در سالهای ابتدایی قرن ۲۱ اینترنت مدل کسب و کار رسانه ها را از بین برد. نفوذ رسانهها پراکنده شد و بسیاری از کارمندان بهای آن را پرداختند.
برای مثال بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، هزاران روزنامهنگار استرالیایی شغل خود را در دورهای بزرگ تعدیل کار از دست دادند؛ دورهای که صنعت خبر برای زندهماندن تلاش میکرد. عمده اخراجها در رسانههای مکتوب اتفاق افتاده است، زیرا از نظر تاریخی، آنها بیشترین تعداد روزنامهنگار را به کار گرفته بودند.
اختلال در مدل های کسب و کار سنتی و عجله برای یافتن مدل جدید مالی، در این سالها بسیار مورد بحث قرار گرفته است. اما سکال این جاست که سرنوشت روزنامهنگارانی که صنعت را ترک کردند یا کسانی که در اتاقهای خبری خالی مانده بودند چه میشود؟
زندگیهای مختل شده
اتحادیه رسانههای سرگرمی و هنر (اتحادیه روزنامهنگاران) تخمین میزند که در طول دهه گذشته بیش از ۵۰۰۰ روزنامهنگار استرالیایی این صنعت را ترک کردهاند.
مطالعه New Beats از طریق نظرسنجیهای منظم، آنچه را که برای روزنامهنگاران پس از ترک اتفاق افتاد، ترسیم کرده است. با مشارکت کتابخانه ملی استرالیا، سایت TheConversation با نزدیک به ۶۰ روزنامهنگار برای مجموعه تاریخ شفاهی کتابخانه مصاحبههای «تمام زندگی» را انجام داده است.
برخی از افراد مصاحبه، برای مثال دیوید مار، نفراتی شناخته شده در صنعت خبری استرالیا هستند در حالی که برخی دیگر در پشت صحنه به عنوان ویرایشگر فرعی کار میکردند. اقلیتی از آنها به زودی شغل دیگری در رسانههای جریان اصلی پیدا کردند، در حالی که برخی از دیگر افراد با استفاده از سرمایههای اضافه خود برای تأمین مالی پروژههایی برای احیای مجدد روزنامه نگاری استفاده کردند. برخی دیگر به سمت به اصطلاح تاریک روابط عمومیها رفتند و برخی دیگر به طور کلی رسانه را ترک کردند.
کتاب «آشفتگی: زندگی مختل شده در روزنامه نگاری[i]»، داستان آنها را روایت می کند. هدف این کتاب ارائه تصویری از کار در حرفهی روزنامهنگاری در زمانی است که رسانهها منابع و نفوذ زیادی داشتند و سپس روایت چگونگی آنچه که بهعنوان اختلال در اواسط دهه ۲۰۰۰ آغاز شد، میپردازد.
هزینه کاهش هزینهها
همراه با تعدیل نیرو، پذیرش سالانه کارآموزان یا دانشجویان دورههای عملی (جایی که روزنامه نگاران جوان نه تنها استخدام می شوند بلکه آموزش میبینند) در بهترین حالت کم و در بدترین حالت متوقف شد. ویرایش فرعی به شرکتهای تولید مستقل برون سپاری شد یا تا حد بسیار زیادی کاهش یافت.
به سختی می توان فوراً متوجه شد که چگونه این امر بر روزنامهنگاری که هر روز انجام میشود تأثیر میگذارد؛ اگرچه اشتباهات تایپی فاحش یا فاش شدن تیترها بدون بررسی فنی هم قابل مشاهده است. چیزی که کمتر قابل مشاهده است، از دست دادن راهنمایی و مشاوره غیررسمی ارائه شده توسط روزنامهنگاران ارشد است، که تا پیش از این بسیار مهم و مؤثر بود.
روزنامه نگاران ارشد کسانی بودند که به دلیل دریافت حقوق بالاتر تشویق به اخراج شدند. در اولین نظرسنجی New Beats که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، ۵۴ درصد از پاسخ دهندگان ۵۱ سال و بالاتر بودند.
این یک فقدان بزرگ دانش و تجربه برای کل حرفه است. روزنامهنگاران ارشد اغلب اطلاعات تماس را برای منابع مفید ارائه میدهند یا به همکاران جوانتر یادآور میشوند که رئیس جمهور یا فلان وزیر پنج سال پیش درباره موضوع مورد بحث چه گفته بود. آنها به همکاران کمتجربه در مورد میدانهای مین قانونی یا اخلاقی هشدار میدهند و به آنها کمک میکنند تا قویترین سرنخ خبری را پیدا کنند؛ روزنامهنگاران کهنهکار کسانی بودند که ایدههای روایی، شماره تلفن و توصیههای ضروری را به همکاران جوانتر ارائه میدادند.
این به معنای روزنامهنگاران کمتر و تجربه کمتر در اتاقهای خبر، اما در عین حال تقاضای بیشتر برای تولید روایت در رسانههای چاپی، صوتی، تصویری، آنلاین و اجتماعی بود.
کیفیت روزنامهنگاری امروز در مقایسه با یک دهه پیش، کانون این مطالعه نیست. چیزی که اندازهگیری آن دشوار، اما بسیار مهم است، نبود داستانهایی است که ممکن است زمانی پوشش داده شده باشند، اما اکنون پوشش داده نمیشوند. مردم نمیتوانند بدانند چه چیزی به آنها گفته نمیشود.
از دست دادن روزنامهنگاران با تجربه، این مربیان غیر رسمی روزنامهنگاران تازهکار، بزرگترین آسیب به صنعت خبری در این سالها بود و هست.
راه حل چیست؟
چه کسی، اگر واقعا کسی باشد، جایگزین این مربیان غیررسمی می شود؟ هنوز دستان باتجربهای در رسانه های خبری وجود دارد و نباید توانایی روزنامهنگاران جوان برای سازگاری و یادگیری را دست کم گرفت.
شواهدی در میان دانشگاهیان روزنامهنگاری وجود دارد مبنی بر اینکه فارغالتحصیلان اخیر که در اتاقهای خبر کار میکنند، در حالی که برای مقابله با مشکلات مختلف از جمله بررسی بیش از حد کارشان، و سوء استفاده و ترولینگ در رسانه های اجتماعی تلاش می کنند، برای راهنمایی با روزنامهنگاران با تجربه تماس میگیرند. . اتحاد هنر و سرگرمی رسانه، کارگاههای منظمی را برای اعضا در مورد جنبههای مختلف کار روزنامهنگاری فراهم میکند.
در این پژوهش و بررسی مصاحبه با روزنامهنگارانی که کار مازاد بر کار خبری را تجربه کردند، میتوان متوجه شد که بسیاری هنوز عمیقاً به حرفه گزارشگری اهمیت میدهند. در مجموع آنها مخزن چیزی هستند که ارسطو آن را حکمت عملی مینامد.
ما بخشی از این حکمت را به دست آوردیم و گاهی میتوانستیم یک نسل از روزنامهنگاران را بشنویم که با نسل بعدی صحبت میکنند. آنها تشویق میکردند و هشدار میدادند و جسارت میکردند، در حالی که از فشارهایی که روزنامهنگاری را امروز سختتر میکرد، آگاه بودند. به این نوع یادگیری بین نسلی نیاز دائمی وجود دارد.
کسانی که اتاقهای خبری کاهش یافته را مدیریت میکنند، بایستی راههایی برای انجام این کار پیدا کنند. آن روزنامهنگاران سابق ممکن است دیگر در سراسر پارتیشن ننشینند، اما هنوز آماده هستند و میتوانند دانش خود را در زمانی که و اگر از آنها خواسته شد به اشتراک بگذارند.
این مطالعه دادههای کشوری مانند استرالیا را روایت میکرد که شاید با ساختار روزنامهنگاری دولتی ما متفاوت باشد، اما دیر یا زود این مشکلات با حجمی گستردهتر (هرچند همین الان هم تعدیل نیرویی در خبرگزاریهای بزرگی مانند ایرنا همف وجود دارد) برای ما اتفاق خواهد افتاد.
[i] Upheaval: Disrupted Live sin Journalism