دوشنبه ۱۶ آوریل سال ۲۰۰۷، چوی هوسونگ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ویرجینیا تک، ۳۲ نفر از دانشجویان و اعضای هیئت علمی این دانشگاه را با یک اسلحه ۹ میلیمتری و یک اسلحه کمری به قتل رساند. این حادثه که به «داستان تیراندازی در ویرجینیا» معروف شده است، خیلی زود به تیتر یک رسانههای بزرگ آمریکا و دنیا تبدیل شد و خبرگذاریهای زیادی پروندهای را به این اتفاق اختصاص دادند. چوی به خاطر مشکلات سلامت روانش جان ۲۷ دانشجو و ۵ عضو هیئت علمی را گرفت. صبح روز بعد واشنگتن پست در صفحهی اصلیاش دربارهی این اتفاق اینگونه نوشت: «باد دوشنبه با شدت از دره عبور کرد، گویی طبیعت هم مشتاق خونریزی غیرقابل تصوری بود. اینجا، پاسخی به وعده و رویاهای آینده بود؛ رویاهای جوانی که به مرگ ارتباطی نداشتند. در سراسر پردیس ویرجینیا تک، پس از مرگبارترین تیراندازی جمعی در کشور، باد در پارکینگهایی که اکنون مملو از ماشینهای پلیس است میپیچد و به تصویر دانشجویان نیشخند میزند.»
گزارش واشنگتن پست، یک متن ادبی نیست. با هدف گزارش و اطلاعرسانی نوشته شده است؛ ولی به جای آنکه فقط دربارهی حقایق و آمار حادثه بنویسد، صحنهای واضح و دقیق از آن را ترسیم میکند. بازسازی صحنههایی مانند تیراندازی در ویرجینیا، سبب میشود خوانندگان بتوانند با تخیل خود به دنیای داستان منتقل شوند و رویدادها را به طور مجازی مشاهده کنند؛ گویی که حادثه در مثابل چشمانشان در حال رخدادن است.
داستانسرایی در روزنامهنگاری[۱]، یکی از شاخههای روزنامهنگاری است که همواره بسیار مورد توجه روزنامهنگاران بوده است. این شیوه از گزارشنویسی هم در روزنامههای چاپی و هم در روزنامهنگاری چندرسانهای بسیار کاربرد دارد. هدف داستانهای خبری ایجاد یک تجربه خواندنی فراگیر است که بتواند دنیای خبری را در ذهن مخاطبات ترسیم کند. شاید به نظر بیاید که داستانسرایی در روزنامهنگاری یک ایدهی جدید به حساب میآید؛ اما استفاده از این تکنیک به هیچ وجه نوآوری نیست. پیش از این در قرن ۱۸ و ۱۹ هم روزنامهنگاران از عناصر ادبی در گزارشهای خود استفاده میکردند. در قرن بیستم عینیت، جایگزین روایت در دنیای روزنامهنگاری شد. روزنامهنگاران به جای استفاده از عناصر ادبی، از یک لحن خنثی و عینی استفاده میکردند. ساختار هرمی معکوس عینیتگرایی اطلاعات جدید را مقدم بر اطلاعات قبلی میدانست، دقیقاً برخلاف روشی که در داستانسرایی پیش گرفته میشد. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ روایت و داستانسرایی مجدد به روزنامهنگاری بازگشت. این شیوه ابتدا در آمریکا و سپس در اروپا به کار گرفته شد. روزنامهنگاران جدید از فنون ادبی مثل تشبیه و توصیف برای بازسازی صحنههای حادثه استفاده میکردند. از این طریق آنها توانستند خرده فرهنگها را بهتر از گذشته به جامعه نشان دهند.
علاقه به ژانر روزنامهنگاری روایی با رقابتی بودن بازار قابل توضیح است. امروزه مخاطبان خواهان دسترسی ۲۴ ساعته و رایگان به آنلاین به اخبار هستند و روزنامهنگاران و سردبیران باید از راههای مختلفی بتوانند توجه مخاطب را به خودشان جلب کنند. یکی از این راهها، درگیر کردنشان با داستان است. گفتن داستانهایی که هم واقعی هستند و هم جذاب، به عنوان یک استراتژی مهم برای دستیابی به این اهداف تلقی میشود. این استراتژی برای شاخههای جدید روزنامهنگاری، مانند روزنامهنگاری آهسته، یک اصل مهم و جداییناپذیر است.
ویژگیهای روزنامهنگاری روایی
تفاوت کارکردی اصلی بین مقالات خبری غیرروایی و گزارشات روایی، غوطهور کردن مخاطب در دریای گزارش است. مخاطب، زمانی که یک متن روایی میخواند از لحاظ ذهنی ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند تا زمانی که یک متن غیرروایی میخواند. روزنامهنگاران از این طریق میتوانند دادههای مدنظر خود را به طور غیرمستقیم به مخاطب بدهند. روزنامهنگاری روایی به طورعمده دارای سه ویژگی است: ۱. بازسازی صحنه، ۲.ساختارهای رویداد و ۳.بیان دیدگاهها
بازسازی صحنه کاری است که در گزارش واشنگتن پست انجام شده است. با وجود آنکه ما در دانشگاه ویرجینیا تک حضور نداشتهایم، به خوبی میتوانیم احساسی که فردای روز حادثه در دانشگاه جریان داشته است را حس کنیم.
ساختار رویدادهای داستانهای خبری، متفاوت از گزارشات خبری غیرروایی است. گزارشات غیرروایی همانطور که پیشتر گفته شد، ساختاری مانند یک هرم معکوس دارند که در ان ابتدا جدیدترین اطلاعات و سپس اطلاعات قدیمیتر ارائه میشود. این ترتیب زمانی ، جدیدترین رویدادها را برجسته میکند. در مقابل، داستانهای خبری از ترتیب زمانی پیروی نمیکنند. چون از اصول داستاننویسی استفاده میشود، اتفاق مهم داستان در جایی آورده میشود که بیشترین تأثیر را بر ذهن مخاطب داشته باشد. افعال در گزارشات غیرروایی، ماضی است و به روز گذشته اشاره دارد. در داستان خبری اما افعال به زمان حال دلالت دارند تا حس فوری ومهم بودن رویدادهای گزارش را نشان دهند.
در داستانهای خبری با بیان دیدگاهها و نقطه نظرات مختلف، ویدادها از نگاه بازیگران صحنه توصیف میشوند. گسترهی بیان دیدگاه از بازنمایی گفتار یا افکار یک بازیگر خبری تا نشان دادن تمایلات، مشاهدات و احساسات این بازیگر متفاوت است. در دستهی وسیع بازنمایی گفتار و اندیشه، میتوان بین شیوههای مختلف بازنمایی تمایز قائل شد. یک شیوه، نقل قول مستقیم است که کلمه به کلمهی گفتار یک فرد حاضر در صحنه را نقل میکند؛ به عنوان مثال فردی که احساس غم میکند با این کلمات حال خود را وصف میکند «من احساس میکردم دائماً در حال غرق شدن هستم» و در متن هم دقیقاً همین کلمات میآیند. شیوهی دوم، نقل قول غیرمستقیم است که دیالوگ گفته شده بازنویسی میشود، مانند «او گفت دائماً احساس غرق شدن میکرد». حالت غیرمستقیم به طور کلی نسب به حالت مستقیم جذابیت کمتری دارد و صدای فرد به خوبی به مخاطب منتقل نمیشود. به جز این دو شیوه، یک روش نقل قول غیرمستقیم آزاد وجود دارد که صدای روزنامهنگار و منبع خبری باهم میآمیزد. مثلاً روزنامهنگار در متنش میآورد «او در تمام لحظات احساس غرق شدن میکرد.» شیوهی غیرمستقیم آزاد ریشه در داستانهای ادبی دارد و با نمایش صداهای درونی شخصیتها، هیجان داستان را افزایش میدهد.
روزنامهنگاری دنیای بزرگی است که مخاطبان بیشماری با سلایق متفاوت دارد. برای آنکه بتوان همهی این مخاطبان را به خود جذب کرد؛ باید از علوم مختلف و شیوههای گوناگون استفاده کرد تا جذابیت گزارش بیشتر شود. یکی از این راهها، روایت بخشیدن به گزارش است. البته روزنامهنگاری روایی، فقط محدود به روزنامههای چاپی نمیشود و انواع رسانهها را در بر میگیرد که در مطالب آینده به آنها خواهیم پرداخت.
[۱]Storytelling in Journalism