نوشتن جملات کوتاه، کوبنده و مؤثر بخشی از هر نوشتار خوب است، اما بهطور ویژه در مورد نوشتن برای گوش (این اصطلاح ما در سری متنهای کاست برای نوشتن متن گزارش صوتی یا پادکست است؛ فراموش که نکردید؟!)، امری کاملاً ضروری است؛ جایی که هر ثانیه و هر کلمه مهم است.
فهمیدن بیش از حد بلند بودن جمله ساده است؛ اگر از پایان آن نفستان تمام میشود، یا برای گفتن آن باید نفس بزرگی بکشید یا لازم باشد در وسط جمله نفس بگیرید جملهی شما خیلی طولانی است. امشب تلویزیون را روشن کنید و گزارشی تلویزیونی را نگاه کنید؛ دقت کنید که مجری هنگام گفتن برخی جملهها، مجبور میشود در وسط جمله به صورت غیر طبیعی نفس بکشد تا کل جمله را بگوید. این دقیقاً همان چیزی است که باید از آن اجتناب کنید. یک جمله مؤثر نوشته شده برای گوش، باید با یک نفس عادی قابل گفتن باشد. بنابراین، یک روش خوب برای شناسایی جملات طولانی، خواندن آنها برای خود است.
اما با نگاه کردن به صفحه هم میتوانید متوجه شوید که کدام جملات بیش از حد طولانی هستند. هنگامی که حاشیه را بسته و نسخه را دو برابر میکنید، جملات طولانی به عنوان بلوکهای بزرگی از متن مشخص میشوند. به عنوان مثال، من میدانم که نمیتوانم به راحتی یک جمله بیش از دو خط را بگویم. بنابراین، اگر یک جمله سه خطی بنویسم، به دنبال راههایی برای کاهش آن یا تقسیم آن به دو بخش هستم (البته دو خط کوتاه وگرنه دو خط معمولی یا حتی یک خط کامل بازهم بلند است). یک قاعده خوب، تمرکز بر یک فکر در هر جمله است. با تمرین، نشانههای شخصی خودتان برای مشخص کردن جملات طولانی را پیدا خواهید کرد.
کوتاه کردن جملات طولانی
راه اثر بخشتر برای کاهش جملات طولانی، جستجوی نشانههای خاصی است که نشان میدهد شما سعی دارید بیش از حد ایدههایتان را در یک جمله بسط دهید. به دنبال کلمات اتصال مانند «و»، «اما» و «یا» باشید. به کارگیری ویرگول و عبارات مقدماتی را دقت کنید. جملات خود را ساده نگه دارید (قالب ساده فاعل / مفعول / فعل). یک فکر را در هر جمله دنبال کنید. با ین مراحل جملات کوتاهتری خواهید نوشت.
یک نکتهی مهم هم وجود دارد که به نوشتن برای گوش محدود نمیشود؛ قانون شماره ۱۳ در راهنمای نوشتاری «عناصر سبک» اثر استرانگ و وایت، «حذف کلمات غیرضروری» است.
نوشتن کوتاه، با تمرین امکانپذیر است. با گذشت زمان، بهتر میشوید. باید کم کم به این عادت برسید کخ هرچیزی را مینویسید برای یافتن کلمات غیرضروری مجدد بررسی کنید. با گذر زمان، این کار به طور طبیعی به عادت تبدیل خواهد شد.
هنگامی که جملات کوتاه مینویسید، باید از ساختارهای جملات تکراری خودداری کنید؛ او به فروشگاه رفت. او یک نوشابه خواست. او آن را نوشید. سعی کنید فاعل جملات را تنوع بخشید تا مانند داستان کودکان دبستانی بنظر نرسد.
جملات مؤثر
آیا جملات طولانیتر به لحاظ زمانی کارآمدتر نیستند، زیرا بیشتر نکات را در یک جمله فشرده میکنند؟ شاید ابتدا که شروع به نوشتن کنید به این نتیجه برسید اما با مرور زمان متوجه خواهید شد که کاملاً برعکس آن صحیح است. هنگامی که جملات کوتاه مینویسید، مشخص میشود کدام اطلاعات ضروری هستند و کدام میتوانند کوتاه شوند. ممکن است ببینید که نکاتی که فکر میکردید مهم هستند، کمتر مورد نیاز هستند. علاوه بر این، خواندن چندین جمله کوتاه به همان اندازه خواندن یک جمله طولانی زمان میبرد. در واقع تعداد کلمات چندین جمله با یک جمله طولانی یکسان است.
برای مثال به متن زیر که برای برنامه «Marketplace» در سال ۲۰۰۷ درباره شکنجه وزارت امور داخلی در برابر مهاجران غیرقانونی استفاده نوشته شده است دقت کنید. نسخه اول متن (بدون ویرایش) و نسخه دوم این داستان (بعد از ویرایش) مثال خوبی است. این دو متن در واقع اطلاعات مشابه را در همان مدت زمان ارائه میدهند. اما نسخه دوم از جملات کوتاه به بهترین شکل استفاده میکند و بیشتر به هدف خود میرسد.
نسخه اولیه:
سالهاست که شرکتها در صورتی که شماره گذرنامه کارمند مورد نظرشان تأیید نشود، باخبر میشوند.
اما در بیشتر مواقع، شرکتها هیچ کاری نمیکردند.
بر اساس قوانین جدید، این بیاقدامی میتواند هزینه زیادی برای آنها داشته باشد.
اگر عدم تطابق برطرف نشود، شرکتها ممکن است با جریمهای تا ۱۰.۰۰۰۰ دلار برای هر کارگر غیرقانونی در هر حادثه مواجه شوند.
نسخه ویرایش شده:
سالهاست که توافقی بیصدا بین کارفرمایان و کارگران غیرقانونی وجود دارد.
کارگران اسناد جعلی ارائه میدهند و کارفرماها آنها را بررسی نمیکنند.
اما اکنون این توافق میتواند برای هر دو طرف هزینه بسیاری داشته باشد.
مهاجران ممکن است اخراج شوند.
کارفرماها هم ممکن است تا ۱۰.۰۰۰ دلار برای هر کارگر در هر حادثه جریمه شوند.
این مثال یک نکته را نشان میدهد؛ جملات کوتاه بدون افزودن زمان، ایدههای شفاف، مختصر و کوبندهتری را منتقل میکنند.
نکات تخصصی
برای اینکه متن بهتری با جملهبندی مناسب داشته باشید نکات زیر هم میتواند بسیار مفید باشد:
- جملات را بلند بلند بخوانید و از خودتان بپرسید: «آیا میتوانم این جمله را سادهتر بیان کنم؟»
- از تمایل خود به استفاده از واژههای توصیفی بیمورد پرهیز کنید. از خودتان بپرسید: «آیا میتوانم از یک جزئیات خاص و تنها را برای ترسیم تصویر در ذهن خواننده استفاده کنم؟»
- *ایده را به صورت معکوس بررسی کنید. فاعل جمله را به مفعول تبدیل کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد. یا ترتیب دو کلمه را در جمله عوض کرده و ببینید چه نوع تفاوتهایی در معنای جمله به وجود میآید. یا حتی سعی کنید در متن خود، از رنگها استفاده کنید، زیرا نوشتار ما به ندرت شامل رنگها است. این یک فرآیند خلاقانه است؛ یک راه برای انعطاف فضای ذهن شما.
- جملات مجهول با فاعل غایب یا جملاتی که فاعل را در انتخای جمله آوردهاید، مخالف نوشتن خوب است. در این ساختار، چیزی برای کسی انجام میشود؛ انجامدهنده عمل در این ساختار گم است. ما به صورت مجهول فکر و به این شکل صحبت نمیکنیم، بنابراین در اکثر مواقع و تا حد امکان نباید جملات را به صورت مجهول بنویسیم.
- مهمترین کلمه در یک جمله نوشته شده برای گوش، آخرین کلمه است. این یکی از بزرگترین رازهای نوشتن صوتی مؤثر است. اگر آخرین کلمه قوی باشد، گفتن آن آسانتر خواهد بود و شنونده به تصویر نهایی که پایان جمله را تشکیل میدهد، میچسبید. گاهی اوقات لازم است ترتیب کلمات را تغییر دهید؛ بله، حتی فاعل را در انتهای جمله قرار دهید تا کلمه قدرتمند در آخر قرار گیرد. البته حواستان باشد که در این صورت، نکتهی قبلی را نقض کردهاید. به عبارت دیگر، قبل از شکستن قانون اول باید آن را به خوبی فرا گرفته باشید تا بدانید چه زمانی خوب است آن را نقض کنید. خودتان امتحان کنید. یک جمله را بگیرید و ترتیب کلمات آن را تغییر دهید. ببینید کدام یک بهتر به نظر میرسد.