۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۴:۳۵
کد خبرنگار: 5314
کد خبر: 84746610
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

تماشاچی ۶ | زندگی در میان انگاره‌ها

همیشه پای یک انگاره در میان است!

۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۴:۳۵
کد خبر: 84746610
احمدرضا انصاری
همیشه پای یک انگاره در میان است!

می‌گوییم: «من تصمیم گرفتم.» اما آیا واقعا این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم؟ هم بله و هم خیر. اگر در مواجهه با رسانه‌ها هوشمندانه برخورد کنیم، بله؛ اما اگر چنین نباشد، این رسانه‌ها هستند که طی یک برنامه ریزی بلندمدت، به جای ما تصمیم گیری می‌کنند.

وقت نشناسی یا عرف نشناسی؟ عده‌ای گفتند و نوشتند چون مردم مان از فاجعه متروپل عزادارند، نوید محمدزاده و فرشته حسینی زمان مناسبی را برای تکریم عشق به همسر انتخاب نکردند. عده دیگر اما اظهار داشتند که این رفتار غیرعرفی چه در زمان شادی و چه در زمان عزا مذموم و غیرقابل‌پذیرش است. اگر بخواهیم بی‌طرفی پیشه نکنیم، به کدام جریان می‌پیوندیم؟ آیا انتخاب ما قابل پیش بینی است؟ اگر قابل پیش بینی است، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

همه چیز زیر سر رهبران افکار نیست

ظهر خبر قتل سه روحانی توسط ضاربی جوان در حرم مطهر رضوی دست به دست می‌شود و شب مجادله توییتری و اینستاگرامی بین دو دسته است: دسته‌ای که این اقدام را محکوم می‌کنند و دسته‌ای که آن را اقدامی جهادی می‌دانند.

چه چیزی باعث  این تفاوت موضع‌ها می‌شود؟ شاید در پاسخ به این سوال، اشاره کنید به مفهومی که قبلا بررسی کردیم: رهبران افکار. کسانیکه با کاریزما یا تخصصشان، بین افکار عمومی مقبولیت دارند و با استفاده از این مقبولیت، هدایت جامعه نسبتا بزرگی را بر  عهده می‌گیرند. اما رهبران افکار پاسخ کاملی برای این سوال نیست. رهبران افکار هر چقدر هم بتوانند موثر واقع شوند، آنچه حرف آخر را می‌زند عامل مهم و تعیین کننده‌ای است به نام: انگاره.


همچنین بخوانید: لیدرهای دیروز، رهبران فکر امروز

در تاثیر رسانه بر شما از آنچه فکر می‌کنید کمتر است!


رسانه، انگاره‌ساز زمانه

انگاره یا  کلیشه که به زبان انگلیسی به آن stereotype می‌گویند، تصویری است که ما نسبت به هر مفهومی در ذهن خود داریم. حال این تصویر می‌تواند درست یا غلط باشد. اگر ژاپنی‌ها را مردمانی سختکوش می‌دانیم، فلسطین را سمبلی از استقامت و ایستادگی می‌دانیم، یا اجناس چینی را بی‌کیفیت می‌دانیم، این انگاره‌ای‌ست که از آن مفهوم در ذهن ما شکل گرفته است. پر واضح است که هر انگاره‌ای لزوما مطابق حقیقت نیست و بررسی صحت آن، بررسی مصداق یا مصادیق آن را می‌طلبد؛ تا کیفیت برخی اجناس چینی را با فاکتورهای خاص خود نسنجیم، نمی‌توانیم به غلط بودن انگاره بی‌کیفیتی همه اجناس چینی پی ببریم.

ما انگاره‌هایمان را از محیطمان دریافت می‌کنیم. تا قبل از آنکه رسانه‌ها ظهور کنند، شنیده‌هایمان از اطرافیان، مطالعاتمان، مشاهداتمان و... به انگاره‌های ما سر و شکل می‌بخشیدند؛ ولی امروز که بخش وسیعی از محیط اطراف ما را رسانه‌های رنگ و وارنگ پوشانده‌اند، غالبا آنها هستند که تعیین می‌کنند ما از هر مفهوم، چه انگاره‌ای در ذهن داشته باشیم. یعنی رسانه‌ها برای ما «انگاره سازی» می‌کنند.

همیشه پای یک انگاره در میان است!

شاید زمان بهترین شاهد این ماجرا باشد. وقتی خود اکنونمان را با خود چند سال قبلمان مقایسه کنیم، به نتایج جالبی می‌رسیم. ما تغییر کرده‌ایم. هیچکس منکر این نیست که در طول زمان تغییر کرده است. حالا کم یا زیاد، مثبت یا منفی، ... . اما این تغییر برخاسته از چیست؟

پاسخ ساده و روشن است. اینکه افکار و نگرشهای ما به مرور زمان دچار رشد یا رکود یا سقوط می‌شوند، حاصل انگاره‌سازی هایی است که رسانه‌ها، خیلی آهسته و اندک اندک اما مستمر، برایمان تدارک دیده‌اند. وقتی ابتلای علی رضوانی به کرونا، موجب می‌شود عده‌ای با مرگ او شوخی کنند، پای یک انگاره در میان است. انگاره‌ای که این افراد در طول زمان و در لابلای گشت‌وگذارهایشان در فضای مجازی، یا مشاهده شبکه‌های ماهواره‌ای آن را پذیرفته‌اند و حالا بی آنکه بدانند، و البته بی‌آنکه درباره این انگاره کوچکترین تحقیقی کنند، ناخواسته آن را در موضع‌گیری خود شریک می‌کنند!

وقتی رسانه‌ها می‌کارند، می‌دارند و برمی‌دارند

انگاره‌ها وقتی حواسمان نیست می‌آیند

در روزگارانی که تلویزیون فراگیرترین رسانه آن زمانه بود، چندی از پژوهشگران آمریکایی خواستند طی تحقیقی بفهمند که خشونت به نمایش درآمده از صفحه تلویزیون، به مرور زمان چه تاثیری بر جامعه دارد. جورج گربنر این تحقیق را در آمریکا انجام داد و نتایج جالب توجهی دستگیرش شد. آنهایی که مدت زیادی را پای تلویزیون می‌گذراندند، اغلب معتقد بودند که قرار است دیر یا زود قربانی یک جنایت شوند و حتی به نزدیک‌ترین اطرافیانشان هم بی‌اعتماد بودند.

گاسلین، پکوات و دیگایز هم مشابه همین پژوهش را در کانادا انجام دادند و به نتیجه مشابهی رسیدند که از این قرار بود: بینندگان جدی تلویزیون در کانادا بر خلاف سایرین، معتقدند جهان جای ناامنی است. این توهم توطئه و حس ناامیدی که بلاشک همه ابعاد زندگی آن افراد را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد، ثمره محتوای خشونت بار تلویزیون بود که بی‌خبر آمده بود و آرام آرام رسوخ کرده بود و انگاره ساخته بود.

رسانه می‌کارد؛ چه کسی درو می‌کند؟

شاید به یاد داشته باشید که گفتیم رسانه‌ها تاثیرات محدودی بر ما دارند. همین تاثیرات کوچک و محدود هستند که قطره قطره جمع می‌شوند و تبدیل به عاملی می‌شوند که می‌توانند تصمیمات ما را زیر و رو کنند. گربنر هم با توجه به همین نکته، نظریه‌ای را که طی این تحقیق بدان رسید، «نظریه کاشت» نام نهاد. نظریه‌ای که حرفش این بود که تاثیر محدود و اندک رسانه، همانند یک دانه کوچک است که اگر کاشته شود و مورد توجه و مراقبت قرار گیرد، می‌توانیم سالیان بعد انتظار درختی تنومند از آن داشته باشیم.

در دنیای امروز، بخش عمده ساخت انگاره‌های ما زحمتش بر دوش رسانه‌هاست و رسانه‌ها هستند که امروز می‌کارند تا فردا درو کنند. پس مهم است که حرف کدام رسانه را باور می‌کنیم و ذهن را مانند یک زمین حاصلخیز در اختیارش می‌گذاریم. اگر این زمین در اختیار هر کسی باشد، روزی به خودمان می‌آییم و می‌بینیم میوه‌ای که داریم برداشت می‌کنیم، همان میوه‌ای است که رسانه‌ها می‌خواستند؛ نه ثمره‌ای که خودمان می‌خواستیم. اینجاست که باید زمین‌دار و کشاورز خوبی باشیم!

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.