نتیجه‌ی منطقی سرعت زیاد در اکثر موارد موجب کاهش دقت و افزایش احتمال خطا است؛ چه در رانندگی، چه در انجام کارها و چه در نتیجه‌گیری و استدلال. حال اگر این نتیجه‌گیری به عمد صورت گیرد مغالطه‌ی نتیجه‌گیری عجولانه را شکل می‌دهد.

نتیجه‌گیری عجولانه پدیده‌ای است که در آن افراد بر اساس اطلاعات ناکافی، زودتر از موعد به نتیجه می‌رسند. برای مثال، فردی که زود قضاوت می‌کند ممکن است تصور کند فردی که به تازگی با وی ملاقات کرده از دست او عصبانی است، فقط به این دلیل که آن شخص در حین صحبت به او لبخند نمی‌زند، حتی اگر توضیحات منطقی زیادی برای آن رفتار وجود داشته باشد.

در بسیاری از موارد افراد زود قضاوت می‌کنند و این کار می‌تواند منجر به بروز مسائل مختلفی شود. در نوشتار زیر با مفهوم نتیجه‌گیری عجولانه  آشنا خواهید شد و در شماره‌ی بعدی نحوه‌ی جلوگیری از انجام آن و همچنین نحوه‌ی برخورد با افرادی که این کار را انجام می دهند را خواهید دید.

 نمونه‌هایی از نتیجه‌گیری عجولانه 

موارد زیر نمونه‌هایی از روش‌های متداول است که افراد از طریق آن زود قضاوت می‌کنند:

  • فرض معمولی: فرض معمولی شامل ایجاد یک فرض نسبتاً جزئی و شهودی است که مبتنی بر دانش، تجربه و باورهای قبلی شماست. برای مثال، فرض معمولی می‌تواند شامل این باشد که شما رستورانی را ببینید که پنجره‌های کثیفی دارد و بلافاصله به این نتیجه برسید که حتما غذایی که سرو می‌کند هم بد است.
  • سردرگمی استنتاج-مشاهده: سردرگمی استنتاج-مشاهده شامل اشتباه‌گرفتن چیزی است که با استفاده از منطق استنباط کرده‌اید، با چیزی که مشاهده‌ کرده‌اید. برای مثال، سردرگمی استنتاج-مشاهده می‌تواند شامل دیدن شخصی باشد که در حال رانندگی یک ماشین شیک است و باور کنیم که ما فردی ثروتمند را دیده‌ایم در حالی که در عمل به جای مشاهده آن، صرفاً استنباط کردیم که آن شخص ثروتمند است.
  • فال‌گیری: فال‌گیری شامل این فرض است که دقیقاً می‌دانید در آینده چه اتفاقی خواهدافتاد. برای مثال، فالگیری می‌تواند شامل این فکر باشد که در یک آزمون مردود می‌شوید، زیرا با برخی از سؤالات تمرینی مشکل داشتید.
  • ذهن‌خوانی: ذهن‌خوانی شامل این فرض است که می‌توانید به درستی بدانید که دیگران چه فکر می‌کنند. برای مثال، ذهن‌خوانی می‌تواند این فکر باشد که یک نفر باید از شما متنفر باشد فقط به این دلیل که وقتی به او گفتید «صبح بخیر» مشتاق به نظر نمی‌رسید.
  • برون‌یابی افراطی: برون‌یابی افراطی شامل گرفتن جزئیات یا رویداد جزئی و استفاده از آن برای نتیجه‌گیری چیزی نسبتاً مهم است. برای مثال، برون‌یابی شدید می‌تواند دیدن مقداری دود از پنجره‌ِ خانه و بلافاصله فرض اینکه خانه در حال آتش گرفتن است باشد.
  • تعمیم‌افراطی: تعمیم افراطی شامل گرفتن بخشی از اطلاعات که در موارد خاص اعمال می‌شود و سپس استفاده از آن در موارد دیگر کلی‌تر، فراتر از حد معقول است. برای مثال، تعمیم افراطی می‌تواند شامل این فرض باشد که به این دلیل که با فردی در یک گروه اجتماعی خاص سازگاری نداشتید، پس با هیچ‌کس دیگر از آن گروه نیز کنار نمی‌آیید. در برخی موارد به آن تعمیم عجولانه یا تعمیم اشتباه نیز گفته می‌شود.
  •  برچسب‌زدن: برچسب زدن شامل ایجاد فرضیاتی در مورد افراد، بر اساس رفتارها یا نظراتی است که به طور کلیشه‌ای با گروهی مرتبط است که آن‌ها به آن تعلق دارند. برای مثال، برچسب زدن می‌تواند این فرض باشد که فردی سرگرمی خاصی را دوست ندارد، صرفاً به این دلیل که افراد همجنس‌شان معمولاً در این نوع سرگرمی‌ها شرکت نمی‌کنند.

 توجه داشته باشید که گاهی اوقات بین این اشکال مختلف نتیجه‌گیری عجولانه همپوشانی وجود دارد. برای مثال، برچسب‌گذاری را می‌توان به عنوان نوعی تعمیم افراطی و بسیاری از اشکال نتیجه‌گیری عجولانه را می‌توان به عنوان انواعی از مفروضات معمول در نظر گرفت.

علاوه بر این، بیاد داشته باشید که مفهوم نتیجه‌گیری عجولانه به شکل‌هایی که در بالا توضیح داده‌شد محدود نمی‌شود و افراد می‌توانند به روش‌های دیگری نیز نتیجه‌گیری عجولانه کنند.

در نهایت، توجه داشته باشید که در حالی که مفهوم نتیجه‌گیری عجولانه معمولاً با نتیجه‌گیری عجولانه منفی مرتبط است، افراد می‌توانند به نتایجی برسند که  از ماهیت مثبت، منفی یا خنثی برخوردارند.

چرا مردم عجولانه تصمیم گیری می کنند

دلیل اصلی نتیجه‌گیری عجولانه افراد این است که سیستم شناختی ما بر میانبرهای ذهنی (به نام اکتشافی) متکی است که سرعت قضاوت و فرآیندهای تصمیم گیری ما را به قیمت کاهش دقت و بهینه‌بودن آن‌ها افزایش می‌دهد. در برخی موارد، افراد برخی از روندهای اکتشافی‌ را به اشتباه به کار می‌برند، که باعث استفاده از میانبرهای ذهنی بسیار افراطی می‌شود، به نحوی که آن‌ها را به نتیجه‌گیری عجولانه سوق می‌دهد.

نتیجه گیری عجولانه به عنوان سوگیری شناختی

مفهوم نتیجه‌گیری عجولانه به طور کلی به عنوان سوگیری شناختی در نظر گرفته می‌شود، در مواردی که افراد در نتیجه روش ناقص عملکرد سیستم شناختی ما به نتیجه‌گیری می‌پردازند، که می‌تواند باعث شود تا بدون اتکا به اطلاعات کافی و فرآیند استدلال کامل عجله کرده و به قضاوت‌های شهودی بپردازیم. به طور کلی، نتیجه‌گیری عجولانه می‌تواند در بسیاری از موقعیت‌ها به نتایج معقولی منجر شود؛ مانند زمانی که نیاز به تصمیم‌گیری سریع داریم. به همین دلیل است که ما به طور مکرر در طول روز به روش‌های جزئی نتیجه‌گیری می‌کنیم؛ به‌ویژه وقتی صحبت از مشاهدات یا تصمیم‌گیری‌هایی می‌شود که خیلی مهم نیستند.

نتیجه‌گیری عجولانه به این روش شامل استفاده از روش‌های اکتشافی است که به ما اجازه می‌دهد تا به قیمت افزایش احتمال اینکه نتیجه فرآیند فکر ما کمتر از حد مطلوب باشد موقعیت‌ها را ارزیابی کرده و به سرعت تصمیم‌گیری کنیم. معمولاً این مبادله‌ی سرعت-بهینگی ارزشمند است؛ به خصوص اگر از روندهای اکتشافی فقط در موقعیت‌های مناسب و به شیوه‌ای معقول استفاده کنیم.

با این حال، نتیجه‌گیری عجولانه به این روش زمانی مشکل‌ساز می‌شود که روندهای اکتشافی ما به اشتباه اعمال شوند؛ مانند زمانی که ما را به یک جهش بزرگ از جزئیات کوچک به یک نتیجه‌گیری بزرگ سوق می‌دهند، حتی وقتی‌که تقریباً هیچ مدرکی برای تأیید نتیجه‌گیری خود نداریم.

برای مثال،نتیجه‌گیری عجولانه اغلب در زمینه‌های پزشکی مشکل محسوب می‌شود، جایی که پزشکان در تأیید صحیح تشخیص اولیه یا در نظر گرفتن جایگزین‌های احتمالی برای آن تشخیص موفق نمی شوند (پدیده‌ای که گاهی در این زمینه به عنوان بسته شدن زودرس از آن یاد می‌شود).

عوامل مؤثر بر تمایل به نتیجه‌گیری عجولانه

برخی عوامل احتمال نتیجه‌گیری عجولانه افراد را افزایش می‌دهد؛ برای مثال، زمانی‌که به افراد دارای برخی باورهای قبلی، اطلاعات مربوط به آن باور ارائه می‌شود، در مقایسه با افرادی که اعتقاد مشابهی ندارند عموماً به احتمال بیشتری عجولانه نتیجه‌گیری می‌کنند و آن اطلاعات را به‌عنوان تأییدکننده باورشان تفسیر می‌کنند.

عامل دیگری که می‌تواند بر احتمال نتیجه‌گیری عجولانه افراد تأثیر بگذارد، تمایل به بسته بودن و قطعیت است. چنین تمایلی می‌تواند به این معنا باشد که اگر کسی از اطلاعات جزئی در مورد چیزی برخوردار باشد، ممکن است برای دستیابی به حس اطمینان عجولانه نتیجه‌گیری کند، حتی اگر نتیجه‌ای که به آن رسیده احتمالاً نادرست باشد. با این حال، مشخص نیست که آیا این عامل واقعاً بر استدلال افراد در مقیاس بزرگ تأثیر می‌گذارد یا خیر، زیرا تحقیقات در مورد این موضوع نشان می‌دهد که همیشه ارتباط مستقیمی بین نیاز به بسته شدن و  نتیجه‌گیری عجولانه وجود ندارد. به طور کلی، عوامل مختلفی می‌تواند افراد را کم و بیش به نتیجه‌گیری عجولانه وادار کند. با این حال ورای چند عامل اصلی، مانند تمایل به تأیید باورهای قبلی، پیش‌بینی نقش دقیق چنین عواملی کار سختی است به خصوص وقتی موارد فردی در میان باشد.

نتیجه گیری عجولانه به عنوان یک اشتباه منطقی

 به طور کلی مفهوم نتیجه گیری عجولانه به عنوان یک پدیده‌ی شناختی در نظر گرفته می‌شود که باعث می‌شود افراد به طور ناخواسته عجولانه نتیجه‌گیری کنند. با این حال، نتیجه‌گیری عجولانه را می‌توان در برخی موارد به عنوان یک مغالطه‌ی منطقی نیز در نظر گرفت؛ به ویژه زمانی که افراد بر استدلال‌هایی تکیه می‌کنند که شامل نتیجه‌گیری عجولانه، عمدی یا غیرعمدی است.

استفاده ناخواسته‌ی مردم از مغالطه‌ی نتیجه‌گیری عجولانه عموماً ناشی از سوگیری نتیجه‌گیری عجولانه است. این بدان معناست که سوگیری نتیجه‌گیری عجولانه باعث می‌شود افراد در مورد فرآیند استدلال درونی‌شان عجولانه نتیجه‌گیری کنند که به نوبه خود باعث می‌شود آن‌ها از مغالطه‌ی نتیجه‌گیری عجولانه در استدلال‌های خود استفاده کنند.

با این حال می‌توان استدلال‌هایی ارائه کرد که  متکی بر این مغالطه هستند، حتی زمانی که شخص استدلال کننده واقعاً تحت تأثیر سوگیری قرار نگرفته و کاملاً آگاه است که آن‌ها استدلال منطقی ناقص است. برای مثال، عبارت زیر را در نظر بگیرید:

  • «ما نباید به حرف‌های او گوش دهیم؛ او یک سیاست‌مدار است. یک سیاست‌مدار هرگز به فکر مردم عادی نیست.»

این استدلال حاوی مغالطه‌ی نتیجه‌گیری عجولانه است، زیرا بر اساس تعمیم افراطی گروهی که فرد مورد نظر به آن تعلق دارد یک واقعیت را در نظر می‌گیرد (فرد مورد نظر سیاستمدار است) و از آن برای توجیه نتیجه‌گیری بی‌اساس استفاده می‌کند (که ما نباید به حرف شخص مورد نظر گوش دهیم). فردی که از این مغالطه استفاده می‌کند ممکن است به دلیل سوگیری نتیجه‌گیری عجولانه خود بصورت ناخواسته زود قضاوت کند، یا ممکن است عمداً این کار را انجام دهد، چون باور دارد که این کار به او کمک می‌کند که مخاطب را به حمایت از موضعش متقاعد کند.

با این حال، به یاد داشته باشید که هم در این مورد و هم به طور کلی، نتیجه‌گیری عجولانه لزوماً منجر به نتیجه‌گیری اشتباه نمی‌شود؛ بلکه منجر به نتیجه‌گیری می‌شود که از پشتیبانی کافی برخوردار نیست، چون مبتنی بر اطلاعات ناکافی است؛ به این معنی که فرآیند مورد استفاده برای رسیدن به آن نتیجه‌ نادرست است، حتی اگر خود نتیجه‌گیری درست باشد.

مغالطه‌ی نتیجه‌گیری عجولانه گاهی اوقات با نام‌های دیگری نیز شناخته می‌شود، مانند مغالطه نتیجه‌گیری عجولانه، و مغالطه در جایی که دود وجود دارد، مغالطه آتش نیز وجود دارد.

در شماره‌ی بعدی در این مورد صحبت خواهیم کرد که چگونه به این نوع سوگیری و مغالطه پاسخ دهیم. همچنین روش جلوگیری از به کاربستن آن را هم شرح خواهیم داد.