پاتریسیا مک لیک، عکاس آمریکایی، زمانی که از طریق خبرگزاری آسوشیتدپرس مطلع شد که یک مدرسه در روستایی در هانتسویل آلاباما به دلیل قطع بودجه تعطیل میشود، برنامهریزی کرد که از آخرین روز مدرسه عکس بگیرد. در یکی از تصاویر مک لیک، همکلاسیهای سابق هنگام ترک مدرسه سعی میکنند دستان یکدیگر را از پنجره اتوبوس مدرسه بگیرند. این عکس به دلیل چشمنوازی و معنادار بودن در تایمز چاپ شد.
«عکسهای گیرا» یا Feature Photojournalism تصاویر دلنشین و خوشایندی هستند که معمولاً در گوشه و کنار مجلههای تصویری یا سایتها و وبلاگها منتشر میشوند. مارک هرتزبرگ درباره این عکسها میگوید: «تصاویر گیرا تصاویری هستند که خوانندگان آنها را جدا میکنند و با آهنربا به یخچال خانهشان نصب میکنند. این عکسها در میان عکسهای جدی با موضوعات سیاسی و اقتصادی و بعضاً عکسهای دلگیری که برای اخبار سیل، زلزله و کشت و کشتار ثبت شدهاند، حکم زنگ تفریح را دارند. معمولاً افراد واکنش مطلوبی به این نوع عکسها نشان میدهند و این عکسها نظر خوانندگان بیشتری را به خود جلب میکند.
بعضی از تصاویر گیرا، به واسطهی آشنا بودن مخاطب با یک زبان، مکان و یا یک فرهنگ خاص دیدنی هستند؛ برای مثال در تصویری که مک لیک ثبت کرده است، جدا از جذابیت بصری تصویر، آشنا بودن با شکل اتوبوسهای سرویس مدارس در آمریکا، کمک زیادی به انتقال مفهوم تصویر به مخاطب میکند به طوری که اگر آمریکایی نباشید و با چهرهی اتوبوسهای مدرسه در آمریکا آشنایی نداشته باشید، به سختی میتوانید بدون خواندن شرح عکس، متوجه مفهوم تصویر شوید. با این حال گروهی از عکسهای گیرا هم وجود دارند که برای همهی مردم، فارغ از ملیت و زبان جذاباند. این تصاویر، حتی اگر شامل نمادهای بومی یک منطقه باشد آن را به صورت ماهرانهای به تصویر کشیدهاند و اینجاست که میتوان گفت در آن عکس، عکاس به زبانی جهانی و قابل درک دست یافتهاست. این دسته از تصاویر، همیشه بیننده را به واکنش برمیانگیزند. عکس گیرای قدرتمند، بیننده را به خنده، گریه، شگفتی و کنجکاوی وامیدارد. اگر چنین اتفاقی بیوفتد، میتوان گفت که آن عکس موفق بودهاست.
فیچر فتوژورنالیسم، زیر مجموعهای از فتوژورنالیسم است؛ اما عکس خبری و عکس گیرا از چندین جهت متفاوت هستند.
تفاوت عکس خبری با عکس گیرا
ارزش عکس خبری زمانی بیشتر خواهد شد که متعلق به رویداد عظیم و مهمی باشد و یا پیامد آن مصیبتبار باشد؛ در صورتی که در عکسهای گیرا بر خلاف عکسهای خبری، رویدادهای عادی و روزمره نیز اهمیت داشته و به نحوهای هنرمندانه ثبت میشوند.
تصاویر گیرا تاریخ مصرف ندارند. برای عکسهای خبری، معمولاً عنصر زمان اهمیت زیادی دارد و خواننده باید فوراً تصویری را ببیند و در جریان اتفاقات قرار گیرد؛ درصورتی که در فیچر فتوژورنالیسم، تازه بودن و یا فوری بودن تصویر، مزیت محسوب نمیشود، به همین دلیل تصاویر گیرا بر خلاف تصاویر خبری، با گذشت زمان منقضی نشده و برای همیشه جذابیت دارند. برای مثال، احتمالاً تصویری از یک دیدار سیاسی متعلق به پنجاه سال پیش اهمیت چندانی برای مخاطب ندارد. اما تصاویر جالب و دیدنی از حیواناتی که مانند انسانها رفتار میکنند همیشه دیدنی است.
جاودانگی تصاویر گیرا و خبرساز بودن تصاویر خبری باعث میشود یکی از بهترین راهها برای ثبت کردن یک خبر در ذهن مردم، تبدیل تصاویر گیرا به تصاویر خبری باشد.
تبدیل تصویر خبری به تصویر گیرا
تهیهی عکس خبری فقط به آتشسوزی و حادثه و تهیه عکس گیرا فقط به عکاسی از کودکان و حیوانات محدود نمیشود. مرز و حدفاصل این دو نوع عکاسی را موضوع تعیین نمیکند. عکاس تیزبین حتی مابین تصاویر مصیبتبار قادر به یافتن سوژه برای ثبت تصاویر گیراست. او در واقع توانایی آن را دارد که تصاویر خبری را به تصاویر گیرا تبدیل کند. مثلاً در یک سیل وحشتناک که خانههای زیادی را ویران کرده و جنازههای زیادی را روی گوشه و کنار شهر جا گذاشته است عکاس خبری عکسهایی را از ماموران امداد ثبت میکند که در حال کمک به حادثهدیدگان هستند و خسارت وارد شده به شهر در پسزمینه تصویر دیده میشود. اما برای تهیه عکسی گیرا از همین صحنه خبری، عکاس از یک پسربچه که تا گردن زیر آب است و برای خیس نشدن زیر باران، یک چتر روی سرش گرفته عکس میگیرد. دیدن این عکس در حاشیه عکسهای خبری اصلی برای خوانندگان دلنشین خواهد بود. همینطور عکسی از اتوموبیل درب و داغان با رانندهای که تعلیم میبیند و تابلویی که بر روی اتوموبیل نوشته شده است، آموزشگاه رانندگی روش آسان، عکس خبری را به عکس گیرا تبدیل میکند.
ثبت عکس گیرا نیاز به تبهر و خلاقیت بیشتری نسبت به تصاویر خبری دارد. بنابراین تبدیل کردن یک تصویر خبری به تصویر گیرا نیازمند انجام کارهایی خارج از چهارچوب است. عکسهای گیرای قوی و تأثیرگذار، چیزی فراتر از موضوعات تکراری تصاویر منظره، کودکان و حیوانات را به تصویر میکشند و برای ثبت آنها باید به سواغ سوژههای غیر تکراری جالب رفت.
انواع سوژههای عکس گیرا
سوژه های ناهمخوان
یکی از متداولترین عناصر تصاویر گیرای موفق و مؤثر، ثبت ناهمخوانی موجود در یک رویداد به شیوهای هنرمندانه است. برای مثال یکی از بازیگران تعزیهای که لباسهای نمایش به تن کرده و با تلفن همراه صحبت میکند سوژهی مناسبی برای عکس گیراست چرا که لباسهای قدیمی و استفاده از تکنولوژی به صورت همزمان، باهم همخوانی ندارند و این عدم همخوانی تصویری جالب و دیدنی میسازد.
سوژههای چشمنواز
برخی از عکسهای گیرا ارزش خبری خاصی ندارند و تنها به ثبت زیبایی میپردازند. وجود رنگهای مختلف و ریتم در یک تصویر میتواند از معروفترین عناصر عکس چشمنواز به حساب بیاید.
فعالیتهای انسانی
آدمها، آدمها را دوست دارند. در میان ابزاری که میتوان با آن قسمتی از تصویر را برای مخاطب برجسته یا به اصطلاح هایلایت کرد، پرتره و فیگور انسان بیشترین جلب توجه را دارد. تمام اعمال انسانی که جدید و جالب باشد، حتی اگر واقعاً توسط انسان انجام نشده باشد برای مخاطبان جذاب خواهد بود. به همین دلیل حتی در هنگام عکاسی از حیوانات و اشیا، عکسهایی محبوبتر خواهند بود که رفتار شبیه به انسان حیوانات و یا ظاهر شبیه به آدم اشیا را به تصویر بکشند. پرترههای صمیمی و پر از احساس و عکسهای بیهوا از فعالیتهای روزانه مردم، لباسها و مراسمها در فرهنگهای خاص و عکاسی از شغلهای خاص یا خطرناک از جمله مثالهای تصاویر گیرای انسانی هستند.
زوایای دید نامتعارف
برای ثبت تصویری که اغلب مردم به صورت روزمره میبینند و از کنارش رد میشوند، بهترین راه استفاده از زوایای دیدی است که معمولاً توسط رهگذران دیده نمیشود.
برای مثال ثبت تصویری از یک تعمیرکار که بالای یک پل مرتفع درحال کار است درحالی تصویری گیرا و هوشمندانه خواهد بود که از روی زمین گرفته نشود. چرا که تمام مردم میتوانند تعمیرکار را از این زاویه تماشا کنند. کن جمیر برای حل این مشکل و خلق تصویری جدید و خلاقانه، به همراه تعمیرکاری که تصویرش را ثبت کرده بود، از پل معلق سانفرانسیسکو بالا رفته بود و در آن ارتفاع به عکاسی پرداخته بود. تصویری که جیمز ثبت کرد برای مردم جالب بود چرا که اکثریت مردم شانس دیدن تعمیرکار از زاویه دید منتخب او را نداشتند.
برای عکاسی از اتفاقاتی که خیلی بزرگ و یا خیلی کوچک هستند، خیلی دور و خیلی نزدیک بودن دوربین کمک زیادی به خلق تصاویر جالبی میکند چرا که انسانها معمولاً نمیتوانند تصاویر ذهنی دقیق و درستی از اتفاقات خیلی بزرگ و خیلی کوچک بسازند. تفاوت چیزی که در تصویر ثبت شده با تصورات ذهنی آنها، برایشان جالب خواهد بود.
به صورت کلی سعی کنید عدسیها و زوایای دید نامتعارف را همواره امتحان کنید. ممکن است در برخی از تلاشهای خود موفق به ثبت تصویر فوقالعادهای با استفاده از این تکنیک نشوید اما یکی از بهترین روشها برای تفکر خلاقانه و خارج از چهارچوب درعکاسی، استفاده از همین زوایای دید است.
رویدادهای خاص
به تقویم نگاه کنید. رویدادهای خاص فرهنگی و اجتماعی ممکن است در مکانها و زمانهای بهخصوصی رخ دهند که معمولاً حواشی زیادی را خلق میکنند و لحظههایی را رقم میزنند که به راحتی میتوانند سوژهای برای عکسهای گیرا باشد.
همچنین برخی از رویدادهای خاص اجتماعی مانند اعتراضات مدنی و خلاقانهی گروهی از مردم به هدف ثبت در تاریخ برنامهریزی میشود و به همین دلیل بهترین بستر برای عکاسی خبری گیرا را مهیا میکند.
نخسینها و آخرینها
در نخسین و یا آخرین اتفاقاتی که رقم میخورند سوژههای مختلفی خواهند بود. معمولاً در نخستین دفعات یک رویداد اشتباهات و کمالگرایی در انجام کارهای مختلف انسانها باعث خلق قابهای زیبا و بعضاً خندهدار میشود و در آخرین دفعات انجام یک کار، معمولاً میتوان بهترین فرصت را برای ثبت تصاویر احساسی پیدا کرد.
اگر برای عکاسی از هر سوژهای که مدنظر دارید، از جمله ورزشی خیابانی سیاسی و... بتوانید به سوژه از نگاه یک عکاس عکس گیرا نگاه کنید، جذابیت و اهمیت تصویر ثبت شده توسط شما و به همان نسبت، خبری که روی آن دست گذاشتهاید بیشتر شده و تصویر، برای همیشه شانس دیده شدن و یادآوری خواهد داشت. حتی در اغلب اوقات، یکی از عکسهای گیرای ثبت شده از یک رویداد تبدیل به نمادی برای آن اتفاق و خبر میشود.
نظر شما