درحالی که بازار فروش پهپادهای غیرنظامی-در همهی اشکال- در سالهای اخیر منفجر شدهاست، دورههای آموزشی بسیار کمی درمورد نحوه پرواز این هواپیماها ارائه شدهاست. به صورت دقیقتر، اگر پهپادهای دوربیندار به طور گسترده در تمام قارهها استفاده میشوند، برنامههای روزنامهنگاری در آموزش این ابزار که میتواند مخرب باشد عقب ماندهاند؛ درحالی که درسرتاسر دنیا، در رشتههایی مانند جغرافیا، معماری، محوطهسازی، کشاورزی و... برای آموزش پهپادها سرمایهگذاری شدهاست.
کالج روزنامهنگاری فنلاند به اسم Jyväskylä یکی از اولین کالجهایی بود که در برنامه درسی خود نوآوری ایجاد کرد. اساتید برای اولینبار، کار با پهپاد دوربیندار را به برنامه درسی خود اضافه کردند. بیش از 30 دانشجوی فارغالتحصیل، با تجربه خلبانی پهپادهای بدون سرنشین، وارد اتاقهای خبر فنلاند شدند. البته با توجه به آنکه این دورهها در سالهای 2014 اضافه شدند هنوز زود است که بخواهیم تأثیر آن را بر تحول روزنامهنگاری در فنلاند مورد بررسی قرار دهیم.
نوآوری در حرفهی روزنامهنگاری بسیار مهم است. روزنامهنگاری مدام درحال تغییر است و ما باید دائما به دنبال راههای جدید باشیم. بهروز نبودن مطالب درسی در روزنامهنگاری برای اساتید هم خطرناک است و دانشجویان را از آنها دور میکند. ما در این مطلب به نوآوریهای کالج فنلاند اشاره خواهیم کرد تا اهمیت آموزش هواپیمای بدون سرنشین را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. احتمالاً لازم باشد که ما هم در برنامه های درسی خود تغییراتی جدی ایجاد کنیم!
اهمیت برنامه درسی
معلمان و اساتید روزنامهنگاری وظیفه دارند که با تغییرات فناوری سازگار شوند. این تغییرات سریع در فناوری، نقشها و شیوه کار روزنامهنگاران و دیگر کارکنان حوزه رسانه را به چالش میکشد.
معمولاً انتظار میرود که هرکدام از اساتید دانشگاه در حوزه خود متخصص باشند. برخی متخصص تفکر انتقادی و نظریات حوزه رسانه هستند. برخی توانایی ویژهای در آموزشهای عملی و مهارتهای نوشتن دارند. برخی از آنها مدیران اتاقهای خبر بودهاند و تجربهای عالی برای آموزش سرعت عمل، رقابت و مدیریت کردن اتفاقات مختلف در اتاق خبر دارند. با این حال تمام آنان باید بدانند که فناوریهای جدید بهترین راهحل برای اکثر چالشهای روزنامهنگاری هستند. آیا آنها تلاش میکنند تا محتوای درسی خود را مطابق پیشرفت فناوری تغییر دهند؟
اکثر دانشگاهها و کالجهای روزنامهنگاری در سرتاسر دنیا به شکل سنتی تدریس میکنند و بر مهارتهای اصلی روزنامهنگاری تأکید دارند. آنها همچنان همان دورههای قدیمی و محافظهکارانه را تدریس میکنند و شاید باید بگوییم دارند در یک زمین امن بازی میکنند!
بدیهی است که یک چالش اصلی در یادگیری فناوریهای جدید، مانند هواپیمای بدون سرنشین غیرنظامی، کمبود دانش و عدم دسترسی به کتابچههای راهنماست. فنلاند هم تا قبل از برگزاری دورههای آموزشی استفاده از پهپاد این مشکل را داشت. بعد از این دوره آموزشی، اساتید و دانشجویان در داخل و خارج از خانه بصورت مستمر بر روی کارکرد پهپادها آزمایش انجام دادند و درنهایت سال 2015 قوانینی برای استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در این کشور تنظیم شد؛ درحالی که بسیاری از کشورها هنوز در استفاده از پهپادها کاملا آزاد هستند و هیچ قوانین کاربردی و مشخصی برای آن وجود ندارد.
بهترین راه برای آموزش ابزارهای جدید مانند پهپادها به دانشجویان چیست؟ این سؤال اصلی بود که اساتید پیش از شروع دوره از خود میپرسیدند.
تجربهی یک دوره آموزشی هیجانانگیز
آنها در شروع هیچ رویکرد آموزشی ساختارمندی نداشتند. رویکرد یادگیری تجربی به صورت گسترده بر تدریس دانشگاهها در سراسر رشتهها تأثیر گذاشته است. رویکرد تجربی از یکسو به معنای آزمایش و از سوی دیگر به معنای تجربه کردن است. یادگیری فناوریها به شکل تجربی چند مرحله دارد:
اول، دانشجویان از تجربه مستقیم رویدادها یاد میگیرند.
دوم، آنها به شکلی دقیقتر تجربیات خود را مورد بررسی قرار میدهند.
سوم، دانشجویان این تجربیات را مفهومسازی میکنند.
چهارم، آنها آنچه که آموختهاند را با به کارگیری دانش جدید آزمایش میکنند.
پس با پیروی از یادگیری تجربی، دانشجویان وارد یک چرخه تکرار دانش میشوند. در هر مرحله، یادگیری جدید منجر به تأمل و بحثهایی درحال پیشرفت میشود.
مسئله دیگری که در این نوع آموزشها باید مدنظر قرار بگیرد، اهمیت سرمایهگذاری روی آموزش است. در کالج فنلاند، دورههای آموزشی پهپاد با یک پهپاد فرانسوی پرفروش آغاز شد به نام Parrot AR. مشکل اصلی این مدل پهپاد، وزن کم آن بود. بیش از اندازه سبک بودن باعث میشد که حتی بادهای ملایم هم به راحتی باعث ایجاد اختلال در عملکرد آن شوند. دانشجویان روی پشت بام کالج کار با این پهپاد را تمرین میکردند اما درنهایت با چند تصادف پهپاد، آنها از بین رفتند!
اساتید شروع به پیدا کردن مدلهای بهتر پهپاد کردند. پهپاد Parrot AR بیشتر شبیه یک اسباببازی بود تا یک وسیله آموزشی. آنها شروع به سرمایهگذاری روی مدلهای جدید پهپاد کردند. در این حرفه باید مدام روی مدلهای جدید فناوری سرمایهگذاری شود.
مسئله دیگر، مسئله زمان مورد نیاز برای یادگیری پرواز است. مثلاً برای خلبانی هلیکوپتر در بسیاری از کشورها حداقل 40 ساعت زمان لازم است که افراد بیشتر از این زمان را به یادگیری اختصاص میدهند. کارشناسان میگویند الزامات آموزشی رسمی برای پرواز، ممکن است برای پهپاد ضروری نباشد. برای همین در کالج فنلاند، دانشجویان 10 ساعت آموزش تئوری میگذراندند (محدودیتهای آبوهوایی، انواع پهپاد، فضای پرواز و...) و سپس باید حداقل 60 دقیقه زیرنظر مربی پرواز میکردند. تمام جلسات تمرین پرواز هم در زمین ورزشی دانشگاه برگزار شد.
این درسها به دانشجویان تدریس و در 60 دقیقه پرواز از آنها خواسته میشد:
اول، آمادهسازیهای قبل از پرواز
دوم، برخاستن و فرود ایمن و صحیح
سوم، مانورهای هوایی (حرکات سریع/ آهسته)
چهارم، تمرینهای تصویربرداری و فیلمبرداری هوایی
پنجم، عملیاتهای اضطراری مانند استفاده از خلبان خودکار
ششم، رویههای پس از پرواز مانند شارژ مجدد باتری و استفاده از اسناد در گزارش
درنهایت از آنها دربارهی شرایط آب و هوایی هم سؤال میشد زیرا در استفاده از پهپاد یادگیری این سرفصل بسیار ضروری است. آنها همچنین استفاده از انواع مختلف پهپاد را تمرین میکردند. هدایت برخی از مینی پهپادها آنقدر سخت است که حتی یک دقیقه پرواز با آنها رکوردشکنی است!
پس از این دوره آموزشی از دانشجویان خواسته شد که به صورت گروههای دونفره بر روی یک گزارش روزنامهنگاری به کمک پهپاد کار کنند و آن را به عنوان پروژه نهایی تحویل دهند. لازم نبود داستان خیلی مهم و سختی بنویسند؛ میتوانستند از راهپیماییهای مختلف فیلم بگیرند یا یک رویداد ورزشی را گزارش کنند.
بعد از دوره هم بصورت جدی از دانشجویان نظرسنجی شد تا ضعفهای کار در دورههای بعدی اصلاح شود. این دورههای آموزشی برای اغلب دانشجویان سرگرمکننده و آموزنده بود. این دوره بصورت گسترده در بین دانشجویان روزنامهنگاری توصیه شد و همه یکدیگر را به شرکت در این دوره تشویق میکردند. یک مسئله که در دورههای بعد مورد توجه قرار گرفت و به برنامه آموزشی اضافه شد این بود که «هرچه بیشتر تمرین کنید، خلبان بهتری میشوید!» درنتیجه در دورههای بعدی به 60 دقیقه آزمون پرواز یک 60 دقیقهی دیگر هم اضافه کردند. 60 دقیقهی اول همان آزمون قبل بود و 60 دقیقهی جدید آموزش پرواز در محیطهای چالشبرانگیز. درمجموع دانشجویان باید 2 ساعت پرواز موفق داشته باشند.
بعد از این دوره مقامات هوانوردی کشور فنلاند هم سامانهای طراحی کردند که مناطق پرواز ممنوع و مناطقی با سایر محدودیتها را به روزنامهنگاران نشان میدهد. این برنامه از موقعیت مکانی کاربر استفاده میکند و وضعیت پهپاد او را با رنگ نشان میدهد. قرمز به معنای منطقه پرواز ممنوع است. در این مناطق باید با فرودگاه تماس بگیرند تا ببینند اجازه ادامه پرواز را دارند یا خیر. رنگ سبز هم به معنای اجازهی ادامه پرواز است. میتوان نتیجه گرفت که مقررات منظم و مسئولانه، نتیجهی جدی گرفتن آموزش روزنامهنگاری پهپاد است.
در فنلاند و کشورهای مترقی در روزنامهنگاری، اساتید دیگر مانند مدیران نگران کارایی عملیاتی و رقابت در اتاقهای خبر نیستند. درعوض آنها درگیر رقابت خلاقانه هستند! آنها میخواهند در فناوری «اول» باشند. هرچه اساتید خلاقتر باشند و اطلاعات بیشتری راجع به فناوریها داشته باشند، دانشجویان بیشتری را هم به سمت یادگیری فناوری جدید و پرسشوپاسخ هدایت میکنند. دانشگاه هم باید سرمایهگذاری لازم را انجام دهد تا دانشجویان بتوانند فناوریهای جدید را یاد بگیرند. فقط یک چالش مهم مطرح میشود: اساتید و دانشجویان نباید آنقدر در فناوری و یادگیری عملی غرق شوند که مهارتهای تفکری روزنامهنگاری را فراموش کنند!
نظر شما