تأثیر منفی بگذارند. یکی از مزایای مثبت آن این است که کاربران میتوانند دوستیهایی عمیقتر ایجاد کنند. علاوه بر این، ارتباطات عمیقتر به کاربران فرصتی برای استقلال بیشتر میدهد که تفکر انتقادی و توانایی تصمیمگیری آنها را افزایش میدهد. این احساسات اجتماعی و ارزشمند بودن به طور محسوسی سلامت روانی کاربران را در طول زمان بهبود میبخشد.
سازمان Painted Brain که مشکلات سلامت روان را از راه حمایت و هنر حل درمان میکند، اثرات مثبتی را که رسانههای اجتماعی میتوانند بر سلامت روان کاربران داشته باشند را ترسیم کردهاست. این اثرات عبارتند از:
- ادغام اجتماعی با گروههای ذینفع مشابه
- انگیزه برای داشتن سبک زندگی سالم
- حفظ و ایجاد روابط جدید
- ایجاد شیوههای جدید تفکر
- افزایش عزت نفس
در کنار مزایای ملموسی که شبکههای اجتماعی برای زندگی ما دارند، اثرات منفی فراوانی هم دارند. یکی از آنها تشدید اضطراب در نوجوانان میشود؛ طبق گفته کتی هرلی، مددکار اجتماعی بالینی، نوجوانان باید با زورگویی سایبری، ترولها، مقایسههای سمی و محرومیت از خواب مقابله کنند. فرهنگی در دنیای امروز شکل گرفته است که بر اهمیت همیشه آنلاین بودن تأکید دارد، تا بتوان ارتباطات را حفظ کرد. این فرهنگ منجر به اضطراب عمیق میشود. علاوه بر این، طبق یک مقالهی علمی منتشر شده در مجلهی روانشناسی اجتماعی و بالینی، سطوح بالاتر افسردگی با استفاده از فیسبوک رابطه مستقیم دارد. این مطالعه نشان داد که سلامت روانی افراد با زمان بیشتری که در فیسبوک میگذارنند، بیشتر آسیب میبیند. مقاله دیگری توسط دکتر ایگور پانتیک منتشر شد که یافتههای قبلی را تأیید کرد. او توضیح داد: «استفاده طولانی مدت از شبکههای اجتماعی، مانند فیسبوک، ممکن است با علائم و نشانههای افسردگی مرتبط باشد.»
تأثیر منفی دیگر استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی در موارد حاد این است که منجر به اختلال کنترل تکانه[1] شود، به خصوص اگر کاربر با تلفن همراه هوشمند به شبکههای اجتماعی دسترسی داشته باشد. این به معنی است که فرد به طور شبانهروزی به حسابهای خود دسترسی دارد که استفاده از آنها را آسان میکند. همین امر، تمرکز را کاهش میدهد و وضعیت خواب را مختل میکند و روابط در دنیای حقیقی را هم به خطر میاندازد. هرچند که در بالا ذکر کردیم، افزایش عزت نفس از مزایای شبکههای اجتماعی است؛ اما شبکههای اجتماعی باعث کاهش عزت نفس هم میشوند. مردم ممکن است احساس بیکفایتی درباره زندگی و ظاهر خود داشته باشند؛ حتی با وجود آنکه بدانند تصاویری که میبینند دستکاری شدهاند هم احساس ناامنی، حسادت و نارضایتی میکنند.
باتوجه به اینکه اغلب ما زمان قابل توجهی را در شبکههای اجتماعی میگذرانیم، ممکن است احساس خستگی، غم، نارضایتی، تنهایی و بیکفایتی داشته باشیم که بر زندگی و روابطمان تأثیر میگذارد. برای حل این مشکلات، زمان آن رسیده است که عادتهای آنلاین خود را ارزیابی کنیم و تلاش کنیم تا عادات بهتری را جایگزین عادات فعلی کنیم.
[1] ICD نوعی اختلال تکانشگری است که فرد بر افکار وسواسگونه خود تسطی ندارد و این افکار آسیبزا موجب اضطراب فرد شده تا جایی که به شکل عمل دربیاید و فرد از آسیب به خود احساس لذت کند.