تهران- ایرنا مدرسه- از میان هزاران طنز نویس و ده‌ها عنوان طنز مطبوعاتی، تنها یک عنوان است که در یاد همه باقی مانده است؛ گل آقا، نقطه‌ی عطف طنز سیاسی ایران و مولود نبوغ کیومرث صابری فومنی بود.

عرصه فرهنگی کشور در طی سال‌های پس از انقلاب همانند دیگر بخش‌های جامعه ایرانی دستخوش تغییرات چشمگیری شده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، فضای طنز به خصوص طنز سیاسی در خاموشی مطلق به سر می‌برد و از اواسط دهه شصت به همت برخی از طنزنویسانِ به‌نام، ستون و بخش‌های کم و کوچکی در روزنامه و مجلات مهمان محتواهایی طنز با چاشنی نقد سیاسی بودند. انقلاب و جنگ هشت ساله فضایی را بوجود آورده بود که انتقاد از سیاسیون که شأن قدسی در آن ایام پیدا کرده بودند، امری دور از دسترس و به نوعی تابو به شمار می‌رفت. جامعه اما نیاز داشت که انتقاد کند و انتقاد بشنود تا بتواند به تن آرمان‌های انقلاب جامه عمل بپوشاند. بهترین راه برای پایین آوردن مسئولین از آن شأن قدسی کاذب، نقد سازنده و انتقال دغدغه‌های مردم با استفاده از فضای رسانه‌ای آن زمان، به ویژه مطبوعات، آن هم با زبانی متفاوت‌تر از زبان خشک و رسمی رایج بود. سال ۱۳۶۹ خبر انتشار هفته‌نامه‌ای که قرار بود انتقادات و حرف دل مردم را با زبان شیرین طنز بیان کند، در کشور پیچید و تمامی نسخه‌های نخستین شماره این هفته‌نامه در تهران طی کمتر از نیم‌ساعت، به اتمام رسید. انتشار این هفته‌نامه، با محتواهای خاص و نوآورانه خود و استقبال بی‌نظیر از آن در فضای سیاسی و اجتماعی دهه شصت، در نوع خودش خط شکن محسوب می‌شد. کیومرث صابری فومنی، طنزنویس نام آشنا و مشاور فرهنگی رئیس جمهور در طی سال‌های دفاع مقدس، با انتشار هفته‌نامه طنز گل آقا، طنز سیاسی کشور را به طور رسمی و جدی احیا کرد.

کیومرث صابری فومنی متولد ۷ شهریور ۱۳۲۰ در گیلان است. پدر او کارمند ساده وزارت دارایی فومن و مادرش از معدود زنان با سواد آن زمان بود که قرآن تدریس می‌کرد. کیومرث یکسال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و خانواده او تحت شرایط سخت اقتصادی امرار معاش می‌کردند. او دوران دبستان خود را در فومن گذراند و با توجه به شرایط خانواده تصمیم گرفت تا با شاگردی در یک مغازه خیاطی به اقتصاد خانواده کمک کند اما به اصرار خانواده و دوستانش دوره دبیرستان خود را آغاز کرد. در ۱۶ سالگی در آزمون ورودی دانش‌سرای کشاورزی ساری که فقط یک‌نفر را پذیرش می‌کرد، قبول شد و در آنجا به مدت دوسال به تحصیل پرداخت. سال ۱۳۳۸ در حالیکه ۱۸ ساله بود، در یک دبستان روستایی در روستای کَسما از توابع صومعه‌سرا معلم شد. دو سال  بعد در رشته ادبی به صورت متفرقه، آزمون داد و موفق به اخذ دیپلم ادبی و همان سال نیز در رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق تهران پذیرفته شد. در طی این مدت نیز آموزگاری را رها نکرد و در دبستان و دبیرستان به تدریس مشغول بود.

گردن شکسته فومنی

کیومرث جوان در نخسین سال ورودش به دانشگاه در تظاهرات دانشجویی شرکت کرده و طعم گردن شکستگی و بازداشت را نیز چشیده بود. به همین علت چندماه ابتدایی سال تحصیلی در کلاس‌های درس حضور نداشت و فقط برای ایام امتحانات موفق به حضور در دانشکده شد. صابری با شرکت در تظاهراتی که آن زمان در دانشگاه برگزار می‌شد، از شدت ضرب باتوم گردنش آسیب جدی دیده بود. او بعد از این اتفاق شعری با خمیرمایه طنز سرود و برای مجله توفیق با نام مستعار «گردن شکسته فومنی» ارسال کرد. همین شعر آغازگر ورود او به عرصه طنزنویسی شد و تا زمان توقیف توفیق در سال ۱۳۵۰ صفحه‌بندی، اصلاح و آماده چاپ کردن مطالب وارده و مطالب اعضای تحریریه را به عهده داشت. او خود ستون ثابتی با عنوان «هشت روز هفته» می‌نوشت. امضاهای مستعار او در توفیق عبارت بودند از: میرزا گل، عبد الفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و….

صابری پس از تعطیلی توفیق در سال ۱۳۵۰، به تدریس ادامه داد و گه‌گاه در نشریات مختلف قلم می‌زد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پا به عرصه سیاست گذاشت.

«یار دیرین شهید رجایی و طرفدار وفادار همیشگی انقلاب و نظام اسلامی»

 در طی سال‌های نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری شهید رجایی در سمت مشاور فرهنگی و مطبوعاتی مشغول به فعالیت شد. بعد از به شهادت رسیدن شهید رجایی و آغاز ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نیز در همین منصب باقی ماند. او در دوران فعالیت در عرصه سیاست در مناصب و جایگاه‌های مختلفی مشغول به خدمت بود. فومنی در سابقه خود عضویت هیأت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفه‌ای وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاس‌های حضوری دانشکده مکاتبه‌ای، تدریس در دانشکده روابط بین‌الملل و تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلم‌سازی را دارد. همچنین همکاری با معاونت امور بین‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضویت منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نام‌گذاری، عضویت هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱) نیز جزئی از سوابق او در عرصه سیاست به شمار می‌رود.

مشاغل سیاسی اما در روحیه گل‌آقا نبود. او به مرور از عرصه فعالیت سیاسی فاصله گرفت و سعی کرد تا در مشاغل فرهنگی جایگاه خودش را پیدا کند. تحریر مطالب مختلف مانند سفرنامه شوروی خود برای روزنامه اطلاعات، برعهده داشتن مسئولیت مجله رشد ادب فارسی، تأسیس هفته نامه گل آقا، تحریر کتاب‌هایی چون «تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر»، «مکاتبات شهید رجایی و بنی‌صدر» و «برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر (۱۳۵۷)» گوشه‌ای از فعالیت‌های او در عرصه فرهنگ کشور بود.

کتاب «مکاتبات شهید رجایی و بنی‌صدر» در زمره یکی از مهم‌ترین آثار باقی‌مانده از زمان نخست وزی شهید رجایی و ریاست جمهوری بنی‌صدر است. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی برای فراموش نکردن تاریخ و درس گرفتن از آن است. کیومرث صابری در بخشی از کتاب خاطرات خود هدف از ثبت مکاتبات بین این دو شخص مهم مملکت را اینگونه روایت می‌کند:

‏یک روزی دیدم این بنی صدر مرتب نامه می‌نویسد به رجایی. گفتم‏‎ ‎‏من باید جوابش را بدهم. رجایی گفت: «تو جوابش را چه جوری‏‎ ‎‏می‌خواهی بدهی». گفتم: «من می‌نویسم تو امضاء کن.» گفت: «امام گفته است‏‎ ‎‏حرف نزنید.» گفتم: «امام گفته است حرف نزنید، نگفته است ننویسید.‏»‎ ‎‏گفت: «صابری ما چه تأویلی بکنیم؟ امام گفته است آشوب نکنید. خب،‏‎ ‎‏نوشتن هم همان حرف زدن است دیگر.» گفتم: «آقا من نامه می‌نویسم مهر‏‎ ‎‏محرمانه می‌کنم پیش من یک نسخه می‌ماند پیش او یک نسخه می‌ماند.‏‎ ‎‏من ۵۰ سال دیگر جواب تاریخ را چه جوری بدهم همه می‌گویند این‏‎ ‎‏[روزنامه] انقلاب اسلامی نوشت، کسی جوابش را نداد. ما ۵۰ سال دیگر‏‎ ‎‏می‌گوییم مردم، ما جوابش را دادیم و بنا بر حرف امام آن را نگه داشتیم.‏»‎ ‎‏رجایی گفت: «آیا بنی صدر این را چاپ خواهد کرد؟» گفته بودم این دیگر‏‎ ‎‏مشکل خودش است. به هر حال نوشتیم. نامه‌ها بعدا در کتاب مکاتبات‏‎ ‎‏شهید رجایی چاپ شد. من کتابش کردم و ۱۲۰ هزار تا چاپ شد (در‏‎ ‎‏موقع خودش). رفتیم پیش امام، من که نه، آقای رجایی. رجایی گفت: «آقا‏‎ ‎‏شما گفتید حرف نزن، ایشان به ما بمباران می‌کند، می‌نویسد، این‌ها در‏‎ ‎‏تاریخ می‌ماند. من به احترام حرف شما حرف نمی‌زنم. اما این مشاور‏‎ ‎‏فضول ما این جوری می‌گوید.» امام گفتند: «مشاور فضول تو درست می‌گوید.‏‎ ‎‏جواب بده ولی منتشر نکن.»

دوکلمه حرف حساب؛ تولد گل آقا

در خاطرات گل آقا آمده است که در سفر حجی که مشرف شده بود، عهدی می‌بندد و پس از بازگشتش در سال ۱۳۶۳، ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات راه‌اندازی می‌کند. ستونی که خیلی زود نیز مورد توجه همه قرار گرفت. مردم در آن زمان تشنه طنز مطبوعاتی اجتماعی، سیاسی بودند. او خاطره عهد خود را اینچنین نقل می‌کند:

در مکه به کعبه رفتم و در جوار کعبه، قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: «من این قلم را در خانه‌ خدا با خدا معامله کردم. خدایا! تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمی‌دارم. مرا از لغزش‌ها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن».

 محتوای دو کلمه حرف حساب، انتقاد از دستگاه‌های دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحه سوم روزنامه اطلاعات بود که نقطه عطفی در طنزنویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود. اولین بار این ستون را در ۲۳ دی ماه ۱۳۶۳ نوشت و نام مستعار «گل آقا» را برای خود برگزید. این ستون که انتشارش تا ۱۳۶۹ ادامه داشت در زمان خود مهم‌ترین مطالب طنز سیاسی در ایران بود. در حقیقت گل آقا در دو کلمه حرف حساب، برای شوخی منتقدانه با شخصیت‌ها، چهره‌های سیاسی و مسئولان حکومتی با هیچ کسی تعارف نداشت.

پس از گذشت شش سال از انتشار نخستین مطلب در دوکلمه حرف حساب، گل آقا موفق به دریافت امتیاز هفته‌نامه‌ای با محتوای طنز شد. هفته‌نامه طنز «گل آقا» آبان ۱۳۶۹ متولد شد و تا سال ۱۳۸۱ به صورت مرتب چاپ و منتشر می‌شد. این هفته‌نامه که بعد از مدتی امتیاز ماهنامه و سالنامه‌اش نیز به صابری داده شد، نقطه‌ی عطفی در تاریخ طنز سیاسی-اجتماعی کشور محسوب می‌شود که امروزه مانند آن کمتر پیدا می‌شود. طنز گل آقا، طنزی نجیب و با وقار بود که در عین حفظ خطوط قرمز، فکاهی و انتقاد را به همراه داشت و استفاده از تصویرسازی‌ها و کاریکاتورهای زیبا، یکی از علل تمایز آن به حساب می‌آمد. گل‌آقا در سال‌هایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد می‌برد. همین نیز نوعی خط‌شکنی بود که سبب حرکت دیگر نشریات بعد از آن در این مسیر شد. از همکاران گل‌آقا در سال‌های نخست می‌توان به منوچهر احترامی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، محمدرفیع ضیایی، رؤیا صدر و احمد عربانی اشاره کرد.

گل آقا در آبان ماه ۱۳۸۱ و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار، هم‌زمان با چاپ ۵۴۸ اُمین شماره، با چاپ سرمقاله آن شماره که این بار در آن نه شاغلام و نه غضنفری بود و نه گل‌آقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفته‌نامه خبر داد و ناگهان انتشار آن را متوقف ساخت. این کار او جامعه مطبوعاتی و مردم ایران را به حیرت فرو برد. او علت این توقف ناگهانی را دلایل شخصی ذکر کرد و تا آخرین لحظه حیاتش، روزه سکوت خود را در این‌باره نگشود. در مصاحبه‌ای گل‌آقا درباره تعطیلی هفته‌نامه این‌چنین می‌گوید: «هنر من این نبود که گل‌آقا را منتشر کردم. هنر من این بود که در بهترین زمان گل‌آقا را تعطیل کردم.»

راز ماندگاری گل‌آقا

بعد از انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۵۸، حدود ۳۰ نشریه با محتوای طنز منتشر می‌شد. تعدادی از آن‌ها با تصویب شدن لایحه پیشنهادی دولت در حوزه قانون مطبوعات توسط شورای انقلاب، توقیف شدند. تعدادی دیگر در نیز پس از عمر کوتاهی به تعطیلی کشانده می‌شدند. مشغولیات و بوق هر دو در دهه ۶۰ متولد و پس از گذشت چند سال کوتاه تعطیل شدند. دهه ۶۰ در کنار انتشار ستون دوکلمه حرف حساب کیومرث صابری، صفحاتی چون خورجین، ستون با اجازه در کیهان و مجله فکاهیون منتشر می‌شدند. اما شیوه‌ی گل آقا در به کارگیری شخصیت‌ها، محتواها و قالب‌های متنوع از جمله دلایل تمایز طنز او با دیگر طنزهای هم‌دوره‌اش بود. دهه ۷۰ نیز همزمان با تولد هفته‌نامه گل‌آقا، مجله طنز و کاریکاتور، کیهان کاریکاتور و ستون پنجم در روزنامه جامعه و گفت و شنود در کیهان در فضای مطبوعات چاپ و منتشر می‌شد. اما این مجله گل‌آقا بود که با استقبال بی‌نظیری از سوی مردم روبرو بود و نسخه‌های اولیه آن تجدید چاپ شد. ابوالفضل زرویی نصرآباد که «ملانصرالدین» گل آقا بود درباره علت محبوبیت این مجله گفته بود:

در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به‌خاطر شروع جنگ و مسائلی از این دست طنزپردازان بیشتر سعی می‌کردند به مسائل غیرسیاسی بپردازند و مردم به‌دلیل دغدغه‌های معیشتی حوصله طنز خواندن نداشتند. کسی هم جرأت نزدیک‌شدن به طنز سیاسی را نداشت. در این دوره بروز و ظهور قلمی به اسم گل‌آقا بین مردم شادمانی زیادی را ایجاد کرد زیرا آن‌ها شاهد نوعی نگارش طنز بودند که تا به حال تجربه نکرده بودند؛ آن هم طنزهای بسیار محکم سیاسی با رویکردی عامه‌فهم و پرگوشه و کنایه که با روحیه هر ایرانی موافق بود.

هم معتقد، هم منتقد

او به رعایت ادب و عفت کلام در طنز مقید بود و طنزنویسانی که با نشریه او همکاری داشتند، ملزم به رعایت آن بودند. این نوع نگاه به طنز باعث حرکت تدریجی طنز به طرف اخلاق‌گرایی و بالا رفتن منزلت طنز و طنزپرداز در جامعه شد. در روزگاری که فضای جامعه به گونه‌ای بود که به راحتی نمی‌شد نقد کرد، آزادی عمل داشت و حرف‌های نوآورانه زد. گل‌آقا با مطالب و کاریکاتورهایش خط‌شکن بود. سبک طنزنویسی صابری، تحولی را در طنزنویسی کشور ایجاد کرده بود که علاوه بر توجه دانشگاهیان و مردم بلکه توجه بزرگانی مانند محمدعلی جمال‌زاده را، که نویسنده‌ای بزرگ و صاحب سبک بود، به خود جلب کرد. جمال‌زاده بارها نامه‌هایی برای کیومرث صابری نوشته و او را تشویق به ادامه دادن کرده و طنز او را همواره ستوده بود.

شهرام شکیبا شاعر طنزپرداز، «رندی» را نیاز یک طنزپرداز معرفی می‌کند و معتقد است که یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های کیومرث صابری، همین رندی او در کار بود. او همچنین «آزادگی» و عدم تابعیت از حزب خاص سیاسی را از دیگر ویژگی‌های گل‌آقا می‌داند. در مصاحبه‌ای مرحوم صابری با جمله‌ای این ویژگی را ثابت می‌کند:

یک نویسنده یا منتقد، اگر خدا را ببیند، بی‌نیاز از اینکه خلق خدا را ببیند، می‌شود.

 گل‌آقا با با سابقه فعالیت و مناصبی که در سیاست داشت، اندوخته‌های بسیاری در این حوزه کسب کرده بود که از همه‌ی این ظرفیت‌ها به بهترین شکل در راستای پیشرفت مطبوعات و کار فرهنگی_رسانه‌ای استفاده کرد، تاجایی که خبر استعفای وزیر در آن ایام ابتدا در مجله گل‌آقا کار شد. نجابت زبان طنز او از خطوط قرمزی که برای خود و همکارانش ترسیم کرده بود، نشأت می‌گرفت. لباس روحانیت، اعتقادات دینی مردم در تمامی ادیان و استفاده نکردن از مسائل جنسی از جمله خطوط قرمز گل‌آقا در طنزنویسی به حساب می‌آمد. همین نیز سبب تمایز او با دیگر محتواهای طنزی که حیات خود را از لودگی، به سخره گرفتن اعتقادات و استفاده از محتواهای جنسی داشتند، می‌شد. او به گونه‌ای می‌نوشت و از همکارانش می‌خواست که مجله‌اش صرفاً مختص به رده سنی خاصی نباشد و به عنوان یک مجله خانوادگی در دسترس عموم مردم قرار گیرد.

پرویز روح‌بخش از طنز نویسان کشور و همکاران صابری در گل‌آقا او را اینچنین روایت می‌کند:

کیومرث که همواره عاشق زیبایی و زیبانویسی بود، همیشه به همکارانمان توصیه‌هایی راهگشا داشت. این جمله را بارها از او در تحریریه گل‌آقا شنیدم که به کاریکاتوریست‌ها تأکید می‌کرد در کاریکاتور همیشه زیبایی را حفظ کنید. غلو بکنید، اما همیشه زیبا بکشید. کیومرث، معتقد بود طنز مطبوعاتی نشان دادن کژی‌ها و بیدار کردن خفته‌ها با یک شاخه گل است نه کوبیدن بر سر آن‌ها با یک چماق. در اصل هم این معنی طنز فاخر و نجیب است. صابری در مجله گل‌آقا، ابتدا تنها شخصیت گل‌آقا را می‌نوشت، اما بعد از مدتی این نیاز را به‌درستی احساس کرد که باید از زبان مردم هم حرف بزند و به همین دلیل شخصیت‌های شاغلام (آبدارچی آبدارخانه گل‌آقا)، مش رجب (پیرمردی روستایی با کلاهی نمدی بر سر) غضنفر (مسئول روابط عمومی گل‌آقا و مسئول کوبیدن مشت محکم بر دهان استکبار جهانی)، ممصادق (نماینده مردم کوچه و بازار) و عیال ممصادق (نماینده جامعه زنان) را خلق کرد. تمام این شخصیت‌ها به قلم گل‌آقا در ستون دو کلمه حرف حساب، ماجراهایی داشتند و به دلیل قلم و نگاه استادانه کیومرث صابری بلافاصله در کنار آثار طنز عبید زاکانی و زنده‌یاد دهخدا وارد کتاب‌های دانشگاهی شدند.

استفاده از قالب‌های متنوع، شخصیت پردازی، بهره‌گیری از اشارات ادبی و ضرب المثل‌ها، بیان سهل و ممتنع و احترام به احساسات و عقاید مردم از ویژگی‌های مهم آثار گل آقا محسوب می‌شد.

«دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد»

کیومرث صابری فومنی در ایام پایانی عمر خود به بیماری سرطان مبتلا بود اما جز عده‌ای خاص و محدود از بیماری او مطلع نبودند. سرانجام گل‌آقا ایران پس از گذراندن یک دوره سخت بیماری، صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت.

گل‌آقا این استاد نقد سیاسیون، تأثیرگذاری اجتماعی بالایی در جامعه ایران به واسطه هنر و تخصص خود داشت که با رفتن خود یک جای خالی بزرگی را در تاریخ طنزنویسی ایران به جای گذاشت. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با طنزپردازان کشور در تیرماه ۱۳۹۸ داشتند، از کیومرث صابری فومنی را این‌چنین یاد می‌کنند:

مرحوم صابری، به معنای واقعی کلمه انسان متعهدی بود. از جمله افرادی بودند که قدر انقلاب را می‌دانست چون پیش از انقلاب را دیده بود.