سعید فرجی، عکاس بحران، در یادداشتی برای وبگاه راهنوشت دربارهی زلزلهی بم نوشتهاست: «سال 82 که زلزلهی بم اتفاق افتاد من هنوز یک عکاس ساده بودم؛ اما خیلی به این فضای مستندگونه و بحرانی علاقه داشتم و دلم میخواست که بروم آنجا. با یک دوربین دیجیتال خیلی ساده تصمیم گرفتم بروم بم. رفتم فرودگاه و دیدم کلی آدم حرفهای آنجا نشستهاند و من باید با یک دوربین کوچک خودم را در این فضا غالب میکردم. زلزله بم خیلی دردناک بود. اتفاقات دردناکی برای آدمها میافتاد که عکس گرفتن از آنها را خیلی سخت میکرد. آن آدمها توی بدبختی و بیچارگی گیر کرده بودند و شما وظیفهات این بود که از آنها عکس بگیری. همه کاری در آن فضا قابل درک بود جز اینکه یک نفر باید عکاسی بکند. اما این یک بخشی از تاریخ بود و من این حق را برای خودم میدیدم که باید آن را ثبت بکنم.
دربین شاخههای عکاسی خبری، عکاسی در بحران یکی از مهمترین و دشوارترینها است؛ عکسهای ثبت شده از یک بحران، حادثه و یا یک خبر ناگهانی، معمولاً هیجانانگیزترند و مخاطب بیشتری را جذب میکنند.
تاریخ از دل حوادث شکل میگیرد و روایت میشود؛ تصاویر خبری، دقیقاً مانند کتابهای تاریخ در گذشته، مسئولیت ثبت تاریخ را در عصر تکنولوژی بر دوش میکشند. در این میان، تصاویر خبریای که در طول یک بحران ثبت شدهاند روایتگر آن بخش از حقایقاند که بیش از همه تاریخ را شکل میدهند. اخبار بحران باید قادر باشند به بهترین شکل ممکن تاریخ را ثبت و روایت کنند.
تفاوت زیادی بین یک خبرنگار بحران و یک عکاس خبری بحران وجود دارد؛ یک خبرنگار میتواند اطلاعات را جمعآوری کند و سر فرصت به مرتب کردن آنها بپردازد اما عکاس خبری، باید در زمان و مکان درست حضور داشتهباشد و در کمترین زمان بهترن تصویر را برای ثبت انتخاب کند. به دلیل حساسیت و اهمیت این نوع از تصاویر خبری، عکاس خبرنگار باید مداوم از خود بپرسد که آیا تصاویری که برای ثبت انتخاب میکنم، شایستگی ثبت شدن در تاریخ را دارند؟ خبرنگار باید قادر باشد جواب این سؤال را تشخیص دهد.
بایدها و نبایدهای عکاسی بحران
عکاسی از یک شهر ویرانشده بر اثر زلزله ابداً کار راحتی نیست؛ اما باید این سؤال را از خود پرسید که اگر من از این فاجعه عکسی ثبت نکنم، آیا کسی اهمیت ارسال کمک به این شهر را درک خواهد کرد؟ یا اگر در بازنمایی ویرانی زیادهروی کنم، چگونه مسئولیت صدمهای که به احساسات و نظم عمومی وارد کردهام را قبول خواهم کرد؟ معمولاً جواب واحدی برای سؤالاتی از این دست نمیتوان یافت اما روشهایی وجود دارد که علاوه بر بالا بردن مهارت عکاس خبری، کیفیت عکس منتشر شده را از همه لحاظ بالا میبرند. اگر میخواهید عکاس بحران خوبی باشید نکات زیر را همواره به خاطر داشته باشید:
به دنبال حادثه بگردید
زمان، در نتیجهی تصویری که از یک حادثه ثبت میکنید، نقش حیاتی دارد، زودتر از بقیه عکاسها و مردم عادی به محل وقوع حادثه رسیدن، برگ برنده شما خواهد بود. عکاسی بحران بر خلاف دیگر شاخههای عکاسی خبری، زمان مشخص و از پیش تعیین شدهای ندارد؛ ممکن است در هر زمان و مکانی حادثه رخ دهد و مثل یک مسابقهی فوتبال یا یک دیدار دیپلماتیک، از پیش تعیین شده نیست. یکی از بهترین راهها برای ثبت کردن تصاویر مناسب، گوش به زنگ بودن است؛ برای مثال سام کوستانزا، عکاس خبری آمریکایی، همیشه یک رادیو همراه خود میبرد تا بتواند در جریان تمام خبرها باشد و در صورت وقوع حادثه، سریعاً به محل برسد. با توجه به تجربهای که سام در شنیدن خبر رادیویی کسب کرده بود، ادبیات خبری را شناختهبود و میتوانست اطلاعات قابل توجهی را قبل از رسیدن به محل حادثه حدس بزند.
یکی دیگر از راههای به دست گرفتن خبر اول در حوادث، پیشبینی شرایطی است که استعداد ایجاد یک حادثه یا بحران را دارند؛ برای مثال کنت پورتر، با توجه به اطلاعات هواشناسی مانند گرم بودن هوا، کاهش رطوبت و وزش باد پیشبینی کرده بود که احتمالاً در تپههای اوکلند آتشسوزی رخ خواهد داد. او توانست آتش سوزی تپههای اوکلند، یکی از بزرگترین آتشسوزیهای تاریخ را ثبت کند. در مثالی دیگر استن لیم پیشبینی کردهبود که یکی از مسابقات بسکتبال به دلایل اجتماعی و سیاسی آن زمان، احتمالاً به خشونت کشیده میشود و با حضور بهموقع، تصویری از سوختن اتوموبیل یک خبرگزاری در کنار یکی از طرفداران را ثبت کرد.
مشکل جدیدی ایجاد نکنید و مانعی برای مدیریت بحران نباشید
پس از وقوع یک حادثه، اولویت اول مدیریت بحران است؛ ثبت تصاویر اگرچه اهمیت زیادی دارند و در بسیاری از موارد با تأثیر برافکار عمومی میتوانند باعث تسهیل روند رسیدگی به حادثه بشوند، اما باید توجه داشت تصویربرداری نباید باعث ایجاد اختلال در روند رسیدگی به حادثه شود.
سعی کنید فضا را برای مأمورین امداد باز نگهدارید؛ هیچ عکسی ارزش به خطر انداختن جان افراد گرفتار در بحران را ندارد. اگر درحال عکسبرداری از یک صحنه جرم هستید، در بهم نزدن صحنهی جرم وسواس به خرج دهید و به توصیههای پلیس توجه کنید چراکه گاهی اوقات حتی یک فلاش ساده دوربین، میتواند باعث شود یک درگیری مسلحانه به ضرر پلیس تمام شود.
معمولاً برای دسترسی بهتر به صحنه با عکاسان خبری مدارا میشود اما باید توجه داشت که عکاس خبرنگار حقی بیشتر از یک شهروند عادی ندارد. ممکن است گاهی مجبور باشید به دلیل عدم دسترسی بیشتر و یا شرایط حساس بحرانهایی مانند پاندمیها، فاصلهی قابل توجهی از محل حادثه و سوژهها داشته باشید. برای حل مشکل فاصله از سوژههای عکاسی، بهتر است وسایلی را همراه خود داشتهباشید که بتوانند بهراحتی سوژههایی با فاصله زیاد را با دقت بیشتری ثبت کنند.
اطلاعات قابل اعتماد خود را مداوم بهروز کنید و به شایعات محلی دامن نزنید
یکی از مخربترین اتفاقاتی که معمولاً در شرایط بحران با شدت و قدرت زیادی رخ میدهد پخش شدن شایعات است. مردم معمولاً سعی میکنند با مطرح کردن تحلیلهای شخصی خود شوک ناشی از حادثه را کنترل کنند. در این میان، یکی از وظایف مهم تیمهای خبری، از جمله عکاسان خبرنگار، انتشار اطلاعات مفید و صحیح است. دامن زدن به شایعات زرد اگرچه میتواند مخاطب را پای خبر شما بکشاند، اما باعث ایجاد یک جو نادرست در جامعه و تأیید خبری میشود که درواقع حقیقت ندارد.
برای اینکه درگیر اخبار دروغ نشوید و به اشتباه، تصویری را ثبت نکنید که شرایط غیر واقعیای را از حادثه به تصویر میکشد، باید چند نکته را رعایت کنید:
- مداوم اطلاعات خود را از منابع قابل اعتماد بهروز کنید.
- اهمیت و اولویت موضوع مطرح شده را درنظر بگیرید.
- برای انتشار یک خبر علمی و تخصصی حتما با یک متخصص مشورت کنید.
- همیشه منبع خبری که میشنوید را بپرسید و سعی کنید فقط با شاهدان عینی مصاحبه کنید.
- توجه ویژهای به چگونگی امدادرسانی داشتهباشید و بیشتر از تصاویر دلخراش، تلاش برای مدیریت بحران را پوشش دهید.
پوشش اخبار و تصاویر مربوط به مدیریت بحران در صورتی که اطلاعاتی مانند سرعت و نحوه امدادرسانی را شامل شود، نوعی اطلاعرسانی آموزشی محسوب شده وکمک بزرگی به بحرانزدگان میکند. نتیجهی تمرکز بر قابهایی امیدبخش، همچون به تصویر کشیدن امدادرسانی و فعالیتهای انساندوستانه، افزایش دلگرمی و آرامش در محل حادثه و در تمام جامعه است و مدیریت بحران را آسانتر و سریعتر میکنند.
در انتقال احساسات، بهینه عمل کنید
بحران و حادثه معمولاً همراه با تراژدی است. گاهی اوقات ثبت کردن یک تصویر غمگین و دلخراش که قادر باشد مخاطب را واردار به همدردی کند، باعث میشود که افکار عمومی از یک اتفاق آگاه شود و از راههای مختلف به مدیریت بحران یا تکرار نشدن حادثه کمک کند. برای مثال اگر شما از زلزلهای بزرگ در شهری که تابهحال اسم آنرا هم نشنیدهاید خبری بخوانید احتمالاً برای چند ثانیه ناراحت میشوید اما اگر بهجای خواندن یک خبر، یک تصویر غمگین از عواقب این زلزله ببینید احتمالاً دوست دارید به نیروهای امدادی کمک کنید.
باید توجه داشت که این انتقال احساسات باعث نشود که انگیزه برای کمک، به نا امیدی و خشم جامعه تبدیل شود. به بیان دیگر، در مزیان انتقال احساسات، بهینه عمل کنید. دربسیاری از موارد لازم نیست خشونت و غم را به صراحت به تصویر بکشید؛ برای مثال، تصویری از یک کالسکه مچاله شده در یک تصادف به اندازه کافی گویا است و نیازی به انتشار تصویر جسد نوزاد نخواهد بود.
به احساسات بحرانزدگان اهمیت دهید و با حساسیت و لطافت بیشتری با آنها برخورد کنید. تا جای ممکن حریم خصوصی آنها را در هنگام عزاداری از بین نبرید.
مجاز به دستکاری صحنه و ساختن قاب نیستید!
مایک میدوز از لس آنجلس تایمز از یک آتشسوزی مهیب در جنوب کالیفرنیا عکاسی میکرد؛ عکس او از مأمور آتش نشانی که خودش را با آب استخر خنک میکند علاوه بر تایمز، در نشریات دیگر نیز به چاپ رسید. پیش از ارسال عکس به یک مسابقه، دبیر عکس روزنامه با مأمور آتش نشانی تماس گرفت. مامور به او گفت که عکاس از او خواسته است که برود کنار استخر و آبی به سر و صورتش بزند. عکاس اظهارداشت که تقصیر من شاید فقط این باشد که گفتم عکس خوبی میشود؛ اما به هیچ وجه مستقیماq از او نخواستم کاری انجامدهد. چیزی که میدوز نمیدانست این بود که حتی ارائهی یک پیشنهاد در موقعیتی خبری دخالت تلقی میشود. عکس عکاس از شرکت در مسابقه کنار گذاشتهشد و او از روزنامه رفت.
معمولاً شرایط حادثه و بحران پتانسل زیادی برای خلق عکسهای زیبا و جالب دارند. باید توجه داشت که نباید تصویری را خلق کرد و در چهرهی یک خبر دخالت کرد؛ حتی کوچکترین تغییر و دخالت در یک قاب، اصالت تصویر خبری را زیر سؤال خواهد برد.
تا جایی که میتوانید اطلاعات بیشتری را با تصویر خود منتقل کنید
عکس خبری خوب، عکسی است که در کمترین مدت ممکن اطلاعات کافی را به مخاطب منتقل کند. معمولاً برای بحران، اطلاعاتی مانند حجم خسارت اقتصادی وارد شده، دلیل و عواقب حادثه ضروری محسوب میشوند. میتوان با انتخاب یک قاب مناسب از محل حادثه، این اطلاعات را به مخاطب منتقل کرد؛ برای مثال، اگر یک لغزنده بودن جاده باعث تصادف شده، بهتر است که تصویر گویای لغزنده بودن جاده باشد. یا برای نشان دادن خسارت اقتصادی، علاوه بر تصویربرداری از بالا میتوان محل حادثه را با چهرهی پیش از حادثهاش مقایسه کرد. برای نشان دادن عواقب یک حادثه مدتی پس از وقوع، به محل حادثه بازگردید و مشکلات جانبی حادثه را به تصویر بکشید. برای مثال، یک تصادف در جاده میتواند باعث ترافیک سنگینی شود؛ تصویری که هم تصادف را به تصویر بکشد، هم جادهی لغزنده و هم در پس زمینه صف طولانی ماشینهای گرفتار در ترافیک، تصویر خبری کاملی خواهدبود.
توجه داشتهباشید که مخاطب باید به آسانی و کامل متوجه حقیقت حادثه شود؛ لذا از انتخاب قابهایی که اطلاعات غلط یا دوپهلو به مخاطب منتقل میکنند و یا باعث سردرگمی میشوند به شدت پرهیز کندید.
از سلامت روانی خود محافظت کنید
عکاسان بحران مجبور هستند شرایط ناخوشایند زیادی را تجربه کنند و مقدار زیادی از خشونت، غم و فواجع انسانی را به چشم ببینند؛ دکتر الانا نیومن، روانشناس بالینی، که سرپرستی یک پروژه پژوهشی از 800 فتوژورنالیست را بر عهده داشت، به انجمن ملی عکاسان مطبوعات اعلام کرد که شاهد مرگ و میر بودن زیانبار است. با گرفتن عکسهای بیشتر، صدمات افزایش مییابد. هرچه بیشتر این مأموریتها را انجام دهید، بیشتر با پیامدهای روانی روبهرو خواهید شد.
حقیقت این است که دوربین از شما دربرابر اتفاقاتی که تجربه میکنید و چیزهایی که میبینید محافظت نمیکند؛ بنابراین باید خودتان به سلامت روحی خود اهمیت دهید. هر مأموریتی را قبول نکنید و قبل از قبول کردن آن، خطراتی که ممکن است جان شما را تهدید کنند بسنجید؛ همچنین تلاش کنید دربارهی چیزهایی که مشاهده کردهاید با افراد معتمد صحبت کنید و درصورتی که نیاز به روانشناس را احساس کردید حتماً به او مراجعه کنید.
نظر شما