جدال باربوزا با آقازاده‌های چینی

موضوعی که گزارش دیوید را پراهمیت می‌‎کرد فقط افشای فساد یکی از مسئولین حکومتی نبود. چنین مواردی در بسیاری از کشورها پیش می‌آمد و معمولاً عواقب بدی هم در پی داشت. شخص فاسد یا از کار برکنار یا مجبور به بازگرداندن اموال عمومی می‌شد. اهمیت کار دیوید در این بود که نوعی فساد سیستماتیک در حکومت کمونیستی چین را افشا کرده بود.

موضوع سوءاستفاده از قدرت هیچگاه قدیمی نمی‌شود. این موضوع در حکومت‌های بسته که شفافیت آن پایین است شدت بیشتری دارد. افرادی که در قدرت هستند نه تنها خودشان می‌توانند از منابع ملی به طور ناعادلانه بهره‌مند شده و سوءاستفاده نمایند بلکه حتی وابستگان آن‌ها و کسانی مانند فرزندان، خویشاوندان و یا آشنایانشان هم می توانند از طریق شخصی که قدرت را در اختیار دارد یا در ارگان‌های خاصی نفوذ دارد دست به غارت اموال عمومی بزنند.

 البته همیشه هم موضوع غارت و سرقت و اختلاس نیست. گاهی اوقات استفاده از این رابطه ی خویشاوندی به صورت خود به خود، صاحبان قدرت و ثروت را تطمیع می‌کند تا امکاناتی را در اختیار این آقازاده‌ها قرار دهند که در اختیار دیگر شهروندان معمولی قرار نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، همیشه لازم نیست کسی که با یکی از اصحاب قدرت رابطه‌ی خویشاوندی یا دوستی نزدیک دارد، دست به سرقت بزند، بلکه در بسیاری از موارد، همین که آن شخص به این رابطه اشاره کند، می‌تواند موانع بسیاری را برای سرمایه‌گذاری برطرف کند یا می‌تواند از رانت‌های اطلاعاتی استفاده کند. با کمک اطلاعات محرمانه درباره تصمیمات دولت در آینده و خرید پیش از موعد یا سرمایه‌گذاری در حوزه ی خاص، می‌توان ثروت هنگفتی به دست آورد.

در مقاله‌ای که امروز می‌خوانید، به موضوعی پرداخته‌ایم که دقیقا در همین رابطه است؛ یعنی فساد خویشاوندانِ اصحاب قدرت یا کسانی که در کشور ما به آقازاده‌ها معروف‌اند. اما این بار این موضوع در کشور چین اتفاق افتاده است. کشوری که همیشه مدعی پاکسازی فساد و سلامت اعضای بلند پایه حزب است اما هیچگاه دست به افشای اطلاعات درباره‌ی دارایی‌های اشخاص نمی‌زند و هیچگاه به وضوح نمی‌گوید اعضای بلندپایه و ارشد حزب و مقامات حکومتی چه دارایی‌هایی دارند.

در واقع کشور چین که اقتصادی به ظاهر لیبرال دارد و بسیاری از ارزش‌های لیبرالی و سرمایه‌داری را در اقتصاد خود پیاده کرده است، همچنان با قدرت، از هسته‌ی کمونیستی خود برای حفظ قدرت استفاده می‌کند و همین باعث شده است هیچگاه با افشای آزاد اطلاعات موافق نباشد. چه این اطلاعات مربوط به دارایی‌های اشخاص باشد چه مربوط به واقعه‌ای تاریخی و چه دیگر اموری که به نحوی می‌تواند پایه‌های حکومت سیاسی تک حزبی این کشور را بلرزاند.این مخفی کاری باعث پیدایش فسادهای بی شماری شده است؛ سوءاستفاده‌هایی که یا هیچگاه به بیرون درز نمی‌کنند و هیچگاه مردم چین یا دیگر نقاط جهان از آن مطلع نمی‌شوند.

داستان دیوید

دیوید باربوزا [۱] روزنامه نگار مستقر نیویورک تایمز در چین و متخصص امور مالی و گزارش‌ها و اخبار اقتصادی بود. او که اطلاعات جالبی درباره‌ی چین مخابره و در نیویورک‌تایمز منتشر می‌کرد، تحقیقاتی را آغاز کرد و طی آن دریافت بسیاری از مقامات بلندپایه‌ی چین از جمله نخست وزیر و خویشاوندان آن‌ها درگیر فساد مالی هستند. این گزارش‌ها در سال ۲۰۱۲ در چند قسمت منتشر شدند و توجه مردم چین و در واقع سراسر جهان را جلب کردند. این درحالی بود که چین همیشه تلاش می‌کرد ویترینی زیبا از دولت خود به نمایش بگذارد. دولتی که به ظاهر از هر گونه فساد و کژتابی به دور است.

گزارش‌های دیوید نشان می‌داد خانواده‌ ون جیابائو [۲]، نخست وزیر چین، که ادعا می‌کرد از فقیرترین خانواده‌ها هستند و زندگی بسیار ساده‌ای دارند، رقمی معادل ۲.۷ میلیارد دلار ثروت اندوخته دارند! پیش از این نیز در چین زمزمه‌هایی وجود داشت که افراد بلند مرتبه‌ی حزب و حکومت در فساد مالی نقش دارند اما هیچ گزارشی نتوانسته بود با جزئیات و اسناد و مدارک آن‌ها را بسیار شفاف نشان دهد. مجموعه‌ی این مقالات نشان می‌داد که رهبران چین از کنترل خارج شده‌اند.

دیوید دریافت که بررسی مالکان شرکت‌ها، سرمایه‌گذاران و سهام داران در چین دشوار است چرا که هیچ پایگاه داده‌ی شفافی برای این اطلاعات وجود ندارد. پس او راه دشواری برای کشف دارایی‌های فرزندان مسئولین و سهام‌های خریداری شده‌ی آن‌ها داشت. او حتی نمی‌دانست تاریخ خریدها چه زمانی بوده است و آیا بین آن‌ها ارتباط دقیقی وجود دارد یا نه. اگر هم آن‌ها را می‌دانست، اثبات آن‌ها دشوار بود. بنابراین کار سختی پیش روی خود داشت.

 گذشته از این دولت چین با چنین رفتارهایی از طرف روزنامه‌نگاران موافق نیست و افشای فساد درباره‌ی مسئولین حکومتی را برنمی‌تابد. حکومت چین نه تنها افشاگران را تشویق نمی کند، بلکه ممکن است آن‌ها را به راحتی از میان بردارد یا حتی به قتل برساند!

جدال باربوزا با آقازاده‌های چینی

دیوید با پشتکار فراوان، اسناد بسیار زیادی را جمع کرد. طبق آنچه مسئولین نیورک تایمز می‌گویند او ۱۰.۰۰۰ صفحه سند جمع آوری کرد. او با این تلاش‌ها توانست سوءاستفاده‌های بسیاری را نه تنها از مسئولین فعلی و خانواده‌ی نخست وزیر بلکه از اعضای خانواده‌ی رئیس جمهور و مسئولین پیشین حکومت چین، فاش کند. همانطور که گفتیم چنین فعالیت‌هایی در کشور بسته و کمونیستی چین کار ساده‌ای نیست و با تشویق روبرو نمی‌شود بلکه با اخطار و تنبیه مواجه خواهد شد. خبرنگار نیوی تایمز باربودا هم از این قاعده مستثنی نبود. مقامات او را تهدید کردند که از چین اخراجش خواهند کرد.

دیوید در مسیر دستیابی به این اطلاعات و افشای ریاکاری در ثروت اندوزی اعضای رده بالای حزب، علاوه بر تهدید به اخراج از کشور با تلفن‌های تهدیدآمیز و ملاقات‌های عجیب و غریب هم مواجه شد. اتفاقاتی که در نهایت مسئولین نیویورک تایمز را مجاب کرد تا او را موقتاً به ژاپن منتقل کنند تا جانش را حفظ کنند. بله؛ جان او در خطر بود!

موضوع به حدی جدی شد که نمایندگان دولت چین در نیویورک به دفتر نیویورک تایمز مراجعه کردند و از آن‌ها خواستند از انتشار مقاله منصرف شوند اما مسئولین نیویورک تایمز این موضوع را نپذیرفتند و مقالات را منتشر کردند. انتشار مقالات علیه مقامات چین نتایج زیادی در پی داشت. تمام مردم چین در رابطه با آن صحبت می‌کردند و از آن اظهار تاسف می‌کردند؛ چرا که خود در شرایط دشواری کار می کردند و هیچگاه نمی‌توانستند تصور چنین ثروت‌هایی را هم داشته باشند. ثروت‌هایی که تنها به خاطر رابطه‌ی خویشاوندی با اصحاب قدرت در اختیار بعضی اشخاص و نزدیکان اعضای بلند پایه‌ی حزب قرار گرفته بود.

این اقدام نیویورک تایمز بی‌پاسخ نماد؛ دولت چین وبسایت تازه تأسیس نیویورک تایمز در چین را که به زبان چینی و انگلیسی مطالبی منتشر می کرد و به تازگی توانسته بود بازدید بسیار زیادی داشته باشد، مسدود کرد. فیلترینگ وب سایت‌های نیویورک تایمز در چین به آن‌ها لطمه زد اما نتوانست جلوی انتشار مقالات را بگیرد. مردم چین از طریق شبکه‌های ایمیلی و پیام رسان‌ها یا شبکه‌های اجتماعی، مقالات منتشر شده علیه فساد نخست وزیر و خویشاوندان اعضای بلند پایه‌ی حکومتی را دست به دست می‌کردند و درباره‌ی آن صحبت می‌کردند.

جدال باربوزا با آقازاده‌های چینی

موضوعی که گزارش دیوید را پراهمیت می‌کرد فقط افشای فساد یکی از مسئولین حکومتی نبود. چنین مواردی در بسیاری از کشورها پیش می‌آمد و معمولاً عواقب بدی هم در پی داشت. شخص فاسد یا از کار برکنار یا مجبور به بازگرداندن اموال عمومی می‌شد. اهمیت کار دیوید در این بود که نوعی فساد سیستماتیک در حکومت کمونیستی چین را افشا کرده بود. فسادی که با زدوبند و روابط خویشاوندی تثبیت می‌شد و تنها با عذرخواهی یک نفر یا برکناری او قابل رفع نبود. موضوع دیگری که به اهمیت کار دیوید می‌افزود رفتار دوگانه‌ی حاکمان بلند مرتبه‌ی حکومت کمونیستی چین بود. آن‌ها همواره بر زندگی فقیرانه و ساده زیستی تأکید می‌کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود. همین دوگانگی خشم مردم را برانگیخته بود.

معمولاً اعضای حکومت چین به ندرت درباره‌ی موضوعاتی این چنینی واکنش نشان می‌دهند اما این بار ون جیابائو شخصاً از رهبری ارشد حزب خواست در رابطه با معاملات تجاری خانواده‌اش تحقیق کند و نتایج را به اطلاع عموم برساند. او نامه‌ای نوشت و اعلام کرد، اگر هر کدام از اعضای خانواده‌اش از قوانین تخطی کرده‌اند باید مجازات شوند. او همچنین در  یک پیام ویدیویی درباره صداقت خود صحبت کرد و به طور ضمنی، اتهامات مطرح شده را رد کرد.

مسئولین نیویورک تایمز و خبرنگارانی که با کمک آن‌ها انتشار این گزارش مهم میسر شد، بعد از گذشت مدت‌ها از این اقدام، همچنان آن را یکی از نقاط قوت کاری خود می‌دانند و می‌گویند: «هیچ وقت از آنچه انجام داده‌ایم پشیمان نیستیم». چون توانسته بودند فساد سیستماتیک و ریاکاری گسترده در یک حکومت فاسد را افشا کنند. دیوید باربوزا به پاس تلاش‌هایش در انتشار مقالاتی مستند درباره فساد خویشاوندان نخست وزیز چین، برنده‌ی جایزه ی پولیتزر در بخش گزارش بین المللی در سال ۲۰۱۳ شد.

[۱] David Barboza

[۲] Wen Jiabao

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.