بهعنوان یک گزارشگر جنایی، این خطر وجود دارد که بیشتر و بیشتر مانند یک پلیس فکر کنید و کمتر یک روزنامهنگار منصف و متعادل باشید. به یاد داشته باشید که شغل شما دستگیری مجرمان یا محاکمه آنها نیست. شما وظیفه دارید تا جای ممکن به پلیس کمک کنید؛ اما این تنها مسئولیت شما نیست. وظیفهی اصلی شما گفتن حقیقت است.
روزنامهنگار جنایی، وفادار به مخاطب
بهعنوان یک روزنامهنگار، باید اولین و مهمترین وفاداری شما این باشد که به خوانندگان و شنوندگان خود حقیقت را بگویید. گاهی ممکن است پلیس از شما بخواهد که حقیقتی را مخفی کنید یا آن را تغییر دهید تا یک جنایتکار را دستگیر کنند. برای مثال آنها ممکن است از شما بخواهند گزارشی را در خصوص یک قتل منتشر نکنید؛ به این علت که فکر میکنند پنهان کردن ماجرا به آنها کمک میکند تا یک مظنون خاص را دستگیر کنند. شما هرگز نمیتوانید این تصمیم را به سادگی بگیرید. همیشه باید قبل از هر توافقی با سردبیرتان مشورت کنید. اگر قصد دارید برخی جزئیات را پنهان کنید، حتما برای پلیس این مسئله را روشن کنید که توافق شما تنها در مورد این پرونده و جزئیات خاص اعمال میشود. همیشه باید بر آن چیزی که منتشر میکنید، کنترل داشته باشید. هرگز جزئیاتی جایگزین جزئیاتی که حذف کردهاید، نکنید؛ ممکن است پلیس از شما بخواهد برای به دام انداختن مجرم حتی اطلاعات نادرست به مردم بدهید! شما هرگز نباید به خوانندگان و شنوندگانتان دروغ بگویید. آنها باید بتوانند به شما اعتماد کنند.
این وفاداری به گفتن حقیقت به تمام مخاطبان، برای خبرنگاران حرفهای که زمان زیادی از زندگی کاری و اوقات فراغتشان را با یک گروه از افراد میگذرانند، بسیار سخت میشود. خبرنگاران علمی که عمدتا با دانشمندان سروکار دارند، ممکن است تواناییشان را در بیان سادهی حقایق علمی از دست بدهند. خبرنگاران اقتصادی ممکن است متوجه شوند که ذهن آنها مدام بر روی هزینهها و مزایای مالی یک پروژه متمرکز میشود و ابعاد اجتماعی آن را نادیده میگیرند. بهعنوان یک گزارشگر جنایی، این خطر وجود دارد که بیشتر و بیشتر مانند یک پلیس فکر کنید و کمتر یک روزنامهنگار منصف و متعادل باشید. همیشه این موضوع را به یاد داشته باشید که شغل شما دستگیری مجرمان یا محاکمه آنها نیست. این کار برای پلیس و دادگاه است. شما وظیفه دارید تا جای ممکن به پلیس کمک کنید؛ اما این تنها مسئولیت شما نیست. وظیفهی اصلی شما همانطور که قبلتر گفتیم، گفتن حقیقت است.
برای آنکه پلیس یک جنایتکار را دستگیر و محاکمه کند، باید باور داشته باشد که او مجرم است. شما مجبور نیستید چنین قضاوتی کنید. طبق قوانین عرفی، شخص تا زمانی که جرمش ثابت نشده، بیگناه است. اگر پلیس از یک شخص تحت تعقیب نام میبرد، میتوانید این مسئله را که این شخص ممکن است خطرناک و مسلح باشد، از قول رئیس پلیس نقل کنید؛ اما هرگز نگویید که او به علت قتل تحت تعقیب است. با وجود اینکه مجرمان دروغ میگویند، اما ممکن است همیشه دروغ نگویند. برخی که ادعا میکنند بیگناه هستند، ممکن است واقعا بیگناه باشند. اگر یکی از اعضای باندی خلافکار برای یک موضوع پیش شما آمد، او را بیدلیل رد نکنید اما به گفتهی او مشکوک باشید. همه چیز را بارها بررسی کنید.
جنایت به شیوهای مقلدانه!
برخی جنایات هستند که آشکارا بر اساس چیزی که مجرم دیده، شنیده یا خوانده است، الگوبرداری شدهاند. ما به این کار «تقلید جنایت» میگوییم. با وجود آنکه رسانهها مردم را به ارتکاب جرم تشویق نمیکنند اما اغلب نشان میدهند که چگونه میتوان این کار را انجام داد. پسری که در فیلم میبیند مردی یک مار سمی را در تختخواب دشمنش گذاشته است، ممکن است اگر از خواهرش متنفر بود، یک مار در تخت او بگذارد. این نمونه بارز تقلید جنایت است. در آینده دقیقتر در رابطه با بدسلیقگی در انتشار اخبار صحبت خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد که چرا یک روزنامه یا برنامه خانوادگی نباید توضیحات دقیقی در رابطه با خودکشی ارائه کند. این کار میتواند توسط یک کودک یا فردی که از نظر روانی در شرایطی ناپایدار است، تقلید شود.
بهعنوان یک روزنامهنگار گاهی مجبور خواهید شد در رابطه با این مسئله تصمیم بگیرید که تا چه اندازه حقایق را برای خوانندگان و شنوندگان بیان کنید. شما باید به اندازهای به آنان بگویید که آنها را در جریان قرار دهید و به آنها کمک کنید که بفهمند چرا چنین اتفاقی افتاده است؛ اما هرگز نباید مخاطبان را برای تقلید یک جنایت تشویق کنید.
"دعوای چهار مرد، شورش نیست. اگر دو نفر سفیدپوست و دو نفر سیاهپوست باشند، شورش نژادی نیست. از ملتهب کردن موقعیتی که به خودی خود ملتهب است، اجتناب کنید.
حقایق را بدون ابراز نگرانی بیان کنید
گزارش جنایی نیاز به حساسیتهای خاصی دارد. به این علت که خبر شما به راحتی میتواند ترس و نگرانی ایجاد کند. شما همیشه باید بین نگران نکردن مخاطبان و وظیفهتان که بیان حقایق است، تعادل برقرار کنید. ممکن است لازم باشد به آنها راجع به یک قاتل زنجیرهای فراری هشدار دهید؛ اما باید تا حد امکان دقیق باشید. اگر پلیس میگوید قاتل در استانهای شمالی دیده شده است، این جزئیات را بیان کنید. شما به مردم در استانهای شمالی هشدار میدهید که مراقب باشند؛ بدون اینکه مردم دیگر استانها را بیجهت نگران کنید. همچنین در گزارش کردن ناآرامیهای اجتماعی، خویشتندار باشید. دعوای چهار مرد، شورش نیست. اگر دو نفر سفیدپوست و دو نفر سیاهپوست باشند، شورش نژادی نیست. از ملتهب کردن موقعیتی که به خودی خود ملتهب است، اجتناب کنید. اگر گزارش دهید که شورش بین دو گروه رخ داده است، ممکن است افراد بیشتری به آن گروهها بپیوندند و اوضاع بدتر شود. این کار باعث بدتر شدن اوضاع (مخصوصا برای پلیس) میشود.
برخی روزنامهنگاران از زبان دراماتیک برای جان بخشیدن به گزارش استفاده میکنند؛ اما این کار خطرات بسیار زیادی دارد. بین جملهی توصیفیِ «اتوبوسی در ساحل شمالی سوخت و یک خودرو در خیابانی نزدیک پارک به آتش کشیده شد» و جملهی تحریککنندهی «ماشینها و اتوبوسها در سطح شهر به آتش کشیده شدند» تفاوت بسیاری وجود دارد.
این اصل کلی را به یاد داشته باشید که اگر به حقایق پایبند باشید و آنها را بهطور دقیق گزارش بدهید، متهم به ایجاد ترس و نگرانی نخواهید شد. زمانی که در حال تهیه گزارش راجع به شورشها هستید، باید مراقب امنیت خودتان باشید. با وجود آنکه گاهی نیاز است به محل نزدیک شوید اما اگر مورد اصابت گلوله قرار بگیرید یا دستگیر شوید دیگر نمیتوانید گزارش تهیه کنید!
انتشار اسامی بدون مشورت پلیس ممنوع!
همیشه باید در خصوص انتشار اسامی قربانیان جنایات، بهویژه زمانی که افرادی کشته شدهاند، با پلیس مشورت کنید. معمولا پلیس وظیفه دارد که ابتدا به نزدیکترین بستگان قربانی اطلاع بدهد تا آنها کمتر دچار شوک شوند. اگر شما با پلیس در این زمینه همکاری کنید آنها هم با شما همکاری خواهند کرد. اگر اسامی قربانیان را میدانید اما متوجه میشوید که بستگان او هنوز چیزی در این خصوص نمیدانند، از انتشار اسامی خودداری کنید. پلیس به محض اطلاع دادن به بستگان قربانی، به شما میگوید.
از نتیجهگیریهای غلط اجتناب کنید
شما باید از نتیجهگیریهای غلط اجتناب کنید. فقط آن چیزی را که میدانید صحت دارد، بیان کنید. اگر شروع به نتیجهگیری و سرزنش کردن کنید، دچار مشکل میشوید. تصور کنید که به صحنه مرگ رسیدهاید. جسد مردی بر روی سنگفرشی پایین یک ساختمان ده طبقه پیدا شده است. پلیس به شما میگوید او بر اثر سقوط از ساختمان جان خود را از دست داده است. آیا او را هل دادهاند؟ آیا از ساختمان به پایین پریده است؟ آیا او خم شده است تا پنجرهای را ببندد و سقوط کرده است؟ پلیس همچنین به شما میگوید که در حال بازجویی از مردی است که در طبقهی آخر همراه مقتول کار میکرده است. فقط حقایق را بگویید و نتیجهگیری نکنید. گزارشهای زیر را با هم مقایسه کنید:
گزارش صحیح:
مردی ۲۳ ساله امروز از بالای یک ساختمان اداری در مرکز شهر سقوط کرد و جان خود را از دست داد. پلیس بر این باور است که او ظهر امروز از طبقهی دهم به پایین سقوط کرده است و مرگ او را مشکوک میداند. نیروهای پلیس در حال بازجویی از یکی از همکاران مقتول در این رابطه هستند.
گزارش غلط:
یکی از کارمندان ساختمان ده طبقه در مرکز شهر، همکار خود را از پنجرهی طبقه دهم به بیرون هل داد. مقتول از پنجره سقوط کرد. پلیس اکنون درحال بازجویی از قاتل اوست و ...
نظر شما