سالهاست که شکاف بین روزنامه نگاری سنتی و دیتاژورنالیسم در حال از بین رفتن است. امروزه آمار و ارقام در گزارشات در هر موضوعی دیده میشود (از سیاست محلی تا بهداشت، جرائم، فرهنگ و هنر و ... )
اما اتکای بیش از حد به داده ها گاهی اوقات باعث میشود که خبرنگاران از زوایای انسانیِ گزارشات خود غفلت کنند. گزارشها بدون پیوند مستقیم با تجربیات زندگی مردم، سطحی و بدون شخصیت میشوند. این مسئله اغلب با آوردن تصویر، فیلم یا مصاحبه حل میشود. اما در طول سالهای گذشته، ما درحال بررسی روش های دیگری بوده ایم.
از قبل از آغازِ تاریخِ ثبت شده، مردم با موسیقی داستان میگفتند. موسیقی به ما روحیه میدهد، ما را تسلی میدهد، ما را به هیجان می آورد، ما را میترساند و به ما انرژی میدهد. مانند گزارش های عالی با قلب و مغز ما سخن میگوید. ما بخش زیادی از زندگی خود را در موسیقی غوطه ور هستیم- مطالعه آن، نواختن آن، گوش دادن به آن و تاثیرات قدرتمند آن را از نزدیک دیده ایم.
به همین دلیل است که ما معتقدیم که sonification – تبدیل داده ها به موسیقی- میتواند ابزار قدرتمندی برای ترغیب مخاطبان به درگیر شدن با داستان در سطوح جدید و یا حتی به دست آوردن مخاطبان جدید باشد. Sonification در گزارش و داستان نویسی هنوز در مراحل ابتدایی است اما در این مقاله، درمورد چند نمونه اخیر که از صدا و موسیقی برای تقویت گزارشهای خود استفاده کردهاند و در مورد آنچه که در حین ساخت کار صوتی و پادکست یاد گرفته ایم صحبت خواهیم کرد.
اهمیت صدا
Sonification در اطراف ما وجود دارد و ما هرروز آنها را میشنویم. از صدای bleeeep ماکروویو که کار خود را به پایان رسانده است تا صدای bloop-blip موبایلتان که میگوید پیام جدید دارید یا صدای crrrnk لپتاپ که خطا را گزارش میکند. همچنین صدای bing یک بالابر که حسی از آن مکان را ارائه میکند.
نکته جالب درباره تمام این مثال ها این است که ما با هریک از آنها ارتباط بسیار واضحی داریم با وجود آنکه به صورت فعالانه به معنای آنها فکر نمیکنیم. مثلا وقتی صدای پیامی را میشنوید که از تلفن همراه شخص دیگری میآید به صورت غریزی به سراغ تلفن همراه خودتان میروید. مغز ما به گونه ای است که بدون فکر کردن به صداهای خاص، به آنها پاسخ میدهد. چگونه میتوانیم از این مزیت به روشی اخلاقی برای داده های داستانی استفاده کنیم؟
یک روش در فضای مطبوعات، میتواند استفاده از این سونیفیکیشن ها و تداعی ها برای انتقال احساسات همراه با داده ها باشد.
دیتا سونیفیکیشن (Data Sonification) در ساده ترین معنای آن، یعنی تبدیل داده ها به صدا. این شامل تمام مثال های بالا میشود اما چندچیز هم مستثنی هستند- گفتار سونیفیکیشن نیست، کد مورس یا سیستم های دیگری هم که در آن کاراکتر ها به جای داده ها کدگذاری میشوند را هم شامل نمیشود.
پیشگامان صوتی سازی دادهها
یکی از اولین کارهای سونیفیکیشن، بیش از هفتاد سال پیش توسط یک محقق زلزله به نام هوگو بنیوف انجام شد. بنیوف در ابتدا میخواست که منجم شود، اما زمانی که متوجه شد ستاره شناسان شب ها بیدارند و روزها میخوابند شغل خود را تغییر داد. او سال ۱۹۲۴ به آزمایشگاه لرزه شناسی Caltech پیوست و در سال ۱۹۳۲ لرزه نگاری را اختراع کرد که فعالیت های ساختار زمین را روی یک کاغذ ثبت میکرد. لرزه نگارِ او، امروزه در سراسر جهان استفاده میشود. با این حال بنیوف در اوقات فراغت خود سرگرمی دیگری هم داشت: ساختن ساز موسیقی.
او پیانوی الکتریک، ویولن، ویولن سل را توسعه داد و با نوازندگان مشهور همکاری کرد تا طرح های خود را اصلاح کند. در سال ۱۹۵۳، او سرانجام توانست علایق خود را باهم ترکیب کند. او مجموعه ای از ضبطهای صوتی از زلزله را برای آلبومی با عنوان «خارج از این جهان» ارائه کرد. اما یک مشکل وجود داشت. محدودهی شنوایی انسان تقریبا ۲۰ هرتز تا ۲۰ کیلوهرتز است که بسیار بالاتر از فرکانس بسیاری از سیگنال های زلزله است.
برای همین بنیوف دادههای زلزله را روی نوار مغناطیسی ضبط کرد و سپس سرعت آن را افزایش داد. این نوارهای مغناطیسی به مردم این امکان را میدهد برای اولین بار با خیالی راحت، صدای زمین در حال حرکت را بشنوند و این اتفاق را تجربه کنند. روشِ کشیدن زمان و تغییر گام برای رساندن آن به محدوده ی شنوایی انسان «audification» نام دارد. این اولین دسته از پنج دسته ی سونیفیکیشن است که توسط صداساز آلمانی به نام توماس هرمان در سال ۲۰۰۲ ارائه شد. یک مثال جدیدتر، «صدای خورشید» است که در سال ۲۰۱۸ توسط ناسا را استفاده از دادههای رصدخانه خورشیدی منتشر شد که با سرعت ضریب ۴۲۰۰۰ آن را به محدوده شنوایی انسان رساندند.
شنیدنِ ضربت یک داستان
یکی دیگر از روش های نسبتا ساده سونیفیکیشن، پخش صدا هنگام وقوع یک اتفاق است. این صدا میتواند وقایع را به همان شکل که bloop-blip روی تلفن همراه نشان دهنده ی پیام ورودی است، نشان دهد. در سال ۲۰۱۴، Tractical Technology Collective از این رویکرد برای افزایش آگاهی درمورد مشکل ریزش ناگهانی ساختمان های مسکونی در مصر به دلیل ضعف قوانین ساخت و ساز استفاده کرد. سونیفیکیشنِ آنها (Egypt Bulding Collapses) داده های مربوط به این ریزش ها را به صورت صدای فرو ریختن ساختمان نشان میدهد.
دادههای نشان داده شده در بالا شامل تعداد کشتهشدگان، مجروحان و بیخانمانها است به همراه دلایل فروریختن ساختمان و استانی که این اتفاق در آن افتاده است. این دادهها از ژانویه ۲۰۱۲ تا ژانویه ۲۰۱۳ را پوشش میدهند.
سازندگان پیش از تصمیم گیری راجع به این کار، چند روش مختلف را امتحان کردند. صدای اول آرام تر بود. نویسندگانی مانند گبی سوبلی آن را صدایی آرامش بخش یا حتی «مدیتیشن» توصیف کردند.
صدای دوم، صدایی واقعیتر از سقوط آجرها و پایه های سست آنها بود. آنها دومی را انتخاب کردند تا داده ها با احساسات بیشتری انتقال داده شوند. این دو رویکرد متمایز یعنی صدایی که انتزاعی است و صدایی که مشابه آن چیزی است که اتفاق می افتد، توسط هرمان به ترتیب earcons و auditory icons (آیکون های صوتی) نام گرفت.
Earcons های انتزاعی ممکن است ping, boops, dongs باشند که بسته به هدف داستان شما، به گونه ای طراحی شدهاند که میتوانند مناسب و یا مزاحم به نظر برسند.
در سال ۲۰۱۰، نیویورک تایمز «Fractions of a Second» را منتشر کرد، مجموعه ای که به شنوندگان این امکان را میداد تا تفاوت بین مدال طلا و برنز در مسابقات مختلف المپیک زمستانی را بشنوند.
در سال ۲۰۱۷ همان روزنامه در پی تیراندازی های دسته جمعی لاس وگاس و اورلاندو، سونیفیکیشن های مشابهی از سرعت شلیک اسلحه های مختلف ایجاد کرد. در هر دو مورد، تاثیر تجربه گوش دادن به داده ها بسیار بیشتر از خواندن همان داده ها بود. آیکون های صوتی میتوانند وزن احساسی کار را بیشتر کنند. شنیدن صدای فروریختن ساختمانهای مصر، در رابطه با آنچه که داده ها نشان میدادند برای شنونده تردیدی باقی نمیگذاشت. اما این کار ممکن است گاهی اوقات بیش از حد باشد؛ اگر نیویورک تایمز از صداهای ضبط شده سلاح های دیگری برای تیراندازی استفاده میکرد، میتوانست بی احترامی یا بد سلیقگی برداشت شود. پیوند قوی بین صدا و احساس، استفاده از دقت و ظرافت هنگام ایجاد سونیفیکیشن در مورد مسائل حساس بسیار مهم است.
گوش کردن به داده ها
در طول سال گذشته که روی سونیفیکیشن ها کار میکردیم، متوجه شدیم که برخی روش ها از سایر روش ها موثر تر هستند. برای شروع، ما چیزهای بیشتری در رابطه با اینکه کدام بازنمایی های صوتی با کدام داده ها بهتر کار میکنند یاد گرفتیم.
گام موسیقی اغلب در سونیفیکیشن داده ها برای ارتباط با «کمیت» مورد استفاده قرار میگیرند، جایی که نت ها گام های بلندتری داشته باشند نشان دهنده چیزی مانند پول، ماشین، مردم و ... است. زیرو بمی صدا معمولا در سونیفیکیشن برای بازنمایی استفاده میشود؛ به عنوان مثال پیش فرض های نرم افزار رایگان Two Tune – که بسیار پرکاربرد است.
گوش های ما بصورت کلی در تشخیص تغییرات گام های کوچک بسیار دقیق هستند، به همین علت است که خواندن خارج از نت موسیقی، بنظرمان بسیار وحشتناک است. تغییرات در گام میتواند بصورت موثری، تغییرات داده های اساسی را منتقل کند. همه ی پارامترهای صوتی دارای کیفیت های منحصر به فردی هستند. بلندی صدا میتواند تاثیر عاطفی قدرتمندتری بر شنوندگان داشته باشد اما دقت لازم را ندارند، یعنی برای انتقال صوت ها با تغییراتِ ظریف مناسب نیستند و بسیار تحت تاثیر سیستم های صوتی پخش و تکنیکهای مهندسی صدا مانند فشرده سازی قرار میگیرند. بنابراین ما معتقدیم که بهترین استفاده از آنها برای زمانی است که با پارامترهای صوتی دیگر یا تصاویر بصری استفاده شوند.
BBC در این تصویرسازی به میزان تلفات کووید ۱۹ پرداخته است. طول ساقه مطابق با تعداد موارد تایید شده ویروس کرونا در کشور است. برای مثال برای این تصویرسازی، بلندی صدای موسیقی با تعداد مرگ و میرهای روزانه ی کویید ۱۹ در جهان مطابقت دارد. اما تصویرسازی ها بیشتر اطلاعات را منتقل میکنند، موسیقی به تنهایی برای کسب اطلاعات نیست.
این صداسازی توسط جیمی پررا برای منتقل کردن داده های مرگ و میر ناشی از کویید ۱۹ در بریتانیا بین مارس و ژوئن سال گذشته استفاده شده است. هر صدا نشان دهنده ی یک مرگ و ۳۰ ثانیه صدا نشان دهنده ی یک روز است؛ کل این قطعه ۵۵ دقیقه طول میکشد. این معیار، اعداد را انسانی میکند، معادل صوتی استفاده از یک علامت برای یک شخص در تصویرسازی.
در نهایت یکی از مزیت های سونیفیکیشن در مقایسه با دیتاژورنالیسم سنتی، این است که برای نابینایان و افراد کم بینا قابل فهم تر است. سونیفیکیشن نه تنها میتواند دسترسی افراد نابینا و کم بینا به داده ها را افزایش دهد بلکه برای کاربران بینا هم مفید است.
داستان گفتن با داده ها
در طول سالهای گذشته، ما روی مجموعه ای از گزارش های داده که از طریق صدا و موسیقی گفته شده است کار کرده ایم (با استفاده از تکنیک هایی که گفته شد). این مجموعه Loud Numbers نام دارد و اواخر امسال، هم به عنوان پادکست و هم در دیگر سرویس های پخش صوتی، منتشر میشود. هدف ما ایجاد چیزی است که تنها مجموعهای از گزارشات داده ای نباشند بلکه گوش دادن به آنها هم لذت بخش باشد. میخواستیم بدانیم که میتوانیم به آن نقطه ی شیرین برسیم که در آن هم داستان ها را منتقل کنیم و هم چیز خوبی بسازیم که شما بیش از یکبار به آن رجوع کنید.
درنهایت ما امیدواریم که با توسعه ی Loud Numbers، بتوانیم مرزهای دیتاژورنالیسم و داستانگویی داده را از بین ببریم. ما بر این باور هستیم که صدا و موسیقی نه تنها این قدرت را دارند که به مخاطبان جدید دست پیدا کنند بلکه میتوانند به مخاطبان فعلی هم خدمات بهتری ارائه کنند. دفعه ی بعدی که روی یک پروژه دیتاژورنالیسم کار میکنید که کمی نیازمند ارتباط عاطفی بیشتر است، چرا آن را امتحان نکنید؟
منبع: مرکز روزنامه نگاری اروپا
نظر شما