۲۱ فروردین ۱۴۰۲، ۱۴:۳۴
کد خبر: 85079069
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پنج نکته‌ی ساده برای نوشتن یک مقاله‌ی عالی

۲۱ فروردین ۱۴۰۲، ۱۴:۳۴
کد خبر: 85079069
پنج نکته‌ی ساده برای نوشتن یک مقاله‌ی عالی

برای نوشتن یک مقاله‌ی خوب تنها قلم به دستن شدن کافی نیست؛ شما باید نکاتی را به خاطر داشته و رعایت کنید تا به غیر از شما، مخاطبتان هم با آن همراه شود.

ما اغلب در مدرسه و دانشگاه انشاء و مقاله می‌نویسیم، آن را ارسال می کنیم، نمره می گیریم و سپس به سراغ کار بعدی می رویم. نوشتن برای روزنامه‌ها و رسانه‌های حرفه‌ای به هیچ وجه اینگونه نیست. نوشتن هم مانند هر تخصص دیگری تکنیک‌های خاص خود را دارد که می‌توانید برای تقویت مهارت خود از آن‌ها استفاده کنید. ما این جا به پنج نکته برای کمک به نوشتن یک مقاله‌ی خبری اشاره خواهیم کرد که برای شما مفید خواهد بود.

نکته اول:

نوشتن یک فرآیند است. هیچ پیش‌نویس اولی عالی نیست؛ پس برای بازنویسی آماده باشید. 

فرآیند نوشتن با یک ایده‌ی اولیه آغاز می‌شود. سپس شما یک طرح اولیه آماده م‌کنید و برای سردبیر یا ویراستار رسانه ارسال می‌کنید؛ در این جاست که برای نوشتن و بازنویسی آماده می‌شوید.

پیش‌نویس اول صرفاً یک پیش‌نویس است پس منتظر بازنویسی آن باشید. پیش‌نویس دوم ممکن است اصلاً شبیه پیش‌نویس اول نباشد. پیش‌نویس سوم هم ممکن است شبیه دومی نباشد. این بخشی از فرآیند نوشتن است. به خودتان سخت نگیرید زیرا در اولین پیش‌نویس طلا نمی‌گیرید. همواره انتظار می رود پیش‌نویس‌های اول ابتدایی و ناقص باشند.

برای صرفه جویی در وقت و انرژی، قبل از نوشتن اولین پیش‌نویس افکار خود را خلاصه کنید و برای دریافت بازخورد به سردبیر ارسال کنید. بازخورد می‌تواند به شما کمک کند رویکرد خود را اصلاح کنید. سردبیر یا ویراستار ممکن است شما را وادار به انجام تحقیقاتی کند که فکرش را نکرده بودید. می‌تواند شما را ترغیب کند که بیرون بیایید و اطلاعاتی را برای حمایت از استدلال خود به دست آورید. اگر نمی‌توانید استدلال اصلی خود را به 50 کلمه یا کمتر خلاصه کنید، احتمالاً نمی‌دانید چه می‌خواهید بگویید. پس قبل از ادامه‌ی فرآیند اول مطمئن شوید که می‌دانید قرار است راجع به چه چیزی صحبت کنید و چه بگویید.

پنج نکته‌ی ساده برای نوشتن یک مقاله‌ی عالی

نکته‌ی دوم:

به جای گفتن نشان دهید.

مشاهده‌ی یک فروشگاه در خیابان، یک مناظره در تالارشهر، مصاحبه با یک متخصص یا حتی گفتگویی با دوستان در همه‌ی این موارد بگذارید تجربه‌رویداد بجای شما سخن بگوید. خواننده‌ها خودشان می‌توانند نتیجه‌گیری کنند؛ از اینکه به آن‌ها بگویید چه باید از روایت بفهمند، اجتناب کنید و بگذارید داستان خودش این کار را انجام دهد.

هنگام نوشتن، به خصوص به صورت اول شخص «من»، بگذارید داستان حرف بزند. از گفتن اینکه خواننده چه چیزی باید بداند اجتناب کنید. بگذارید داستان این کار را انجام دهد و از نتیجه‌گیری بپرهیزید. خواننده نتایج صحیح را ترسیم خواهد کرد. به عبارت دیگر، شما می‌توانید اسب را به سمت آب هدایت کنید، اما نمی‌توانید آن  را وادار به نوشیدن کنید. به خواننده نشان دهید که آب کجاست. اگر بخواهند می‌نوشند.

به داستان‌ها و افسانه‌های قدیمی فکر کنید؛ لاک پشت از خرگوش پیشی می‌گیرد، مورچه غذا ذخیره می‌کند و ملخ التماس می‌کند، روباه چاپلوسی می‌کند و کلاغ آواز می‌خواند. تصور کنید که نویسنده صرفاً سعی می‌کرد نکات اخلاقی را به شما و به صورت مستقیم بگوید. این کار چقدر کسل‌کننده بود. مثل اینکه به کسی بگویید چرا یک جوک خنده‌دار است.

نکته‌ی سوم:

قضاوت خود را متوقف کنید و دیدگاه‌های دیگر را بررسی کنید. سعی کنید از زوایای دیگر به مسئله نگاه کنید.

 شما مسائل را به گونه‌ای خاص می‌بینید و حتی شاید از قبل متقاعد شده باشید که حق با شماست. ممکن است به خاطر یک توهین یا نفرت خشمگین شوید. اما برای تغییر اوضاع، باید طرف مقابل را درک کنید.

دلیل اینکه مدارس خوب از بحث‌کردن و مباحثه‌های گروهی در آموزش استفاده می‌کنند این است که به دانش‌آموزان برای درک اینکه یک استدلال به اندازه‌ی ضعیف‌ترین حلقه‌ی خود  قوی است و اینکه قوی‌ترین استدلال، استدلال مخالف را برای تضعیف بهتر آن بررسی می‌کند، بیاموزند.

تصور نکنید که حق با شماست. فرضیات و تعصبات خود را زیر سؤال ببرید. به اشخاص  دیگر گوش کنید. حل‌نشدنی‌ترین مشکلات جهان مستلزم سازش هستند و سازش توسط یک طرف بر طرف دیگر تحمیل نمی‌شود. یک استدلال منسجم همه‌جانبه‌نگر بسیار بهتر از یک استدلال محکم یا خود درست‌پندارانه است.

پنج نکته‌ی ساده برای نوشتن یک مقاله‌ی عالی

نکته‌ی چهارم:

دیدگاه خود را با اطلاعات متقن پشتیبانی و تقویت کنید.

دیدگاه شخصی شما منحصر به فرد و مهم است. اما احتمالاً کافی نیست. اشتیاق و احساسات شما صرفاً می‌تواند شما را متقاعد کند، اما لزوماً خواننده را متقاعد نمی‌کند. اغلب، یک نویسنده‌ی جوان تجربه‌ای شخصی را توصیف می‌کند و در مورد یک منطقه، یک کشور و یک گروه، نتیجه‌گیری کلی می‌کند. هوشیار باشید که دیدگاه شخصی شما می‌تواند کمی مانند دیدگاه یک فرد که چشم بسته و با یک دست روی یک فیل که در تلاش است آن را توصیف کند، بسیار جزئی و نادقیق باشد.

عمیق‌تر کاوش کنید؛ آیا داده‌هایی وجود دارد که به موقعیت یا شرایطی که در مورد آن می‌نویسید بپردازد؟ جامعه‌شناسان وقت خود را صرف جمع‌آوری داده‌های مختلف در مورد جوامع، رفتار و نگرش‌ها می‌کنند. پژوهش‌گران کتاب‌های کاملی را درباره‌ی سؤالاتی که ممکن است از خود بپرسید می‌نویسند. متخصصین را در آنجا پیدا کنید. این کاری است که روزنامه‌نگاران انجام می‌دهند؛ آن‌ها بیشتر وقت خود را صرف دنبال‌کردن کارشناسان می‌کنند. نمی‌گوییم که تفکرات شخصی شما معتبر نیستند، اما آن‌ها را با داده‌های متقن و معتبر مقایسه کنید. فرضیات خود را زیر سؤال ببرید؛ اگر حق با شماست و داده‌هایی برای اثبات آن دارید، تجربه‌ی شما به طور گسترده‌تری طنین‌انداز و دست به دست خواهد شد.

نکته‌ی پنجم:

از رنگ‌ها و نقل قول‌ها استفاده کنید.

بهترین روزنامه‌نگاران از رنگ‌ها و نقل قول‌ها استفاده می‌کنند تا زندگی را وارد داستان‌ها کنند، خوانندگان را جذب کنند و به موقعیت‌ها زندگی ببخشند. این تکنیکی نیست که در خیلی  از کلاس‌های درس که در آن‌ها بر مهارت‌های پژوهشی و تفکر انتقادی تأکید می‌شود تدریس ‌شود، اما این دقیقاً همان چیزی است که خوانندگان اخبار می‌خواهند و از شما انتظار دارند.

رنگ چیزی جز استفاده‌ی روزنامه‌نگار از حواس پنجگانه‌ی خود و انتقال احساسات به خوانندگان و بینندگان نیست. هرکسی می‌تواند از دور درباره‌ی موضوعی بنویسد بدون این‌که حتی از کامپیوتر خود دور شود. اما یک روزنامه‌نگار با گنجاندن نکات رنگی به یک داستان اصالت و ذوق می‌افزاید.

پنج نکته‌ی ساده برای نوشتن یک مقاله‌ی عالی

این در مورد نقل قول‌ها هم صدق می‌کند. آن‌ها خواننده یا بیننده را بدون واسطه درست در مقابل گوینده قرار می‌دهند. آن‌ها بی‌واسطگی و قدرت را وارد داستان می‌کنند. اما برای جمع‌آوری رنگ‌ها و نقل قول‌ها، باید بیرون بروید. می‌توانید در اینترنت چیزهای زیادی پیدا کنید. بیرون بروید و خودتان کشف کنید تا متمایز باشید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.