تلاشهای خاشقچی بهویژه در زمانی انجام شد که دولتهای ملتهای تحت سرکوب در منطقه تلاشهای زیادی را به کار بسته بودند تا صداهای مخالفان را ساکت کنند.
خاشقچی از میلیاردها دلاری که در محافل سیاسی غرب صرف حمایت از تضعیف مدافعات حقوق ابتدایی و مقررات دموکراتیک در منطقه میشد، مطلع بود. چنین روایتهایی الگوهایی را تقویت میکنند که میگویند فقط افراد قدرتمند میتوانند بر اعراق حکومت کنند. حکومتهای استبدادی بهویژه، در جریان قیامهای عربی بر شکست اسلام سیاسی تاکید کردند و از این مساله برای بدنام کردن صداهای مخالف استفاده کردند.
خاشقچی تلاش میکرد در دسترس هر کسی باشد که بهدنبال ارتباط با اوست و این افراد را راهنمایی میکرد. صبر و تحمل و رفتار آرام این روزنامهنگار و نویسنده عرب، امکان بحث درباره مسائل حساس را حتی در زمان صرف چای فراهم میکرد و به او این امکان را میداد تا روابط خود را با گروه ایدئولوژیکی مخالف گسترش دهد و مهم نبود که آنها اسلامگرا، سکولار، بخشی از دولت یا مردم عادی باشند. او این مرام مرشدی خود را یک خیابان یکطرفه نمیدید و همواره از طرفهای گفتوگوی خود درباره ابزاری تجاری و چگونگی بسیج افراد از خارج از سیستم سوال میکرد.
خاشقچی از مخالفان جامعه عرب که در منطقه و خارج از کشورشان در تبعید به سر میبرند، حمایت میکرد او پیشنهاد وحدت و یکپارچگی را داد که از زمان افول بهار عربی جای آن خالی است. این روزنامهنگار برخلاف دیگر مخالفان، تجربه به چالش کشیدن اصلاحات از درون محافل قدرت را داشت.
خاشقچی اغلب درباره شیوههایی سخن می گفت که به وسیله آن مردم میتوانند از درون یک سیستم معیوب، تغییرات مثبتی را ایجاد کنند. این مسائل بود که از او یک روزنامهنگار و نویسنده منحصربهفرد ساخت. او در کریدورهای قدرت و در خیابانها قدرت نفوذ داشت و همین بود که پیام او در سراسر منطقه بازتاب یافت و در میان افرادی در اردوگاههای مخالف دیگر طنینانداز شد.
این نویسنده عرب دیدگاههای اصلاحطلبانه و ترقیخواهانه خود را بیان میکرد اما هرگز حالت انقلابی نداشت. او همچنین ایدهآلهای سیاسی در منطقه را با صدایی بلند و شفاف در محافل خصوصی و بهطور علنی مطرح میکرد. او از دانش و بینش کافی برای ارائه ادله لازم در تایید دیدگاههایش برخوردار بود. خاشقچی در دوران تبعید خودخواسته خود شروع به تربیت جامعهای از جانشینانش کرد که روایتهای ظریفتری از جهان عرب و مبارزات آن را تشریح میکردند.
صدای جمال خاشقچی و جامعه عرب، آغازگر ساختارشکنی در روایتهایی بود که حکومتهای خودکامه جهان عرب سعی در ترویج آن داشتند. او خود تجسم بدترین کابوس بود: یک نظام کثراتگرایانه یا ترقیخواه. اما فقط این دیدگاه او نبود که این روزنامهنگار را تا سرحد قربانی شدن پیش برد. مساله شخصیت او بهعنوان فردی بود که علاقه زیادی به آزادی و قدرت ایجاد انگیزه در دیگران داشت.
منبع:
واشنگتن پست
نظر شما