اگر چهار شماره قبلی سلسله مقالات کاست را دنبال کرده باشید و مراحل آن را یک به یک پیاده کرده باشید دیگر آماده اید تا شروع به نوشتن اولین داستان صوتی خود کنید. در شمارههای قبلی تقریباً تمام مقدمات را با هم مرور کردیم و الان وقت یادگیری و آشنایی با انواع سبکهای نوشتن و آماده کردن داستان شماست.
نوشتن داستان صوتی میتواند به دو روش انجام شود؛ اولین روش بر صدا تمرکز دارد و دومین روش بر موضوع متمرکز است. ما در این جا بیشتر به رویکرد دوم تمایل داریم چراکه اکثر ما در حوزهی چاپ و محتوای مکتوب تجربه داریم و بسیاری از مطالب این سلسله مقالات هم به این رویکرد اختصاص دارند. اما به رویکرد جایگزینی نیز اشاره خواهیم کرد که یک روش ثابت و مؤثر است و بسیاری از خبرنگاران رادیویی از آن استفاده میکنند.
صدا، موضوع را پیش میبرد
در این روش، ابتدا بهترین قطعات صوتی و صداهای طبیعی خود را انتخاب میکنید. سپس آنها را در کنار هم قرار میدهید و بارها به آنها گوش میدهید تا یک داستان را از آنها بسازید. در این روش، داستان توسط صداها شکل میگیرد. داستانی که شما روایت میکنید، توسط بهترین قسمتهای صدا تعیین میشود. بنابراین، اگر منبع شما در زمان بیان نکات A بیشترین جذابیت، احساسات و حرکت را دارد، داستان شما نیز شامل این نکته خواهد بود، حتی اگر شما فکر میکنید نکته B مهمتر و مرتبط با داستان شماست.
موضوع، صدا را پیش میبرد
روش دیگر این است که برای پادکست خود، یک تمرکز ویژه و مشخص داشته باشید و از صدا و قطعات صوتیتان برای تقویت و توضیح آن تمرکز استفاده کنید. در بسیاری از موارد، این بدان معناست که باید قطعات عالی صوتی خود را کنار گذاشته برای کاهش مدت زمان پادکست از آنها به عنوان مواد فرعی استفاده کنید.
برای مثال، برای برنامهای در مورد «بازار کسب و کار»، هر داستانی به نوعی باید درباره پول و خلق ثروت باشد. این سبک و مأموریت برنامه است. بنابراین، اگر منبع من نکته جالبی را بیان کند که به پول مربوط نیست، احتمالاً آن را در پادکست خود قرار نخواهم داد. در موارد نادری که قطعاتی از صدا بسیار جذاب هستند، تلاش خواهیم کرد که آنها را به پادکست خود اضافه کنیم، اما داشتن انضباط در انتخاب صداها، باعث میشود پادکست شما بیشتر به موضوع تمرکز کند و به حاشیهها نپردازد.
یک رویکرد ترکیبی
شاید بهترین روش، روش ترکیبی باشد. در بسیاری مواقع روش پیشفرض برای ساخت یک پادکست، نوشتن یک داستان با موضوع و تمرکز واضح و مشخص است. اما شما باید دربرابر قطعات صدای فوقالعادهی خود انعطاف پذیر باشید و حتی در صورت لزوم، داستان دیگری را برای ادغام آن قطعات در قطعهی اصلی خود تعریف کنید.
برای مثال آری شاپیرو از NPR (National Public Radio) در یک گزارش صوتی قصد داشت یک داستان درباره کمبود و تمام شدن ژنراتورها در هاستون را روایت کند. اما قطعات صدایی که از مصاحبه با خانمی به اسم لیندا دریافت کرده بود، به قدری جذاب بود که او تمرکز اولیه خود را کنار گذاشت و داستانی دیگر، بیشتر شخصی و صمیمیتر را روایت کرد.
انعطاف پذیر باشید؛ به شگفتی و کشفهای جدید خو بگیرید اما به طور مداوم داستانی که سعی دارید بگویید را به خود یادآوری کنید. تمرکز خود را حفظ کنید و گزینشگر باشید. این کشش و کنش متقابل، یین و یانگ گزارش دادن است؛ تلاش برای روایت داستانی که به شما واگذار شده و در عین حال آماده و مشتاق بودن برای کشف داستانی بهتر.
بیانیه تمرکز برای داستان
راه تعیین موضوع قطعه شما، نوشتن یک بیانیه تمرکز است. همانطور که برای مصاحبه، یک بیانیه تمرکز در قالب «فلانی برای چیزی دارد کار میکند» استفاده میشود، برای یک داستان و روایت هم بیانیه تمرکز به همین شکل به عنوان «فلانی برای دلیلی دارد چیزی انجام میدهد» میآید.
بیانیه تمرکز را در بالای قطعه، قبل از معرفی مجری یا بدنه قطعه مینویسیم و به طور مداوم به آن ارجاع میدهیم تا به ما کمک کند تا تصمیم بگیریم کدام جزئیات و حقایق را پوشش دهیم. بیانیه تمرکز، مرکز گرانشی قطعه است. توپی را تصور کنید که به پایهای متصل شده است؛ این بند است که توپ را به پایه متصل میکند و در حالی که توپ ممکن است به جهات مختلف حرکت کند، همیشه به پایه متصل است و در اطراف آن میچرخد. بینیهی تمرکز همان بند متصل به پایهاست که نمیگذارد بیش از حد به حاشیه بروید.
به داستان زیر توجه کنید:
رامون برایان در ایالات متحده در کنار مادر خود بزرگ شد. او در فقز زندگی میکرد با این حال توانست با بورسیه تحصیلی فوتبال وارد دانشگاه لوییزویل شود. او تحصیلات خود را تا دریافت مدرک MBA ادامه داد و در چندین شرکت مختلف مستقر در اطراف میامی مشغول به کار شد. او در زمان هیاهو و شور و شوق بازار مسکن به اصرار پسرعمویش با دریافت وامهای کلان وارد صنعت ساخت و ساز شد. رامون با اینکار برای مادرش خانهای خرید و بسیاری از اعضای خانوادهاش را از نظر مالی تحت حمایت خود قرار داد. رامون در دام وامهای بانکی افتاد؛ او اکنون بیکار و به دنبال یافتن شغلی جدید است. پروژهی ساخت و ساز او از برنامه عقب مانده و ضرر فراوانی به او وارد کرده است.
بیانیه تمرکز برای داستان بالا میتواند این باشد که «رامون برای جبران فداکاریهای مادرش، خانهایی را خرید کرد که قادر به پرداخت قسط آن نبود» باشد. به راحتی میتوانستیم بیانیه تمرکز را به «رامون برای خرید خانه، به دام وامهای بانکی افتاد و از دست رفت» تغییر دهیم. با توجه به ویژگیها و حقایق داستان، این بیانیه تمرکز همانند بیانیه تمرکز اولیه معتبر است، اما قطعه نتیجهگیری کاملاً متفاوتی داشتهاست و داستان را در جهتی کاملاً متفاوت روایت خواهد کرد.
نظر شما